به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو،به بهانه هفته هنر انقلاب اسلامی محمد علی رجبی دوانی، عضو هیات علمی گروه پژوهش هنر دانشگاه شاهد به بهانه هفته هنر انقلاب اسلامی وتولید آثار انقلابی گفت و گویی داشتیم که متن کامل آن به شرح زیر است:
• جایگاه هنر در انقلاب اسلامی چیست؟
ابتدا باید به جایگاه انقلاب اسلامی بپردازیم تا دریابیم که علوم و معارف از جمله هنر چه نسبتی با انقلاب اسلامی دارد. انقلاب اسلامی، مشخصا تحول به سوی اسلام و اسلام تسلیم در برابر خداوند معنا میشود. انقلاب اسلامی یک حرکت عمومی برای تعالی به سوی کلمه الله بود و حاکمیت جهانی این حقیقت با رهبری امام معصوم در نهایت میباشد. درغیاب امام معصوم که هنوز جامعه بشری آن موقعیت را پیدا نکرده است که بتواند حقیقت در غیاب را پذیرا باشد؛ باید به امام در حضور که واسط بین امام غایب و عالمی که بشر در آن زندگی میکند، اقتدا کرد که ما به عنوان ولی فقیه از آن یاد میکنیم.
انقلاب اسلامی با این دیدگاه از ایران آغاز شد. در عصری که بیش از هر زمان دیگری، بشر به کفر مضاعف گرفتار بود. در قدیم کفر آن گونه بود که حقیقت الله را میپوشاند و یا برای او شریک قرار میدادند. اما امروز هم حقیقت الله را میپوشانند و هم ادعای خدایی میکنند. در این دوره کلمه الله از ایران آغاز شد بدین دلیل که ایران قبل از اسلام و بعد از آن سابقه توحیدی بسیار قوی دارد که میتوان به عمیق ترین صورت و عالی ترین وجه آن را فهمید.
انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه به فرمایش رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) آغاز شد. عده ای معتقد بودند که انقلاب در 22 بهمن ظاهر شد و اکنون باید تمام باطن خود را ظاهر کند. در صورتی که انقلاب اسلامی در 22 بهمن با رفتن حاکمیت طاغوت خصوصا در بخش فرهنگی آغاز شد.
اولین کاری که در انقلاب اسلامی آغاز شد؛ این بود که شعائر و یا به اصطلاح واژگان کلیدی اسلامی ظاهر و شروع به احیا گشت. برخی از واژگان کلیدی مانند شهید، شهادت، مستضعف و مستکبر در همان آغاز انقلاب ظهور پیدا کرد. کلماتی که به عنوان یک تجلی عام به فراموشی سپرده شده بود. ممکن بود که این کلمات در بین عده ای خاص مرسوم بوده باشد اما عامه، بی اطلاع از این قضایا زندگی می کردند. با صورت عام پیدا کردن این واژگان، اتفاقات بزرگی رخ داد تا جایی که امام خمینی (ره) فرمودند: « ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد.»
واژگان بسیاری درادبیات انقلاب اسلامی ظهور پیدا کرد اما این چهار کلمه بیشترین تاثیر را در آثار هنری گذاشتند. متاسفانه برخی از این واژگان توسط افرادی که در انقلاب نفوذ کردند و از سمت های بالایی برخوردار بودند، دچار حذف یا انحراف در معنا شد. کلمه مستضعف یکی از کلمات بسیار مهم در واژگان انقلاب بود. بدین دلیل که در مقابل با استکبار قرار می گرفت. امام رضا (ع) و دیگر ائمه معصوم(ع) فرمودند که: « نحن مستضعفون» ما مستضعفینی می باشیم که در قران گفته شده است که: «و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین» ما زمین را برای این ها به ارث می گذاریم.
این افراد با نفوذ در انقلاب، کلمه مستضعف را «آسیب پذیر» معرفی کردند. اما آیا در مقابل، کلمه مستکبر را قشرآسیب رسان معنا کردند؟
در حقیقت با این ترفند، جدال بین مستکبر و مستضعف را از میان برداشتند. اما مقام معظم رهبری(مدظله العالی) همواره به عمد بر این واژه تاکید دارند و همچنین پیروان ایشان و کسانی که به شعائر انقلاب اسلامی معتقد میباشند. این افراد سعی داشتند که این چهار واژه که در هنر اسلامی بیشترین تجلی را دارد، محو و یا تحریف کنند.
بحث شهید و شهادت را به گونهای مطرح کردند که امری مقطعی میباشد و با اتمام جنگ لزومی بر ادامه این مسیر وجود ندارد. اما خداوند هیچگاه رحمتش را از این ملت دریغ نداشته و به خاطر خون پاک شهیدان و زحمات رهبران و پیروان آن، هر از چند گاهی گروهی از اجساد شهدا تفحص میشود و باردیگر کلمه شهید و شهادت در کشور زنده میشود که این مسئله، علی رغم خواستهی آن کسانی میباشد که خواهان به فراموشی سپردن فرهنگ شهادت در کشور میباشند. اکنون نیز دفاع از حرمین و تمامیت عالم اسلام مطرح شده است و این فصل، به لطف الهی گشوده خواهد ماند.
کار هنر تجلی و افشاگری میباشد. اما تجلی در هنر یک ویژگی نسبت به سایرتجلیات در علوم مختلف دارد و آن این است که باید به زیبایی بیان شود. امر زیبا، خاص کار هنری میباشد. حتی اگر مقصود، نشان دادن زشتی میباشد، باید آن را به زیبایی نشان داد. زشتی را نمیتوان با زشتی نشان داد. ظرف هنر، زیبایی میباشد. به همین دلیل آن چه که در فرهنگ انقلاب اسلامی ظاهر شده است و با بیشترین اقبال مواجه گشته است؛ یک مرکز وجودی به نام ولایت دارند که اگر ولایت را از تمام مسائل فرهنگی حذف کنیم، ریسمان پیوند آنها گسسته خواهد شد و هرکدام معنا و مفهمومی مییابند که نمیتوان همه را در مجموعه انقلاب اسلامی گردآوری کرد. در همه عالم برای وطن مبارزه میکنند و کشته میدهند. اما شهید، شهادت، مستضعف، مستکبر و سایر واژگان انقلاب در یک نقطه، معنای خاص پیدا میکنند. ولایت عظمی در امام خمینی (ره) و ولایت عام در ولایت فقیه که امروز برای ما مظهریت عام در ولایت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) میباشد.
در فرهنگ دینی و قرآنی به افشاگری، تجلی میگویند. هر تجلی یک متجلی میخواهد و برای بروز و ظهورش، ظرف میخواهد. ظرف هنر عبارت است از: ظرف عام و ظرف خاص. ظرف خاص در تک تک افراد وجود دارد. در وجود هنرمند باید انقلاب اسلامی ایجاد شده باشد. اگر انقلاب اسلامی در وی متجلی نشده باشد؛ از درون او اثر هنری انقلابی خارج نمی شود؛ «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» ظرف دیگر هنر، وجه عام می باشد. اگر این تحولی که در هنرمند ایجاد شده است، در عام ایجاد نشده باشد؛ در فرد نیز ظهور نمی یابد.
بنابراین هنرمند از این بابت نسبتی با اختلاف کل پیدا می کند که این اختلاف کل، همان انقلاب اسلامی می باشد. همه آحاد جامعه حتی مخالفان آن نیز با انقلاب اسلامی نسبت دارند. این بیانگر آن است که انقلابی وجود دارد که با آن به مخالفت می پردازند. اگر انقلابی وجود نداشت؛ مخالفت با آن از جایگاهی برخوردار نبود. حتی ادیان دیگر نیز با انقلاب اسلامی نسبت دارند. شهیدان مسیحی، زرتشتی و ... گواه این نسبت می باشند. این مسائل برهان این است که مسئله انقلاب اسلامی نه تنها در جامعه ایران که به حکومت تبدیل شده است، بلکه در سراسر عالم نیز وجود دارد و بانگ الله اکبر در همه عالم پیچیده شده است وهمه مستعد شنیدن آن می باشند. اینکه جهان غرب با تمام تلاش خود میخواهد این صدا را خاموش کند نشان از این است که این صدا وجود دارد.
هنرمند نسبت فردی وجودی خودش و جمعی وجودی عالم را برقرار می کند و آثاری که حاصل نسبت وجودی فردی و جمعی می باشد را با امری زیبا خلق می کند. اکنون انتظار نمی رود که جلوه تام و تمام هنر را متناسب با انقلاب اسلامی نشان دهیم. چرا که هنوز ظرف وجودی، قابلیت پذیرش تمام تحولات انقلاب اسلامی را پیدا نکرده است. هنوز آموزش های دانشگاهی کشور، غربی می باشد. چگونه دانشجویانی که آموزش های غربی دیده اند و انقلابی هم می باشند با ظرف غربی که کاملا متضاد و مخالف با فرهنگ انقلاب اسلامی می باشد؛ می توانند آثار انقلابی بیافرینند؟ ظرف و مظروف باید متناسب باشند.
با این حال همین تحولات شکل گرفته در هنرمندان منجر به خلق آثاری گشته است که دنیا می گوید: این ها آثار انقلاب اسلامی می باشد. این آثار از مرزها گذشته است بدین دلیل که انقلاب اسلامی، انقلاب مرزشناس نمی باشد. هنر در تلاش است که ظرف مناسب خودش را با شعائر و واژگان انقلاب اسلامی تطبیق دهد. اینکه تجلیات انقلاب اسلامی کمی آرام گرفته است بدین دلیل است که این آثار در حال تعمیق شدن می باشد. برای عمق گرفتن باید آرامشی ایجاد شود که به طبع نباید سرعت تجلی آن، همانند اوایل انقلاب باشد. باید متوجه باشیم که سرعت در تحولات فرهنگی ملاک نمی باشد زیرا در ابتدای هراتفاق همیشه سرعت وجود دارد. اما همین که امکان ظهور برایش حاصل می شود؛ عمیق می شود. آنگاه که تعمیق پیدا کرد، حرکتش آرام می شود. چرا که باید با انواع مطالعات در برابر یاران و دشمنان پاسخگو باشیم. ما اکنون در برهه عمق فرهنگ انقلاب اسلامی قرار داریم.
• بستر ظهور هنر در انقلاب اسلامی چیست؟
هنر یک بستر عام در عموم مردم و یک بستر خاص در هنرمند دارد. هنرمندان باید هرچه زودتر وجودشان را آماده و پذیرای حقیقت انقلاب اسلامی کنند که این نیز با دستوراتی که دائما از سوی رهبری انقلاب بیان می شود، حاصل می گردد و در تمام مسائل سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، معنوی و تربیتی مکررا در حال صادر شدن می باشد. با اینکه ما از قبل دستوراتی از سوی ائمه بزرگوار اسلام، پیامبر اکرم(ص) و قرآن داشتیم که جنبه عام بودند. امروز نیز یک جنبه عام داریم که همان تحولات اجتماعی می باشد. کسانی که سعی می کنند سیاست نظام را از شعائر اصلی دور کنند؛ خیانت کار می باشند. آن ها مسائلی را مطرح می کنند که راه بر روندگان طریق انقلاب اسلامی مخدوش گشته و در یافتن مسیر درست دچار سردرگمی می شوند. هنرمند باید با اتکا به منبع اصلی که ولایت می باشد، راه را گم نکند و مسیر را نگه دارد و در عین مطالعه و تعمیق شدن با عوامل داخلی و خارجی مبارزه کند. بسیاری از مسائل در مبارزه و عمل بروز و ظهور می یابد.
در فرهنگ اسلامی مباحث نظری مانند اصول دین و مسائل عملی مانند فروع دین وجود دارد. فعالیت های قابل فهم در مرتبه نظر نمی باشد و تنها در عمل بروز می یابد. تا نماز نخوانیم و امر به معروف و نهی از منکر انجام ندهیم؛ معنای حقیقی توحید و معاد و سایر اصول دین را در نمی یابیم. هر عمل انقلابی و مبارزه با مستکبرین، بخشی از مباحث نظری که پوشیده می باشد را بر هنرمند آشکار می کند و این زمینه ها قابلیتی را در هنرمند ایجاد می کند تا بتواند حقایق را بفهمد و ابتدا در وجودش متجلی شود سپس در دستانش به صورت آثارظهور یابد.
• موقعیت کنونی هنرهای اسلامی و انقلابی را چگونه ارزیابی می کنید و برای رسیدن به مقاصد عالی چه پیشنهادی دارید؟
ما موظفیم با انقلاب اسلامی هنرهای سنتی کشور را احیا کنیم. براساس قاعده «لاتکرار فی التجلی » سنت های قدیمی هرچه قدر که زیبا بوده باشند، مخصوص دوران خود بوده است و قابل تکرار نمی باشد. حقیقت، ثابت ولی تجلیات آن متفاوت می باشد. حقیقتی که در زمان پیامبر(ص) یا دوره های مختلف تاریخ ایران از زمان پیامبر(ص) رخ داده است، همان حقیقت می باشد.در آن زمان موضوع حقیقت، الله اما تجلیاتش متفاوت بوده است.
امروزه نیز تجلیات انقلاب اسلامی نسبت به گذشته متفاوت، اما حقیقت یکسان می باشد. پس سنت ها را به عنوان مواریث استفاده کنیم و دریابیم که چگونه در زمان خود به بیان حقیقت پرداخته اند و امروز همان روشی که به کار گرفته اند را استفاده کنیم. با توجه به تجلیات حقیقت در انقلاب اسلامی می توان این سنت ها را احیا و استفاده کرد. احیا کردن به معنای زنده کردن می باشد. احیا کردن با حساب گری اتفاق نمی افتد و هیچگاه نتیجه نخواهد داد.
متاسفانه امروزه سنت های کشور ما به صورت تزئینی می باشد. ایام نوروز را سپری کردیم. مردم بدون دانستن فلسفه سنت های نوروز،آن ها را به صورت نمادین انجام می دهند.یهود جنایتی در حق ایرانیان قبل از اسلام کرد و تمام فرماندهان ایران را در روز13،14و 15 فروردین به قتل رساندند و زمینه آماده کردند تا امپراطوری بزرگ ایران توسط اسکندر از هم پاشیده شود. بعدها فقط روز 13 فروردین را روز نحس یاد کردند؛ چراکه روز بیچاره شدن ملت ایران بود. نه اینکه عدد 13 نحس باشد.
این خیانت را با افتخار در داستان های تورات نقل کردند که هنوز هم وجود دارد. این روز را به مناسبت ایرانی کشی در اسرائیل جشن می گیرند. در این روز مردم ایران به طبیعت می روند تا با مهر گیاهان پیمان ببندند و سبزه گره زدند که ما تا پایان، علیه این خیانت خواهیم ایستاد. اما امروزه به یک سنت بی معنا تبدیل گشته است. این نوع سنت و نگهداری از آن جز یک امر تزئینی و بی معنا فایده دیگری ندارد ولی اگر مفهوم آن را بدانیم، دیگر سبزه گره نمی زنیم بلکه در می یابیم انقلاب اسلامی آمد تا ما را به فرهنگی گره بزند تا در مقابل دشمن استوارانه بایستیم. آن زمان با سبزه و اکنون با حقیقت انقلاب هم پیمان شده ایم تا دست در دست یکدیگر به نام الله قیام کنیم. پس ما با دانستن سنت ها، با حقیقت مشترک، صورت های آن را تغییر می دهیم.
تصور می کنم احیا هنر های سنتی ما نیز باید بدین گونه باشد. باید فهمید که در هنر های اسلامی چه ویژگی بود که چنین معماری و صنایع عظیم را پدید آورد که از همه نظر عالی بودند. اگر این مفهوم را دریابیم؛ میتوانیم کاربری جدید به آن ها ببخشیم و نیز ابزار جدید در سنت ایجاد کنیم. در غیر این صورت نه میتوانیم از گذشته بهره ببریم و نه تحرکی ایجاد کنیم.
• چگونه با حفظ هویت فرهنگی، هنر انقلاب می تواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند؟
ما در این زمینه کاری انجام نمی دهیم بلکه حقیقت به تنهایی پیش می رود. ما مکلف می باشیم تا قابلیت هایی در خود ایجاد کنیم تا حقیقت در ما تجلی یابد نه اینکه ما تجلی بدهیم. من به ادبیات امانیستی اعتقاد ندارم. امروز بشر می گوید که ما برای انجام کارها اراده می کنیم درصورتی که باید اراده را فقط در جهت قابلیت در مقابل حقیقت بروز و ظهور دهیم و برای رسیدن بدان تلاش کنیم. سپس این حقیقت است که از ما صادر می شود و به سراسر عالم صدور پیدا می کند و قطب های عالم را منقلب می کند.
• کارکرد دشمن در حوزه تحریف انقلاب اسلامی در قالب هنر را چگونه ارزیابی می کنید؟
در روایات آمده است که در آخرالزمان دجال بر دوچیز تکیه می زند. اول الاغی که بر وی سوار است و دوم، زن. این دو عامل که بسیار قوی در روایات آمده است، از آن الاغ به عنوان تبلیغات و رسانه و از زن به عنوان استفاده ابزاری یاد می کنند. غرب از جنس مخالف استفاده ابزاری کثیری انجام می دهد. از طرفی از جنس مخالف که «الانسان حریص علی ما منع » می باشد، به وقیح ترین و آشکار ترین صورت از طریق ماهواره و سایر وسایل ارتباط جمعی استفاده می کنند.
ما باید برای عرضه، تمام این وسایل را شناخته و به صورت ایجابی و سلبی از آن استفاده کنیم. مهم ترین کار غرب برای توفیق یافتن در این امر، استفاده از سلاح تحقیر بود. فراماسونری ما را به خاطر سنت های قدیمی، ناکارآمد ومرده، تحقیر کرد و تاکید می کنند که امروز در زمانه جدید و رو به پیشرفت قرار دارید و باید برای سنت های قدیمی، جانشینی از کشورهای غربی پیدا کنید. ملت شما چیزی جدید برای عرضه ندارد و بدین شکل ملت ما را تحقیر کردند که این تحقیر کماکان ادامه دارد. متاسفانه افراد ضعیف تحت تاثیر قرار گرفته و به کشور های غربی پیوستند. در میان هنرمندان نیز کسانی بودند که استعداد زیادی داشتند اما به خاطر پایین بودن عزت نفسشان به واسطه تحقیر به جناح مقابل ملت خودشان رفتند. ما باید با شناساندن و شخصیت دادن به فرهنگ و انقلاب در مقابل این تحقیرها بایستیم.
بخشی از هنر، آموزش می باشد که متاسفانه فضای آموزش رسمی که دولت ها تصمیم گیری می کنند، غربی می باشد. حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) مکررا درباره این موضوع فریاد زدند اما اقدام قابل توجهی صورت نگرفته است. البته صورت های ظاهری را با قرار دادن چند درس تغییر می دهند اما همچنان غرب حاکم می باشد. وقتی تربیت از جنس غربی باشد انتظاری نمی رود که اتقافات قابل توجهی در حوزه هنر انقلاب رخ دهد. اما خوشبختانه در فضاهای غیر رسمی استادان متعهد، به اشاعه فرهنگ اصیل می پردازند.
همانطور که برای اقتصاد کشور، اقتصاد مقاومتی تعریف شده است، در فرهنگ نیز باید هنر مقاومتی را در دستور کار قرار دهیم. بدان معنا که باید ریشه سنت ها را از طریق مطالعه کشف کرد. به دنبال منابع اصلی در دانشگاه ها باشید و به جای رجوع به منابع ترجمه و دست دوم، به منابع دست اول که فرهنگ ما می باشد، مراجعه کنید. کتابخانه ها را جست و جو کنید و نسخه های اصیل را بیابید و ریشه و علل سنت ها را جمع آوری کنید و در عین حال با جهان معاصر در ارتباط باشید. تا با تحقیق و آموزش در جهت منابع اصلی اسلامی، امیدوار باشیم که در آینده اتفاقات تازه ای رخ دهد. اتفاق اول در انقلاب اسلامی، همان حرکت عمومی مردم بود که با خون خودشان آن را شکل دادند. هنرمندان نیز که محو این راه بودند؛ آثاری از خود صادر کردند اما تعمیقی نداشت. زمانی که این مسئله حاکمیت پیدا کرد، حرکت کند شد. پس هم اکنون در دورانی قرار داریم که باید بر دومسئله تحقیق و آموزش، کار و سرمایه گذاری شود وبرای آن، قبل از اعتبار مادی، اعتبار معنوی قائل شود.
آیا وزارت خانه ها از جمله وزارت ارشاد و علوم در این جهت هستند؟ متاسفانه باید عرض کنم که بخصوص در چند سال اخیر، کاملا در جهت مقابل قرار دارند. اتفاقات جشنواره فجر گواه این مطلب می باشد. جشنواره ای که به نام دهه مبارک فجر بنیان نهاده شده است. ابتدا سعی در لغو آن می کنند. که با توجه به مقابله برخی هنرمندان، اقدام به تحریف آن می کنند. آن افراد معتقد می باشند که سنت ها باید پیشرو از منظرغرب باشد. اتفاقاتی رخ می دهد که فریاد همه دردمندان این رشته را برمی انگیزد. این افکار باید مورد بازبینی قرار گیرد و برای هنر اسلامی اعتبار معنوی و مادی ایجاد شود تا این حرکتی که تعمیق شده است؛ به افق های روشن تری نائل شود.
جبهه انقلاب باید با سرعت بیشتری باهم متحد شوند و افکار و تجربیات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهند. بااینکه در سینما به خوبی توانسته اند از انحرافات جلوگیری کنند اما در هنرهای تجسمی به دلیل عدم اتحاد هنرمندان انقلابی، وضعیت نامطلوبی حاکم می باشد. از طرفی امکانات مردم در اختیار دولت می باشد و به افراد خاصی تعلق ندارد. منظور از دولت قوای سه گانه می باشد. ملت، یک زندگی عادی که شامل نیازهای روزمره، اقتصاد و امنیت می باشد و نیز یک زندگی معنوی که همان فرهنگ و انقلاب اسلامی می باشد، دارند. حقی برای تعریف جدید و تحریف انقلاب اسلامی ندارند. حق ندارند منابع ملی را صرف منافع غیر ملی کنند. منابع ملی باید در اختیار منافع ملی باشد.
همانطور که افراد مومن می گفتند: « ما لایق نبودیم ولی صدای گام های امام معصوم (ع) را شنیدیم و می شنویم و بدان گونه عاشقانه به استقبال ایشان می رویم.» بنده لیاقت شنیدن این صدا را ندارم اما بسیار امیدوارم و هرگز مایوس نمی شوم.
جوانان و نوجوانانی را می بینم که به صورت عمیق وارد جبهه انقلاب شدند. در اینجا تعداد افراد کم یا زیاد مطرح نمی باشد. همانطور که قرآن کریم می فرمایند:« عدد افراد با ایمان برابر با هزاران نفر از افراد دشمن می باشد.» نیروهای جوان که کارهای عمیقی انجام می دهند ومایه امیدواری بنده می باشند. از سویی دیگر کسانی که نسبت به انقلاب سوء ظن داشتند، در حال نشان دادن چهره واقعی خود می باشند و کم کم از صف انقلاب خارج می گردند. این ها نوید های خوبی می باشد که فرهنگ انقلاب اسلامی در همه جهات از جمله هنر رو به شکوفایی و تعمیق شدن برود.