گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، قاچاق یعنی ورود کالا به صورت غیرقانونی و یا ورود کالاهای ممنوعه به کشور که موجب پدید آمدن مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی می شود.
طبق جدیدترین آمارهایی که از سوی مسئولین کشور ارائه شده است سالانه بین 15 تا 20 میلیارد دلار کالای قاچاق به کشور وارد میشود که از میزان فروش نفت خام در سال بالاتر میرود و این یعنی زنگ خطری برای اقتصاد کشور.
البته زنگ خطری که دیگر تبدیل به بحران شده و فرمایشات مستمر مقام معظم رهبری در زمینه مبارزه با قاچاق نیز بیانگر این بحران خانمان سوز است.
اگر در فرمایشات رهبر انقلاب تاملی کنیم میبینیم که ایشان بیش از دو دهه است که مکرر درباره ضرورت مبارزه با قاچاق تذکر دادهاند و حتی با پیام صریح خود به همایش مبارزه با قاچاق، کندی مبارزه با آن و تاکید بر عملیاتی شدن این امر را گوشزد کردهاند.
یکی از معضلات جدی اجتماعی ما، بیکاری و عدم وجود فرصتهای شغلی برای جوانان است که انحطاطهای بسیار خطرناکی را برای مهمترین قشر جامعه یعنی جوانان در پی دارد. بنا به گفته اقتصاددانان قاچاق، 40 درصد فرصتهای شغلی کشورمان را از بین میبرد. از سویی اگر با قاچاق ارز و کالا به صورت جدی و عملیاتی مبارزه شود و مبادی ورود کالای غیرقانونی و مبادی ورود غیرقانونی کالا به کشور بسته شود، با توجه به ورود 20 میلیارد دلار قاچاق به کشور و با توجه به گفته کارشناسان اقتصادی مبنی بر این که هر یک میلیارد دلار 100 هزار فرصت شغلی را از بین می برد، میتوان با جرات گفت دو میلیون جوان بیکار، سرکار میروند و این یعنی رونق اقتصاد، کاهش چشمگیر فساد اجتماعی و به کار افتادن چرخههای تولید کشور.
از سوی دیگر قاچاق سودهای هنگفتی را برای قاچاقچیان به همراه دارد و قطعا مبارزه با آنها عزم جزمی از سوی قوای سهگانه، نیروی انتظامی و مردم را میطلبد، عزمی که اگر در یکی از دستگاهها کم باشد تمام زنجیره مبارزه با قاچاق از بین میرود. به عنوان مثال اگر مسئولی از قاچاق سود ببرد و راهی را برای فرار قاچاقچی از چنگال قانون باز کند تمام تلاش دستگاههای دیگر هدر رفته و قطعا مبارزه با قاچاق به نتیجه نمیرسد.
از سویی سیستماتیک شدن تمام مراحل از ثبت سفارش گرفته تا تحویل محصول به مصرفکننده میتواند ضریب نفوذ قاچاقی به سیستم را به نزدیک صفر برساند.
با توجه به آمارهای رسمی ارائه شده از مسئولان کشوری میتوان اینگونه برداشت کرد که طی سالهای اخیر هیچگونه اقدام جدی و عملیاتی برای مبارزه با قاچاق صورت نگرفته است زیرا در کشور نفت خیزی مانند ایران که متاسفانه اقتصاد آن نیز متکی بر محصولات نفتی و صادرات نفت است برابری میزان فروش نفت خام و کالاهای قاچاق در آن مفهوم بسیار ناخوشایندی میدهد.
همانطور که در بالا گفته شد کم کاری و سهل انگاری هر کدام از دستگاههای مسئول میتواند حلقه مبارزه با قاچاق را پاره کند و قاچاقچی از همانجا میتواند قانون را دور بزند. هم اکنون این سستی را از دولت شاهد هستیم زیرا 14 ماه پیش مجلس شورای اسلامی قانون مبارزه با قاچاق را مصوب کرد و دولت را موظف کرد تا در طول 3 ماه امکان رهگیری تمام محصولات موجود در بازار را فراهم کند تا نخستین قدم سیستمی کردن مبارزه با قاچاق باشد ولی متاسفانه پس از گذشت بیش از یکسال بنا به گفته مجلسیها دولت هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده است.
قاچاق کالا مقولههای بسیار گوناگونی دارد که در بسیاری از آنها مردم مستقیم و غیرمستقیم با آنها در ارتباط هستند. از قاچاق تلفن همراه و لوازم خانگی گرفته که در دست و خانههای مردم یافت میشود تا قاچاق بذر، کود و خوراک دام که باعث بیماریهای متعدد گیاهی و دامی میشود و محصولات این گیاهان و گوشت این دامها بر سر سفره مردم میآید. اگر بیماری دامها بر اثر قاچاق خوراک دام جدی باشد و شیوع نیز پیدا کند، باید منتظر تلفات فاجعهبار دام یا شیوع بیماریهای خطرناک در میان مردم باشیم.
به عنوان مثال تببرفکی بیماری بسیار خطرناک و شایعی است که هرساله تعداد زیادی از دامها را از پا در میآورد و بنا به گفته کارشناسان بهداشت دلیل آن قاچاق دام به خصوص گوسفند زابلی است که از مرزهای سیستان و بلوچستان وارد کشور میشوند. دامهایی که بدون طی کردن مسیر قرنطینه و بهداشتی وارد کشور میشوند ناقل بیماریهای بسیاری هستند و قطعا تمام آنها معدوم یا درمان نمیشوند بلکه از مجاری غیرقانونی ذبح و روانه بازار میشوند.
هرچند مسئولان وزارت بهداشت و سازمان دامپزشکی ایران اصرار دارند که تببرفکی به انسان منتقل نمیشود ولی سازمان بهداشت جهانی این بیماری را جزو بیماریهای مشترک انسان و دام برشمرده است و حتی برخی از پزشکان متخصص نیز روش انتقال این بیماری به انسان را از طریق مصرف لبنیات خام و گوشتهایی که مسیر پخت را به صورت کامل طی نکردهاند، عنوان کردند. آنها معتقدند که تاولهای عفونی در دهان یکی از نشانههای تببرفکی در انسان است.
حال باید اندیشید که صرف نظر از هزینههایی که باید برای درمان انسانها در مقابل تببرفکی داد، چقدر باید متحمل هزینههای آسیب به تولید و اقتصاد کشور شد. برای نمونه تلفات ناشی از بیماری تب برفکی در کشور در برخی سالها به 50 هزار راس رسیده است که با فرض قیمت 40 میلیون ریال، 2000 ملیارد ریال خسارت به کشور وارد شده است. همچنین در سال جاری قرار است بیش از 500 میلیارد ریال صرف واکسیناسیون دام در کشور گردد.
حال چه کسی حاضر است اینهمه ضرر را جبران کند؟ با چه مبلغی میتوان سلامتی انسانها و حتی جان مردم را به آنها بازگرداند؟
آیا مسئولانی که در حوزه مبارزه با قاچاق سهلانگاری میکنند میتوانند پاسخگوی تهدیداتی که قاچاق برای سلامتی انسانها و ضررهای اقتصادی جبران ناپذیر به کشور باشند؟
بنابراین مشخص شد که قاچاق کالا و ارز جدای از اینکه باعث از بین رفتن 2 میلیون فرصت شغلی میشود، جان مردم و اقتصاد کشور را به خطر میاندازد و تولیدکنندگان را به ورطه نابودی میکشد. مبارزه با قاچاق نیز تنها با عزم جدی مسئولان و عملیاتی کردن راهکارها و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی امکانپذیر است.