حمایت از بابانف که از سویی رهبری حزب رسپوبلیکا را به عهده دارد و آشکارا روس گرا محسوب میشود و از سوی دیگر، نگاه منفی به او کمتر است، میتواند منطقیتر باشد.
گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو-محمدعلی عبدو؛ انتخابات ریاست جمهوری در بیشکک، در حالی رونق پیدا کرده که چیزی حدود دوماه تا موعد برگزاری آن باقی مانده، اما تنور رقابتها و گمانهزنیها، از مدتها پیش از این گرم شده است.
چندین مسئله، این انتخابات را به شکلی اجتناب ناپذیر، در مرکز توجه قرار داده است. انتخابات اکتبر، اولین انتخابات پس از اعمال اصلاحات در قانون اساسی قرقیزستان است؛ در این شرایط که نخست وزیر از جایگاه سیاسی ارزشمندتر نسبت به سابق برخوردار شده، غالب گمانه زنیها در بیشکک، حکایت از نقشه آتامبایف (رئیسجمهور مستقر این کشور) برای جایگاه نخست وزیری دارد؛ گرچه او رسماً اعلام کرد که پس از پایان دوره مسئولیتش، هرگز وارد فضای سیاست نخواهد شد، اما اصرارهای او برای اصلاح قانون درست قبل از برگزاری انتخابات و نیز حمایتش از جین بک اف (نخستوزیر فعلی قرقیزستان و یکی از قدیمیترین اعضای حزب سوسیال دموکرات) در این انتخابات، حدسها را به قوت خود نگه داشته.
جین بکاف، نخستوزیر فعلی قرقیزستان
نکته دوم اینکه این انتخابات در شرایطی رخ میدهد که تنها دو سال از پیوستن قرقیزستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) زمان سپری شده. روسیه به عنوان هدایت کننده این اتحادیه و نیز به عنوان همسایهای مهم وتعیین کننده، نقشی راهبردی در تعیین مسیر آینده این کشور خواهد داشت. بی تردید پوتین به زاییده شدن چالشی جدید در بطن اتحادیه اوراسیا تن نخواهد داد و از سوی دیگر نیز با توجه به مشکلات اقتصادی شدید در قرقیزستان، سرنوشت آن را به حال خود رها نمیکند؛ و نکته آخر اینکه مشکلات عمیق اقتصادی و نقدهای شدیدی که عمدتاً در فضای نخبگانی مطرح میشود، این انتخابات را علاوه بر نبرد برای بقا در قدرت، با چاشنی نوعی رسالت اقتصادی و تنشهای اپوزیسیون، همراه کرده است. به هر ترتیب میشود دو شرایط داخلی و خارجی را در جریان انتخابات اکتبر، مشاهده و بررسی کرد:
الف) داخلی:
با نگاهی به کسانی که به شکل رسمی برای این انتخابات اعلام حضور کردهاند، میشود دو جریان اصلی را تصور کرد:
اول؛ جریان روس گرا: با محوریت اموربیک بابانف (رهبر حزب رسپوبلیکا یا جمهوری) و کامچی بیک تاشیف (رهبر حزب آتاژورت)
دوم؛ جریان غرب گرا: با محوریت تکی بایف (رهبر حزب آتامکین و یکی از طراحان قانون اساسی سابق) و همچنین تا حدودی جین بک اف (از حزبسوسیال دموکرات) به علاوه میتوان طیف اپوزوسیون مانند حزب بوتون قرقیزستان (با رهبریاداخان مدومراف) را نیز در دسته دوم تعریف کرد.
تکیبایف، رهبر جریان غربگرای قرقیزستان
جریان حاکمیت طیفی را شامل میشود که در رأس قدرت حضور دارد و برای بقا مبارزه میکند. این جریان علاوه بر تسلط نسبی بر پارلمان، بهشدت حامی اصلاحات انجام شده در قانون اساسی بوده و هستند. از این طیف میتوان جینبه کاف، نخستوزیر فعلی را نام برد که موردحمایت رئیسجمهور مستقر بوده و به شکل پراکنده در برخی نواحی مهم قرقیزستان، پایگاه مردمی مناسبی دارد. او در گذشته مدتی استاندار «اوش» بود که در پایگاه اجتماعی او تاثیریزیادی گذاشت. ارکیمبایف، رئیس گروه تحقیقاتی IZ، پیش از اینها گفته بود که دولت آتامبایف، تمامقد از این کاندید در جریان انتخابات اکتبر، حمایت میکند.
در همین دسته، فرد دیگری حضور دارد که به عقیده برخی کارشناسان قرقیز، یکی از نامزدهای اصلی این انتخابات است؛ آموربیک بابانف که رهبری حزب روس گرای رسپوبلیکا را بر عهده دارد. او که سابقه نخست وزیری را هم دارد، چهرهای محبوب در میان سیاستمداران این کشور محسوب میشود. غیرقرقیزبودن مادر بابانف، شاید یکی از نکات منفی درباره او باشد؛ از آنجایی که غالب آرا در این کشور بر محور قومیت به صندوقها ریخته میشود، این ویژگی میتواند اهرم فشاری برای تبلیغات علیه او باشد. به هرحال این فرد، برگ برنده مهمی در تحلیل عوامل خارجی دارد، که در بخش دوم بررسی خواهد شد.
بابانف، از جمله رجال قرقیز که سودای ریاستجمهوری دارد
در مقابل، اما گروهی حضور دارند که با حاکمیت در زاویه قرار گرفتهاند؛ اتفاقی که اندکی پیش در فضای سیاسی قرقیزستان رخ داد، عملاً چینش مهرههایاپوزوسیون را در این کشور دچار تغییر کرد. این اتفاق زمانی رخ داد که آموربیک تکی بایف به دستور رئیسجمهور این کشور و به جرم شرکت داشتن در جریان رشوهگیری به زندان افتاد؛ این حادثه از آنجایی اهمیت یافت که غالب تحلیلگران علت آن را اختلافات سیاسی تکی بایف با رئیسجمهور، بر سر اصلاح یا عدماصلاح قانون اساسی میدانستند. حالا از قرار معلوم او مصمم است که در انتخابات آتی شخصاً وارد شود. به طوری که مدتها پیش رهبر موقت حزب آتامکین (ماماتاف) در مصاحبه با اسپوتنیک اعلام کرد که تکی بایف حتماً در انتخابات شرکت خواهد کرد و سازوکار قانونی نحوه حضور او باید مشخص شود.
در سوی دیگر میدان اپوزوسیون ها، تمیر ساریف حضور دارد. ساریف که ۴ سال نمایندگی پارلمان و یک دوره وزارت اقتصاد را تجربه کرده، در سال ۲۰۰۹ نیز در میدان انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد، اما موفق نبود. او در سال ۲۰۱۵، نخست وزیر دولت آتامبایف شد که نهایتاً یک سال بعد و در جریاندرگیریهایی بر سر ابهامات اقتصادی( پروژه بازسازی جاده بالقچی-قارومدو ) از این سمت استعفا داد. ساریف اقتصاددانی ثروتمند است و از طریق حزب خودش( اقشومقار)در انتخابات حاضر خواهد شد. این سیاستمدار قرقیز یکبرگ برنده قابلتوجه در اختیار دارد: حمایت نسبی احزاب اپوزوسیون.
تمبر ساریف، از جریان اپوزیسیون دولت قرقیزستان
او موفق شده حمایت چهرههایی مانند کامچی بیک تاشیف (رئیس حزب آتاژورت) و آداخان مدومراف (رئیس حزب بوتون قرقیزستان) را تا حدودی جلب کند. حتی شنیدهها از آن حکایت دارد که ساریف به دنبال انجام مذاکراتی با سران حزب آتامکین، برای رسیدن به ائتلاف با تکی بایف است. اگر او بتواند منطق حاکم بر رقابت انتخاباتی را براساس نارضایتیها از اصلاح قانون اساسی بنا کند. بی شک این ائتلاف، او را در وضعیت مناسبی قرار خواهد داد. طبق اعلام رسمی کمیسیون انتخابات قرقیزستان، تنها ۴۰ درصد از واجدین شرایط، در رفراندوم اصلاح قانون شرکت کردهاند؛ بنابراین میشود ادعا کرد تا حد زیادی نارضایتی یا دست کم بی تفاوتی نسبت به فرایند اصلاحات، میان مردم وجود دارد؛ ساریف میتواند از کانال ائتلاف با تکی بایف که حالا در مقام نماد مخالفت با اصلاحات قانون، نقش ایفا میکند، به خوبی از این ظرفیت بهره برداری کند.
در جناح منتقدین، نام فرد دیگری به چشم میخورد که ادبیات تند او در اظهاراتش، جلب توجه میکند: تارابایف. این سیاستمدار که حزب پارلمانی انوگو پراگرس را رهبری میکند، رویکرد اقتصادی دولت را به شدت نقد میکند و حتی در مصاحبهای، انتخابات را در قرقیزستان صرفاً نبردی برای بقا در قدرت دانسته بود. او پایگاه اجتماعی محسوسی ندارد و اگر تنور ائتلافهادر نزدیکی انتخابات، به نفع جناح اپوزوسیون به خوبی گرم باشد، مسلماً یکی ازمهرههایی خواهد بود که منتقدین را همراهی میکند.
ب) خارجی:
قرقیزستان به علت همسایگی، سرسپردگی سیاسی و شاید عللی دیگر، به شدت از عاملی بیرون از مرزهایش اثر میپذیرد: روسیه.
حدود ۶۰۰ هزار مهاجر قرقیز در روسیه مقیم بوده و تقریباً یک سوم درآمد ناخالص ملی قرقیزستان را تأمین میکنند. بیش از صدهزار نفر از شهروندان قرقیزستان، تابعیت روسیه را دریافت کردهاند.
بدین ترتیب، دولت روسیه به حدی در آینده سیاسی این کشور تعیین کننده است که چشمهای تحلیل گران، مدتهاست به دنبال کوچکترین حمایت مسکو از گزینه خاصی است تا او را به عنوان خوش شانسترین کاندیدای اکتبر، معرفی کنند. در شرایط امروز اوراسیا، روسیه دست کم در قالب اقتصادی، به ثبات و همراهی نزدیکانش نیاز دارد؛ متحدانی که در منطقه بتوانند در وهله نخست با حمایت مسکو از بی ثباتیها و مشکلات اقتصادی و سیاسی عبور کنند و در مرحله بعدی، در بدل کردن اتحادیه اوراسیا به رقیب جدی اتحادیه اروپا، نقش ایفا کنند.
آتامبایف، رئیسجمهور مستقر قرقیزستان
نکته دیگر اینکه، اگر منطق حاکم بر رقابت انتخابات اکتبر، به شکلی تهدیدآمیز باشد، مسکو در تنگنا قرار خواهد گرفت؛ اگر شرایط به نحوی اجتنابناپذیر، طیف اپوزوسیون را، گروهی تنشآفرین در صورت شکست، به جامعه معرفی کند، بیتردید حمایت روسیه در سازوکار ثبات-تنش تعریف خواهد شد؛ با فرض درستی این احتمال مسکو به سمت جریانی میرود که علاوه بر تمایل به روسیه، ثبات و آرامش را در بیشکک تضمین کرده باشد. بدین ترتیب بخت گزینهای مانند بابانف که شخصاً هم برای روسها غریبه محسوب نمیشود، بالاتر خواهد رفت. او فردی از یک جناح روس گراست که این توانایی را دارد که ارتباط قرقیزستان را با غرب به حداقل ممکن برساند. از سوی دیگر شاید با انتخاب او، اعتراضها به اصلاح قانون اساسی، با گذر زمان به حاشیه برود.
با فرض انتخاب بابانف، دو مسیر برای آمریکا باقی میماند: اول اینکه در کنار گزینه غربگرا و معترضی مانند تکی بایف بماند و نوعی بزرگنمایی سیاسی ناشی از فقدان مهره کارآمد را در دستور کار قرار دهد و در مسیر دوم، میتواندبا تمرکز بر ساختار سیاسی قرقیزستان، از اساس، عادلانه و دموکراتیک بودن انتخابات این کشور را نفی کند.
در حالت دوم، اگر عمده نخبگان و مردم قرقیزستان با فرد منتخب و جریان منسوب به او موافق باشند، آمریکا بهشدت در میدان رسانهای متضرر خواهد شد و چهرهای منفور پیدا خواهد کرد.
مسکو برای استمرار حمایتها، باید ریسکی به بزرگی امنیت سیاسی قرقیزستان را بپذیرد؛ نگاه نخبگان سیاسی و خصوصاً جریان اپوزوسیون به آتامبایف، به گونه ایست که او را به بازتولید قدرتش از جایگاه نخست وزیری متهم میکنند؛ بنابراین، حمایت مسکو از آتامبایف یا جین بک اف که همان مسیر سوسیال دموکراتها را ادامه میدهد، میتواند دست کم در میان نخبگان سیاسی تنش آفرین باشد.
علاوه بر اینها، همراهیهای آتامبایف با مسکو در دوران ریاستش، از جنس پیروی همه جانبه و ایدئولوژیک نبود؛ در فوریه سال جاری، یورونیوز مصاحبهای با آتامبایف منتشر میکند؛ او در پاسخ به این سؤال که اتحادیه اوراسیا بیشتر به نفع روسیه عمل میکند، پاسخ داد که قرقیزستان نمیتواند ۶ میلیون نفر را درگوشهای از انزوا نگه دارد. آتامبایف در این مصاحبه صراحتاً اعلام کرد که کشورش به توسعه و بازار نیاز دارد. این گفتگو یک پیام محدودکننده برای روسیه محسوب میشد و دست مسکو را صرفاً برای ورود به مسائل اقتصاد یبیشکک باز میگذاشت؛ درحالیکه مشخصاً روسیه به دنبال بیش از اینهاست که بعید است سوسیال دموکراتها انگیزهای برایش داشته باشند.