باید پذیرفت که معاونتهای فرهنگی وزارت علوم در دانشگاهها به طور جدی از مدیریت فضای فرهنگی دانشگاهها عاجز شدهاند و نبض فرهنگی دانشگاهها به دست جریانهای سیاسی افتاده است.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛ اگر بخواهیم بدون هیچ تعارفی و بیپرده سخن بگوییم، باید گفت که اگر در کشوری سیاست مداران متولیان فرهنگ و هنر شوند، فاتحه فرهنگ و هنر آن سرزمین را باید خواند.
مساله ای که همواره در دولت های فعلی و گذشته گریبانگیر فرهنگ سیاست زده این کشور بوده است.
تعارف که نداریم. نفس های تنگ و گرفته فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی این سرزمین از مدت ها قبل به شماره افتاده است و در این وانفسای فرهنگی طیف ها و جریان های سیاسی، هر یک دیواری کوتاه تر از فرهنگ پیدا نکرده اند و تنها از آن به عنوان دستاویزی برای هجمه های سیاسی علیه جریان رقیب استفاده کرده اند.
کارمان به جایی رسیده است که سر لغو یا برگزاری چندین کنسرت آن چنان دعوا و قیل و قالی برپا می شود که هر نقل قولی تیتر یک مطبوعات و خبرگزاری ها می شوند. انگار تمامی معظلات فرهنگی این کشور با لغو یا برگزاری چند کنسرت حل می شود.
اساسا از گذشته مرسوم بوده است که وقتی مسئولین از حل و فصل هر معظلی عاجز می شوند، به جای عمل به وظایف اصلی خود منتظر می مانند تا مسئله ای حاشیه ای در کشور رخ دهد و در این زمان وارد عمل می شوند و با تمرکز بر حواشی و شانتاژ های تبلیغاتی علیه تفکرات مخالف خود، سعی در به حاشیه راندن موضوع اصلی از اذهان مردم و فرافکنی مشکل می کنند تا بدین وسیله از فشار های علیه خود به دلیل کم کاری بکاهند. متاسفانه دقیقا همین اتفاق در کشور ما در مقوله فرهنگ رخ داده است که هیاهو های رسانه ای اخیر گواهی بر این مدعا می دهند.
از سال ها قبل، رهبر معظم انقلاب با تاکیدات مکرر خود حول احیای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی سعی در بیداری مردم و مسئولین خواب زده دارند، ولی انگار نه انگار!
سالانه چندین هزار میلیارد تومان از بیت المال صرف امور فرهنگی این کشور می شود، اما نمیدانیم این هزینه های هنگفت دقیقا در کجا می رود که هیچ خبری از بهبود وضعیت فعلی نمی بینیم. شاید تنها خروجی این هزینه ها همین اردوهایی بود که در دوران دانشجویی برگزار می شد و ما در شهرهای مختلف رفتیم و خوردیم و خوابیدیم و گردش کردیم و هر از گاهی هم در چند کلاس آموزشی شرکت کردیم!
متاسفانه در دانشگاه های سراسر کشور نیز روزبه روز شاهد ولنگاری های فرهنگی هستیم. باید پذیرفت که معاونت های فرهنگی وزارت علوم در دانشگاه ها به طور جدی از مدیریت فضای فرهنگی دانشگاه ها عاجز شده اند و نبض فرهنگی دانشگاه ها به دست جریان های سیاسی افتاده است.
با بدل شدن برخی تشکل های دانشجویی به پیاده نظام احزاب، بعضی از آن ها در ظاهر به ادعای خود تشکلی مستقل هستند ولی در پشت پرده آلت دست فلان نماینده مجلس و استاندار و رجل سیاسی و ... شده اند و از طرف آن ها مورد حمایت مالی قرار می گیرند. از طرفی چون معاونت فرهنگی فلان دانشگاه به دلیل کمبود بودجه از تغذیه و حمایت کانون های فرهنگی دانشگاه عاجز است، کانون فرهنگی مجبور به همکاری با فلان تشکل سیاسی می شود. زیرا بودجه مصوب یک تشکل سیاسی بسیار بیشتر آز یک کانون فرهنگی است. اینگونه است که از برنامه های کانون های فرهنگی دانشگاه ها بوی سیاست و طیف بازی به مشام می رسد و فرهنگ اصیل قربانی سیاست می شود.
شاید شما اسمی از شورای عالی فضای مجازی شنیده باشید. ما نیز فقط اسم آن را شنیده ایم. کار به جایی رسیده است که رهبر فرزانه انقلاب می فرمایند که اگر رهبر نبودم، رئيس فضای مجازی کشور می شدم، اما اگر کشور را آب ببرد، آقایان این شورا را خواب می برد. دشمن روزبه روز اعتقادات پیر و جوان این کشور اسلامی را بیش از گذشته مورد حمله قرار می دهد ولی مسئولین ما از مسئولیت پذیری خود، درکی جز برگزاری جلسات با گزارشات آبکی و غذاهای پرچرب، ندارند. در چنین وضعیتی باید فاتحه فرهنگ را خواند و تنها در افسانه ها به دنبال تمدن اصیل ایرانی اسلامی بود.
رضا حسنی-فعال دانشجویی دانشگاه زنجان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.