مصدق مردی که چهره حقیقیاش در غبار تاریخ گم شده است. او جایی قیام تنگستانیها را سرکوب میکند و جایی خود را رهبر نهضت نفت برمیشمارد. حقیقت مصدق اما ورای این مسائل است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-سیدمهدی حاجیآبادی؛ سالگرد ملی شدن صنعت نفت، دولت مصدق ورشکسته بود و نفتش را هیچ کس نمیخرید. امریکاییها برای اعطای ۲۳۲ ملیون دلاری که طبق اصل ۴ ترومن قبلا وعده داده بودند، بهانه جویی کرده و اعلام کردند این کمکها را به طرحهایی که در مرحله ابتداییاند، تا نیمه سال ۱۳۳۲ تخصیص نخواهند داد. مصدق به پای امریکاییها افتاد، عجز و لابه کرد تا حداقل ۲۵ ملیون دلار وام بگیرد، اما امریکاییها اعلام میکردند اگر قرارداد قانون امنیت مشترک را امضا کنیم شاید ۲۳ ملیون دلار بدهند. خلاصه هر روز امریکاییها شرطی میگذاشتند. مصدق واقعا درمانده بود و درخواست ۱۰۰ هزارتن شکر از امریکا کرد که باز هم جواب منفی شنید. نارضایتیها که فزونی گرفت با کمال نامردی امریکاییها نامههای خفت بار مصدق را افشا کردند تا ژست و حیثیت ملی گرایانه او را نیز نابود کنند. مصدق دیگر قهرمان ملی ایران نبود. شیطان این گونه فریفتگانش را بی آبرو میکند. قمیان در صفحه شخصیاش در این مورد نوشت: مصدق خودش تو خاطراتش میگه میخواستم از ایران مهاجرت کنم برم. تو دوران مسئولیتهاش هم به کشور ملکه خدمات صادقانه زیادی کرده، آخرش هم که به دامن آمریکا پناه برده! پس چی میگن یک ایرانی وطنپرست بوده؟ خداییش از چه لغتنامهای برای پیدا کردن معنی لغات استفاده میکنن؟
جواد درمورد اشاره رهبر انقلاب به چرایی سقوط مصدق نوشت: حضرت آقا: مصدق برای خارج شدن از دشمنیهای انگلیس و ملی شدن صنعت نفت به دامن آمریکا پناه برد و همین اعتماد باعث کودتا و سقوط او از صدارت شد.
جرج مک گی نماینده ترومن در مذاکرات نفت میگوید: «او به مزرعه می¬آمد و ساعتها با کارگران در مزرعه کار می¬کرد. من از او خوشم آمد. او سعی داشت به ما نزدیک شود. او روی تخت خواب کارهایش را انجام میداد. گفتگوهای ما خصوصی بود. با هم پایین تخت مصدق می¬نشستیم و گفتگو می¬کردیم. بیشتر این مذاکرات با شوخی همراه بود. بعضی وقتها این گفتگوها با قهقهه او به پایان میرسید. مشکل بود کسی از شخصیت او خوشش نیاید. او مرد با هوشی بود» مصدق در محاسباتش تصور میکرد اولا جاده را برای قدرت نوظهور امریکا صاف کرده و انگلستان را کنار زده و ثانیا در جنگ سرد مقابل نفوذ روسیه و حزب توده در ایران را گرفته است. از طرفی مصدق نیز برای روی پا ماندن دولتش نیاز به کمک امریکا داشت و امریکا نیز برای مقابله با قدرت گرفتن حزب توده ناچار باید از او حمایت میکرد.
بازی برد برد آغاز شد. امریکاییها خود را پناه بی پناهان وانمود کردند. مصدق در ملی کردن مصمم شد و با شهامت و غرور به پیش میرفت. امریکا جلوی رأی گرفتن انگلیسیها ضد مصدق از شورای امنیت را گرفت و زمینه رأی دیوان لاهه به نفع مصدق را فراهم کرد. مصدق سرخوش و مست غرور این موفقیت به خیال خام خود، بازی برد برد را با امریکا به پایان رسانده است. او با قدرت طلبی و غرور، رهبران مردمی و مذهبی اش همچون کاشانی و نواب را حذف کرد و خود را یکه تاز میدان ایستادگی در مقابل انگلستان میدید. شیطان این گونه مفتون میکند و فریب میدهد.
قاسم احمدی درمورد شرط مصدق برای پذیرفتن پست نخستوزیری مینویسد: مصدق برای قبول پست نخست وزیری برای محمدرضا پهلوی شرط میگذاره که شرط اولش اینه سفارت انگلیس هم با نخست وزیری ش. موافقت کنه!
نرگسبانو با اشاره به خاطره دستگیری داماد مصدق به جرم جاسوسی نوشت: وقتی اسناد جاسوسی احمد متین دفتری داماد مصدق را پیش او بردنددرحالیکه غش میکرد گفت: آقا من جواب دخترم و نوهام فاطمه را چه بدهم؟ دست از سرم بردارید و موضوع را فراموش کنید.»؟! ترجیح دادن منافع خود برمنافع ملت از ویژگی همه جاه طلبان است!
داستان به این جا ختم نمیشود. امریکا، همان پناهگاه غرور آفرین مصدق این بازی خیالی برد – برد را به سادگی به هم زد. مصدق وقتی به خود آمد دید ۲ امتیاز امریکا را داده، اما هنگام گرفتن ۳ امتیازش، با کمال ناباوری شاهد آن بود که امریکا همانند سایر دول دنیا حاضر به خرید نفت ایران نیست. مصدق حتی حاضر شد با نصف قیمت نفتش را به امریکا بدهد و امریکا میتوانست با قیمت بالاتری همان را در بازار بفروشد، اما باز هم امریکا به این خواسته مصدق بی اعتنایی میکرد. شیطان این گونه به فریفتگانش خیانت میکند.
هنوز مصدق به کمک امریکا امیدوار است چرا که هربار امریکاییها خیانت خود را توجیه میکنند و خود را همچنان حامی او نشان میدهند. آیزنهاور جمهوری¬خواه نیز میگفت: مصدق «تنها امید غرب در ایران است. در صورت قرار گرفتن مصدق در برابر یک هرج و مرج اقتصادی، کمونیستها ایران را زیر سلطه در میآورند. من حاضرم ۱۰ میلیون دلار در اختیار این مرد بگذارم.» و چقدر سخاوتمندانه است که تقاضای ۲۵ ملیون دلاری را با خفت تبدیل به ۱۰ ملیون دلار کنی. مصدق راهی واشنگتن شد تا شاید این ۱۰ ملیون دلار را نقد کند، اما دولت آیزنهاور بهترین راه به زانو درآوردن مصدق را نپرداختن وام یا حداقل به تعویق انداختن پرداخت وام میدانست. شیطان این گونه پیروانش را خوار و خفیف میکند. کاربر دیگری درمورد نگاه مصدق به مساله دفاع درمورد تجاوز دشمن نوشت: مصدق در جریان اشغال بحرین به موقع عمل نکرد؛ چون میتونست قبل از ورودناوگان انگلیسی باکمک همون دوناوگانی ک. درخلیج فارس داشتیم و تعدادی سربازوتوپ، جلوی انگلیساروبگیره؛ انقداین مسئله براش بی اهمیت بود که حتی هیئت دولت، مرزبانی، نیروی دریایی و ارتش ووزارت کشور رو خبر نکرد!
مصدق سیاستمداران اطرافش را نیز تار و مار کرده و محبوبیت مردمی خود را از دست داده است. حال این دشمن ضعیف را با یک کودتای ساده میشود از پا انداخت. بیستوهشتم مرداد ۱۳۳۲ به سرنگونی دولت دکتر مصدق منجر شد و زاهدی با توافق امریکا و انگلیس به نخستوزیری رسید. کمکهای اقتصادی که دولت امریکا از دکتر مصدق دریغ کرده بود، پس از کودتا بهسرعت به زاهدی اعطا شد. مصدق در دادگاه نظامی محاکمه و پس از سه سال زندان به قلعه احمد آباد تبعید شد و در انزوا مرد.ای بنی آدم شیطان دشمن شماست با او دشمنی کنید و فریب وعده هایش را نخورید.
یکی دیگر از کاربران هم در این مورد نوشت: یک بخشی از تاریخ رو شما هیچوقت نباید بدونید! میدونید چرا؟! چون مصدق همیشه باید تنها قهرمان ملی شدن نفت باشه و کسی از نقش نواب صفوی و فدائیان اسلام در نخست وزیری مصدق و رای آوردن اعضای جبهه ملی برای مجلس 16 خبر نداشته باشه!
فردی دیگر ضمن بررسی نقش مصدق در سرکوب قیام رئیسعلی دلواری نوشت: صحبت مصدق که میشه فوری ملی شدن نفت رو یادمون میارن، اما هیچکس نمیگه دستای مصدق بخون مبارزان تنگستانی آغشته هست! تا کجا تاریخ رو وارونه باید بخونیم؟ چه چیزای دیگه رو ازمون پنهان کردن خدا میدونه!
امریکا از باب دوستی وارد شده، فریب میدهد و از پشت خنجر میزند. او آنگاه که در لباس دوست، دشمنش را تنها، خوار و بی آبرو کرد، او را در بیابان رسوایی رها میکند. باشد که از فریفتگان به شیطان عبرت بگیریم. امین ریاحی درمورد چرایی سقوط مصدق گفت:مصدق چرا توسط آمریکا سرنگون شد: مرگ بر آمریکا می گفت؟ مرگ بر اسرائیل می گفت؟ بمب اتمی داشت؟ حامی حزب الله و فلسطین بود؟ حکومتش اسلامی بود؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو رو خدا بفهمممم
به هر حال ما به جای قهرمان سازی و یا تقبیح یکطرفه مصدق می توانیم
از او استفاده بهینه بکنیم. مصدق مصدق نشد مگر با ایستادگی بر حق ملت
ایران و در نتیجه رفتن زیر بار سنگین ترین تحریمها و انزوای بین المللی و
فروش نرفتن نفت و تورم بالای صد درصد و تحمل همه این فشارها فقط برای حفظ
استقلال ایران. در حالی که امروز افرادی که مدعی دوست داشتن مصدق هستند
نه تنها بویی از استقلال طلبی نبرده اند که وادادن و تسلیم شدن به
استعمار را به عنوان نسخه ای برای رفع مشکلات اقتصادی تجویز می کنند و
کار وقاحت و پستی آنها به جایی رسیده که مصدق را که قهرمان استقلال طلبی
و مبارزه منفی است با ظریف که سمبل سازشکاری و امتیاز دادن است یکی می
کنند.
پس از شخصیت مصدق استفاده کنید و او را به عنوان آینه دق جلوی ظریف
پرستان بگذارید.
از او استفاده بهینه بکنیم. مصدق مصدق نشد مگر با ایستادگی بر حق ملت
ایران و در نتیجه رفتن زیر بار سنگین ترین تحریمها و انزوای بین المللی و
فروش نرفتن نفت و تورم بالای صد درصد و تحمل همه این فشارها فقط برای حفظ
استقلال ایران. در حالی که امروز افرادی که مدعی دوست داشتن مصدق هستند
نه تنها بویی از استقلال طلبی نبرده اند که وادادن و تسلیم شدن به
استعمار را به عنوان نسخه ای برای رفع مشکلات اقتصادی تجویز می کنند و
کار وقاحت و پستی آنها به جایی رسیده که مصدق را که قهرمان استقلال طلبی
و مبارزه منفی است با ظریف که سمبل سازشکاری و امتیاز دادن است یکی می
کنند.
پس از شخصیت مصدق استفاده کنید و او را به عنوان آینه دق جلوی ظریف
پرستان بگذارید.
رو باید به عنوان منبع مقاله بیارید
یا منابع موثق تاریخی رو؟
چرا باید کسی که انگلیسی هست
علیه انگلیس کار کنه؟