گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، طرح افزایش سن ازدواج علیرغم پیگیریهای برخی از مسئولان دولت و مجلس در کمیسیون قضایی مجلس متوقف شد. طرحی که ادعا میکرد به دنبال جلوگیری از تضییع حقوق کودکی و ازدواجهای اجباری است.
اما به راستی دلایل شکست طرح افزایش سن ازدواج چه بود؟ آیا مبتنی بر واقعیات و نیازهای جامعه رقم نخورده بود؟ یا از لابیگری کافی در مجلس برخوردار نبود؟ یا از فرهنگ و قانون اساسی و شرع اسلامی فاصله داشت؟
بسیاری از کارشناسان این طرح را یک طرح غیرعلمی و صرفا با جنبه سیاسی برشمردهاند و معتقدند که سست بودن مفاد و محتوا و تضاد با فرهنگ کشور ما از ابتدا در این طرح خودنمایی میکرد.
در مورد نقص و توقف طرح افزایش سن ازدواج با پدرام کاویان جامعه شناس و پژوھشگر مسائل خانواده به گفتگوی تفضیلی پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
سند توسعه پایدار 2030 یونسکو و دیگر هیچ
بحث تعیین سن قانونی برای ازدواج از کجا نشأت گرفت؟
در همه رفتارهای انسانی سن فاکتوری است که صرفا یک عدد برشمرده میشود ممکن است دانشآموزی تحصیلش را از 7 سالگی شروع کند و دانشآموز کناری او از 6 یا 8 سالگی یکی با نمرات بالا به پایه بعدی برود و دیگری در همان سال اول بماند.
چگونه است که در کلاس دوم نمیگویند هر کس 8 ساله نیست از کلاس بیرون برود بدین معناست که سن فاکتور تعیین کننده نمیباشد و ملاک نیست چنین چیزهایی جزء بدیهات است و کسی سوال نمیپرسد.
اما در مورد طرح افزایش حداقل سن ازدواج این بدیهیات زیرپا گذاشته شد. اساسا سن 16 یا 18 از کدام مطالعه علمی نشات میگیرد؟ جواب این است که از هیچ مطالعه علمی.
این عدد از درون سند توسعه پایدار 2030 یونسکو بیرون آمده است، اعداد بیپایه و اساسی که هیچ مبنای عقلی یا علمی پشت آن وجود ندارد.
دانشگاه از نیاز جامعه فاصله زیادی دارد و صرفا به فکر مقاله است
چرا هیچ کار علمی دقیقی در دانشگاهها روی این موضوع تعریف نمیشود؟
بله، متاسفانه هیچ کار علمی دقیق و مطمئنی روی نحوه آموزش و تغییرات فرزندان در سنین مختلف صورت نگرفته است و البته نباید امیدوار هم باشیم در آینده هیچ دانشگاهی علاقه به تعریف پایان نامههایی در این حوزه باشد چرا که دانشگاه هر آنچه در سیستمISI مقالهخور خوبی داشته باشد به عنوان موضوع به دانشجویان و محققان القا میکند.
انحراف در فرزندآوری و تربیت آن از دهه 70 با سیاستهای تعدیل ساختاری بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول رقم خورد
چه عواملی را زمینهساز طرح چنین الگوهایی در کشور میدانید؟
در دهههای قبل از دهه 70 سبک زندگی به گونهای رقم میخورده که اقتصاد خانواده ایجاب میکرده که افراد به سرعت مسئولیتها را بپذیرند و به تبع آن بلوغ فکری و عقلی پیدا کنند.
پسرها وقتی به سن حدود 12 -13 سالگی میرسیدند به بازار کار برای شاگردی فرستاده میشدند و در عین حال تحصیل خود را هم ادامه میدادند و یا در خانوادههای روستایی در ایام تعطیل و تابستان بچهها همراه پدر بر روی زمین کار میکردند و بخشی از اقتصاد خانواده را به عهده میگرفتند و به بهانه تحصیل کل مسئولیتها را از گردن خود باز نمیکردند.
ولی متاسفانه از دهه 70 با پیادهسازی سیاستهای تعدیل ساختار اقتصادی که توسط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول دیکته شده بود کشور به سمت سیاست تک فرزندی رفت. تنها برخی خانوادهها به حدی از اقتصاد با شاخصهای رفاهی نسبتا بالا دست پیدا کردند که نتیجه آن این بود که دیگر نیازی به این که بچه کمک خرج خانواده باشد نبود و اساسا تعداد بچه محدودی هم در خانواده ها بود.
در این میان مسئولیتهای بچه در حد خرید نان برای خانواده هم از کارهای روزمره او حذف شد و تربیت فرزند صرفا با فرستادن به مدرسه و دانشگاه به همراه همه امکانات مادی باب شد. منظورم از باب شد این است که دیگر خانوادهای نمیتوانست سیستم دیگری برای تربیت فرزند خود در پیش بگیرد جز در موارد نادر.
لذا تربیت فرزند به صورت یله و رها انجام شد و بچهها بیمهارت و بیمسئولیت بار آمدند علاوه برآن باید اوقات فراغت بچهای که هیچ کاری جز تحصیل کردن نداشت را هم پر میکردند و به سمت کلاسهای سرگرمی مختلف میفرستادند.
بخش عمده این سرگرمی با ورود اینترنت تامین شد اما سرگرمی که در گذشته مهارتافزا بود تبدیل به سرگرمی شد که آوردهای برای فرزند و یا خانواده نداشت.
پای بلوف سیاسی در میان است؟
اما حامیان طرح افزایش حداقل سن ازدواج معتقدند ازدواج دختر 12 ساله با پیرمردهای سن بالا در کشور زیاد است و باید برای آنها قانونی تصویب کرد.
آنچه در مورد ازدواج در سنین زیر 15-16 سالگی نگران کننده است این است که مثلا دختری 15 ساله با پیرمردی 64 ساله ازدواج کند ولی ازدواج او با پسری که نزدیک به سن و سال اوست و خودش هم متمایل به این ازدواج است ممنوعیتی ندارد حتی بسیار هم مناسب است چرا که در کنار هم رشد میکنند.
البته در قانون چنین موضوعی پاسخ داده شده است، و کسی حق تحمیل ازدواج اجباری به دختری چه 15 ساله و چه 35 ساله را با مرد یا پیرمردی ندارد اما خوب کسانی که ادعا میکنند مثلا فلان دختر 12 ساله با پیرمرد 60 ساله ازدواج کرده مشخصا چنین مواردی را در اختیار قانونگذاران و اهالی فکر قرار دهند تا به طور دقیق بررسی شود و اینگونه در مورد آنها برداشت نشود که تنها برای آنکه به مقاصد سیاسی خود برسند دست به بلوف زدهاند.
ادعایی مطرح شد که در فلان شهرستان 4 هزار دختر 12 ساله ازدواج کردهاند اولا اینکه ممانعتی برای ازدواج دختر 12 ساله وجود ندارد و اگر به حکم اسلام بالغ باشد کسی اجازه جلوگیری از ازدواج او را ندارد اما از کسانی که چنین ادعایی میکنند خواهش میکنیم که تنها 400 نفر از این 4 هزار دختر را به ما معرفی کنند.
ممنوعیت ازدواج زیر 18 سال در سیستم طاغوتی شاهنشاهی پیاده میشد
آیا در گذشته هم برای افزایش سن ازدواج تلاشی صورت گرفته است؟چه عواقبی در پی داشته است؟
بله ، طرح افزایش سن ازدواج زمینه اعتراضهای اجتماعی را در بطن خود داشت همانطور زمانی که چنین قانونی در سالهای گذشته میخواست تصویب شود، اعتراضات گستردهای نسبت به آن در قم صورت گرفت.
همچنین این طرح قبل از انقلاب دستاویز مبارزه انقلابیون بود، چرا که در زمان شاه ممنوعیت ازدواج زیر 18 سال وجود داشت و انقلابیون از آن به عنوان طرح غربی و فمنیستی یاد میکردند.
جالب است که بدانید افراد زیادی زیر این سنین ازدواج میکردند و ازدواجشان را هم به ثبت میرساندند به این طریق که افراد 14-15 ساله خود را 18 ساله جا میزدند و این نوع سبک زندگی نوعی مبارزه علیه سیستم طاغوتی شاهنشاهی تلقی میشد.
یعنی فرد ازدواج شرعی داشت اما ثبت نمیشد و از حقوق قانونی خود محروم میگشت و این مورد یکی از دلایلی متوقف شدن طرح افزایش سن ازدواج است چرا که مصائب زیادی را به دنبال داشت.
در حدود سال 80-81 نیز سعی کردند که برای افزایش حداقل سن ازدواج قانونی تصویب کنند که شورای نگهبان ایراد شرعی گرفت. سپس طرح به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت که آنجا عدد 13 سال برای دختر و 15 سال برای پسر را تصویب کردند.
سن مواقعت جنسی در کشورهای غربی یعنی اجازه ارتباط جنسی بدون ازدواج یا همان زنا
این سن ازدواج بالای 18 سال که در اسناد بین المللی به ایران تحمیل میشود در خود کشورهای غربی هم وجود دارد؟
در کشورهای دیگر دو چیز متفاوت وجود دارد حداقل سن قانونی ازدواج در کشورهای اروپایی 18 مطرح شده است و در آمریکا هم به همین صورت است و برخی ایالتها سن 16 سال را پذیرفتهاند. اما قضیه به همین جا ختم نمیشود آنها غیر از سن ازدواج رسمی سن مواقعت جنسی در نظر گرفتهاند یعنی ارتباط جنسی بدون عقد، همان چیزی که آن را به عنوان زنا در فرهنگ خود میشناسیم.
در آن کشورها ازدواج بار حقوقی سنگینی به دوش دو طرف میگذارد یعنی قوانین در صورت تاهل نسبت به قبل از آن برای فرد عوض میشود ولی در ادامه برای اینکه نیازهای جنسی و عاطفی فرد معطل نشود حداقل سن قانونی مواقعه جنسی را مطرح میکنند.
یعنی پذیرفتند که اگر فرد نمیخواهد ازدواج کند و زیر بار مسئولیتهای سنگین آن برود امکان ایجاد رابطه جنسی خارج از ازدواج را از او نمیگیریم به دنبال آن هم مواردی چون سقط جنین را شکل دادند. این سن به افراد اجازه میدهد که با افراد مختلفی که خودش انتخاب میکند در هر سنی رابطه جنسی داشته باشد.
لذا یکی دیگر از دلایل موجه نبودن چنین طرحی در سپهر قانونی کشور این مورد است.
در ایران عقد نکاح داریم نه رابطه جنسی بدون ازدواج
آیا چنین نسخهای برای کشور ما قابل پیاده شدن است یا نه؟
اگر در کشوری چون آمریکا سن ازدواج 18 یا 16 سالگی تعیین میشود، سن مواقعه جنسی هم در کنارش در نظر میگیرند یعنی منکر نیازهای جنسی نمیشوند اما در ایران مواقعه جنسی منوط به عقد نکاح است وقتی عقد نکاح را در شکل قانون به سمت 16 یا 17 سالگی ببریم علنا به فرد گفتهایم که برو غیرقانونی و غیرشرعی نیازت را برآورده کن.
سوالی که دنبال کنندگان این دست لوایح و طرحها باید پاسخ دهند این است که حقیقتا از شرع و قانون کشور بیاطلاع هستند؟
رهبر انقلاب: این نسل حرامزاده گریبان غرب را خواهد گرفت/ دختران باردار و بچههای بدون پدر/ خانواده در غرب مرده است
نتیجه افزایش سن ازدواج در کشورهای دیگر چه بوده است؟
در کتب مختلفی چون کتاب «جنگ علیه خانواده» و «چه کسی خانواده آمریکایی را کشت؟» به سیر نابودی خانواده درغرب پرداخته شده است و تمام لوایحی که در 2-3 سال اخیر در ایران در حوزه خانواده، زن و کودک مطرح بوده در این کتابه به عنوان لوایح نابود کننده خانواده نام برده شده است.
نویسندگان در این کتابها میگویند که چگونه بالا بردن سن ازدواج جامعه خانواده آمریکایی را نابود کرد و تعداد زیادی از دختران باردار را روی دست جامعه آمریکا گذاشت، دختران بدون شوهری که هیچ کس حاضر نبود حضانت بچههای آنها به عنوان پدر را به عهده بگیرد.
همچنین در نقشه جهانی خانواده عملا توالید نسل کشورها به دو دسته تقسیم میشود بچههایی که از طریق ازدواج رسمی به وجود آمدند و بچههایی که خارج از ازدواج رسمی به دنیا میآیند و جالب است که کشورهایی چون آمریکا، انگلیس و آلمان و فرانسه آمار زیادی را در این مورد به خود اختصاص میدهند و حتی در کشورهای آمریکای جنوبی این دسته ازکودکان بالای 70-80 درصد توالید نسل را تشکیل میدهند.
درصد حرامزادگی کشورها در نقشه جهانی خانواده
این که آن جامعه با این نسل حرامزاده درگیر چه مشکلات هویتی شده است و اینکه این نسلی که هیچ کس خود را مسئول آن نمیداند و نهایتا در مهدکودکها بزرگ میشوند در جای دیگری بحث خواهیم کرد. در مورد اینکه چرا رهبر انقلاب فرمودند که این نسل حرامزاده گریبان غرب را خواهد گرفت.
این مورد نیز یکی دیگر از خطراتی بود که طرح افزایش سن ازدواج برای کشور در پی داشت.
غرب به سمت خانواده برگشته است/ ما در حال تجربه راه شکست خورده غرب هستیم
اما هم اکنون غرب به دنبال سیاستهای حمایتی از خانواده است.
بله امروز غرب و تجربه جهانی به این نتیجه رسیده که در سیاست گذاریها باید خانواده را حفظ کرد و کفه ترازو به سمت خانواده سنگین باشد، اما دیر به سراغ این مسئله آمدهاند. وقتی آحاد جامعه تفرد ورهایی از قید و بند سبک زندگی آنها شده است چقدر میشود با قوانین حمایتی از خانواده، خانواده را احیا کرد؟
تجربه تلخ این کشورها آنها را مجبور به دیدن حقیقت کرده است و امروز غرب دارد راه رفتهاش را برمیگردد و دقیقا به سمت فرهنگ دینی و ملی ما میآیند اما نمیدانیم چرا عدهای آگاهانه ما را به سمت فرهنگ شکست خورده غرب میبرند.
کشوری که سن ازدواج در آن بالاتر است آن کشور عقب افتادهتر است/ چرا سازمان ملل؟ چرا یونسکو؟
ایران با این فرهنگ غنی چرا باید به سمت چینین طرحهای ضعیفی برود؟
همانطور هم که امام خامنهای هم در سال 87 فرمودند ما در موضوع زن از غرب طلبکاری، آنکه باید لایحه و کنوانسیون بینالمللی بنویسد و دیگر کشورها را به آن دعوت کند کشور اسلامی چون ایران است و اینگونه مطرح کند کشوری که سن ازدواج در آن بالاتر است آن کشور عقب افتادهتر است.
چراکه افراد دیرتر وارد مسئولیتهای زندگی میشوند و دیرتر رشد مییابند و دیرتر و با سختی بیشتری به اهداف خود در زندگی دنیوی میرسند لذا در آخرت هم میوه خوبی نمیچینند.
اما این خودباوری در مسئولان و مجلس ما دیده نمیشود و بیشتر به فکر این هستند که فرهنگ بومی و ملی خودمان را زیرپا بگذارند و به شاخصهای نهادهای بین المللی چون یونسکو بپیوندند.