به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، برنامه زنده تلویزیونی «شب روایت»، شامگاه گذشته در گفتگویی با «احمد شاکری»، پژوهشگر و رماننویس برگزیده جوایز ادبی کشور، در کنکاشی بر کارنامه و عملکرد یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.
شاکری در ابتدا به کارکرد جوایز ادبی در کشورمان پرداخت و عنوان کرد: ادبیات پس از انقلاب، دو جریان عمده را به خود دیده است؛ یکی ادبیات داستانی متعهد و دیگری روشنفکر. البته هرکدام نیز طیفهای مختلفی از جوایز و داستاننویسان را دور خود جمع کردهاند که این دستهبندیها همچنان وجود دارد.
وی همچنین افزود: اگر جریانات ادبی پس از دهه 60 را ببینید، چه بسا بودهاند کسانی که حتی در آن دهه از دفاع مقدس گفتند اما بعدا تغییر رویه دادند. اما آیا در ادبیات متعهد باید به اینها توجه کرد؟ نگاه جایزه جلال، گویا این است که قائل به مرزبندی نباشد، بطوریکه هر کتابی که از وزارت ارشاد مجوز بگیرد را وارد گود جایزه میکند.
نویسنده رمان «انجمن مخفی» در توجه به دو نکته، اینچنین گفت: اولا به سبک و سیاق مجوزگیری کتابها از وزارت ارشاد ایراد وارد است، و دیگری هم تفاوتی است که باید میان اثری که مجوز میگیرد و اثری که قرار است آن را کاندیدا کنیم یا جایزه دهیم، گذاشته شود.
وی ادامه داد: طوری رفتار میکنیم که انگار در مبانی نظری ادبیات انقلابی دچار تردید هستیم؛ چنانکه حتی برای حفظ آدمها، مرزبندی تعهد را جابجا میکنند و به هر زوری میخواهند برخی را در دایره انقلاب بقاء دهند. درحالیکه مرز انقلاب مشخص است و این نویسندگان هستند که باید خودشان را با این محدوده تطبیق دهند.
شاکری با نقد نویسندهسالاری و تکیه ادبیات متعهد به چهرهها، گفت: این رویه باعث شده سالیانی حتی برای چهرههایی هزینه کنیم که به تدریج با تغییر رویه به سمت داستانهای اروتیک هم رفتهاند، کسانی که با پول بیتالمال شهرتی بدست آوردند و انتظار دارند همچنان ادبیات انقلاب، دنبال آنها برود. واقعا چرا باید روی این نویسندگان، وقت و هزینه گذاشت؟
این داور جوایز ادبی عنوان کرد: ادبیات انقلابی از آثار و شخصیت جلال فراتر است، چنانکه افرادی داریم که همهجوره از جلال هم بالاترند. اگر جلال بر زبان افتاد به این دلیل بود که روشنفکرها انقلاب را تحریم کردند و ما باید چهرهسازی میکردیم. این سیاست غلط در این چهل سال ادامه یافته تا جایی که حاکمیت را به دست بازیگر و نویسنده دادهایم.
به گفته این داستاننویس؛ قرار نیست چون برخی رمان و داستان خوبی مینویسد، پس سیاستهای کلی را هم تعیین کنند. سیاست نویسندهمحوری اشتباه است و جوایز ادبی را هم تحت تأثیر گذاشته است. خیلی از افرادی که درباره ادبیات مینویسند اصلا اهل پژوهش نیستند.
شاکری مدعی شد که از دلایل عدم موفقیت جوایز ادبی به نبود نقدهای ادبی و منتقد متعهد است و بدینگونه تاکید داشت: متاسفانه در سیاستهای ادبی، جایی برای منتقد متعهد وجود ندارد. پس در خلأ نقد، شبه نقدها رشد میکنند و افسار ادبیات دست کسانی میافتد که امور دیگری غیر از ادبیات و تعهد مدنظرشان است.
نویسنده رمان «عریان دربرابر باد» توضیح داد: برخی جریانات هستند که ادبیات ناب دفاع مقدس ما را تحت تأثیر گذاشته است. البته روشنفکرها که جنگ ندادهاند و یک شهید هم ندادهاند که بتوانند در اینباره حرفی بزنند. اما هستند کسانی که مفهوم امثال جهاد را به جنگ تبدیل کردهاند.
وی در ادامه تصریح کرد: جایزه جلال تا حدودی آئینه ما در این چهل سال است. هرچند معتقدم در اعلام برترینها دستور و سفارشی در کار نیست و اسامی حاصل کار رای داوران است. اما به نظر میرسد چهار دهه اخیر در حوزه سیاستگذاری و کلان، اشتباه رفتهایم. چنانکه همه جوایز ادبی دنبال رمان هستند و کاری به آثار پژوهشی و غیره ندارند.
این برگزیده جوایز ادبی در عین حال معتقد بود: وقتی سیاستی در کار نباشد، به خودی خود منجر به رویکردی میشود که شاهد حضور آثاری با ادبیات ضدینی تا تجاوز و غیره هم در آثار نامزد جایزه جلال هستیم. خطر در همین اندیشه چینش داوران و هیأت برگزاری است.
به گفته شاکری؛ جایزه ادبی جلال در هیچ دورهای جریانساز نبوده است. همانطور هم که عملکرد وزارت ارشاد با جریانی بدون تفکر که فقط دنبال راهاندازی جشنواره است و دولت را رقیب جوایز خصوصی گذاشته، اشتباه است.
وی با تصریح بر اینکه جایزهای همانند جلال، تفاوتی با دیگر آثار دارد، گفت: در قبال این همه جوایزی که لیبرالها و روشنفکرها در همین مملکت ما راه انداختهاند، باید اصل را بر این گذاشت که جایزه جلال، جایزه انقلاب و حاکمیت است و نه متعلق به یک گروه.
این رماننویس همچنین اذعان داشت: جشنواره جلال اما در دوره فعلی، نماینده هیچ چیز و هیچ اندیشهای نیست. فقط یک بازی میان گفتمانهای مختلف است تا جایی که آثار برگزیدهاش؛ یکی اندیشههای امام (ره) را مطرح میکند و دیگری دقیقا نقض دین و قواعد فقهی ماست. این تناقضها نشان از این دارد که فکر و تئوری پشت این رویداد نیست.
وی در این راستا توضیح داد: بخاطر همین دلایل است که نتایج این جایزه ادبی، را نه جریان متعهد ادبی و نه روشنفکرها نمیپسندند؛ هیچ گروهی هم آن را تأیید نمیکند. هرچند اشکال استفاده در مورد افراد تکراری در داوری و برگزیدگان جشنواره نیست بلکه اشکال در نداشتن فکر است.
شاکری در بخش دیگری از گفتههای خود در برنامه «شب روایت» عنوان کرد: امروز کسانی آثار نقد ادبی را داوری میکنند که سردمدار آثار سکولار در داشگاهها هستند. جلال تأثیری ندارد چون باب میل مدیرانی است که میخواهند خودشان در ویترین و در اخبار باشند. جلال و بقیه جوایزی ابتر هستند و با اختتامیه هم تمام میشود.
وی در نقد عملکرد بنیاد ادبیات داستانی هم گفت: قرار بود این بنیاد مبدل به بنیاد فارابی ادبیات شود. بر بنیاد لازم است که از جریان نقد ادبی و پژوهش حمایت کند، اتاق فکری داشته باشد که برای ادبیات چشمانداز تعیین کند. اما آن چیزی که مسیر را تعیین میکند جایزه جلال نیست.
وی ادامه داد: امروزه جریان روشنفکری، حلقههایی را به خود اختصاص داده از کتابفروشیهای انقلاب تا ترجمه و زایش مدرس ادبیات و غیره. درحالیکه جریان متعهد این حلقهها را تکمیل نکرده و قرار هم نیست به صرف برگزاری جوایز ادبی مثل جلال این کارها را پیریزی کنیم.
شاکری اعتقاد داشت: مدیران ما به آراء عمومی توجه نمیکنند. چنانکه در مقایسه با انجمن قلم، هیچ مرکزی نزدیکتر به اهداف انقلاب، نداریم اما وقتی از همین مرکز به وزیر ارشاد نام مینویسند و تذکر میدهند که دبیر جایزه جلال از دبیری ساقط است چون هیچ کارنامهای ندارد، اما هیچگونه تغییری در نظر وزیر محترم حاصل نمیشود. پس این جایزه ملی است یا محفلی؟
احمد شاکری با طرح این مسأله که قبلهنمای نویسنده باید مخاطب باشد نه جایزه، گفت: خطری که ادبیات متعهد را تهدید میکند نه ادبیات روشنفکری؛ بلکه تهدید جریان نفوذی است که حق را با باطل درمیآمیزد و ما را دچار فتنه ادبی میکند. تهدید دیگر تهدید نه امثال هوشنگ گلشیری و احمدمحود بلکه شاید از طرف نویسندگانی است که مثلا مدعیاند حتی به راهپیمایی اربعین هم رفتهاند!
گفتنی است در نظر سنجی برنامه ادبی «شب روایت»، از مخاطبان درباره رضایت از برگزیدگان یازدهمین دوره جایزه جلال آل احمد سوال شد که 73 درصد از عملکرد جایزه ناراضی بوده و 27 درصد نیز اعلام رضایت کرده بودند.