در دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد، مهیار صفری با اشاره به اختلافات میان مادرش و محمد علی نجفی گفت: نجفی مادرم را چند بار تهدید کرده بود و به او گفته بود که من آخر تو را با همین اسلحه میکشم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محمدعلی نجفی صبح امروز در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران و درسالن اجتماعات امام خمینی (ره)، به ریاست قاضی محمدرضا محمدی کشکولی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه قاضی کشکولی، ضمن اعلام رسمی و علنی بودن دادگاه گفت: این جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضاییه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح وقایع دادگاه ضمن رعایت ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری، آزاد است، اما با توجه به منتشر شدن بخشیهایی از جلسه دادگاه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی توسط برخی از رسانهها، مفاد ماده ۳۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری را در خصوص جلوگیری از اخلال در نظم دادگاه تذکر میدهم و مستشار دادگاه آقای ترابی میخواهم تا مواد ۳۵۲ و ۳۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری را جهت اطلاع حاضرین قرائت کنند.
پس از قرائت مواد مذکور توسط مستشار دادگاه، قاضی محمدی کشکولی جلسه دادگاه را با اعلام رسمی و علنی بودن دادگاه و با حضور محمد علی نجفی متهم پرونده، احدی از اولیایدم؛ مهیار صفری فرزند مقتوله به همراه، ولی قهری خود جهانشاه صفری همسر اول مقتوله، وکلای طرفین، همچنین با حضور شهریاری نماینده دادستان، کارشناسان اسلحه و صحنه جرم، پزشک معاینه جسد و همینطور روانپزشکان آغاز کرد.
سپس دادگاه، با تفهیم ماده ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری اخطاب به وکلای اولیای دم، از آنان خواست تا در صورت تمایل به دفاع بپردازند.
وکیل اولیای دم گفت: متاسفانه بعد از پایان جلسه قبل، عنوان «مهدور الدم» تیتر روزنامهها شد و به آبرو و حیثیت اولیای دم خدشه وارد کرد که البته شما نسبت به حواشی و جلوگیری از وقوع آن دستور دادید.
وکیل افزود: من به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده، دفاعیات ناجوانمردانه متهم را شنیدیم و لازم است از طرف اولیای دم اعلام کنم که دفاعیات ایشان متعارض و ناجوانمردانه بود و این دفاعیات در کیفرخواستی که جلسه قبل نماینده دادستان خواندند ذکر شده بود و تیتر اول روزنامهها شد.
وکیل با اشاره به دفاعیات ذکر شده از محمد علی نجفی در کیفرخواست، گفت: متهم میگوید که ابتدا مرحومه وارد زندگیام شد و من اشتباه کردم با او ازدواج کردم؛ اما همه به خوبی میدانند که او در دفتر مهرشهر کرج چه هزینهای کرد تا این ازدواج را به ثبت برساند، اما آقای نجفی شما حق طلاق داشتید و میتوانستید او را طلاق بدهید و حق و حقوقش را بپردازید.
وی افزود: متهم میگوید من او را کشتم و اشتباه کردم؛ آقای نجفی! وزیر سابق آموزش و پرورش! شما سالها در صحنه سیاست این کشور بودید، شما نوک مدادی را نشکاندهاید، یک زن را کشتهاید و اینجا صحن سیاست نیست که به راحتی بگویید من او را کشتم و صرفا عذرخواهی کنید. شما مرتکب قتل عمد شدید و باید در دادگاه پاسخگو باشید.
در این هنگام قاضی کشکولی به وکیل اولیای دم تذکر داد و گفت: ما ابتدای جلسه دادگاه، مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت میکنیم و توقع داریم که وکلا بعنوان یک حقوقدان، قواعد عمومی را قرائت کنند، لطفا مطالب خلاف قانون را عنوان نکنید. شما موظف هستید حقوق شهروندی را رعایت کنید همچنین انکه استماع لفظ ناجوانمردانه در شان دادگاه نیست.
وکیل پس از تذکر رئیس دادگاه ادامه داد: این حرفها را به گفته، وکیل معزولشان گفتهاند تا بگویند، چون مهدورالدم بوده، وی را به قتل رسانده؛ اما حرف خود را پس گرفتند و گفتند نیت قتل نداشته است. من از آقای گودرزی، وکیل آقای نجفی میخواهم به متهم بگوید این دو دفاع قابل جمع نیست.
قاضی کشکولی مجددا خطاب به وکیل اولیای دم گفت: خطاب به دادگاه سخن بگویید.
وکیل اولیای دم در ادامه اذعان کرد: آقای نجفی باید یکبار برای همیشه در محضر دادگاه به قتل عمدی خود اعتراف کند واز اولیای دم عذر خواهی کند.
در این لحظه قاضی برای سومین بار به وکیل مدافع اولیای دم میترا استاد تذکر داد و گفت: شما باید در چارچوب دفاعیات صحبت کنید.
وکیل اولیای دم اظهار کرد: اولیای دم گلهمندند چرا در این مدت حتی یک بار به پسر مقتوله که مادر خود را عریان و خون آلود در حمام دیده و حال روحی خوبی ندارد سر نزدند.
قاضی کشکولی خطاب به وکیل اولیای دم گفت: اینها در رابطه با دلایل اتهام نیست. لطفا دلایل خود را بگویید.
حاجیلویی ادامه داد: متهم ماشین لکسوس مقتوله را فروختند و پول آن را از کشور خارج کردند تا اولیای دم به حق و حقوق خود نرسند طوریکه نتوانند فرزند مقتوله را نزد روانشناس ببرند.
وی در پایان خطاب به نجفی پرسید: آقای نجفی! اتهاماتی که به مقتوله زدید، وکالتا بود یا اصالتا؟
پس از پایان دفاعیات وکیل مدافع اولیای دم، قاضی در خصوص عدم حضور احدی از وکلای محمد علی نجفی بیان کرد: در رابطه با عدم حضور احدی از وکلای نجفی، وی آخر وقت اداری روز گذشته علیزاده طباطبایی را عزل کرد و مراتب به وی ابلاغ شده است و به همین دلیل در این جلسه حضور نیافت.
قاضی کشکولی با باشاره به، ولی دم مهیار صفری فرزند ۱۶ ساله مقتوله گفت: از خبرنگاران تقاضا میکنم با توجه به شرایط سنی او، عکسی از وی نگیریداینکار علوه بر اینکه خلاف شان خبرنگاری است به دلیل عدم رضایت، خلاف قانون نیز هست.
رئیس دادگاه از مهیار صفری خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم ماده ۱۹۴ قانون آییندادرسی کیفری از وی خواست تا ضمن معرفی خود اگر شکایتی دارد با ذکر دلیل بیان کند.
مهیار به معرفی خود پرداخت و گفت: مهیار صفری هستم، ۱۶ ساله با تحصیلات سیکل. قاضی: در رابطه با قتل مادر خود اگر شکایتی دارید بیان کنید مهیار: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم. قاضی کشکولی: مشاهدات خود را از روز قتل مادرتان بیان کنید. مهیار: ساعت ۹ صبح از خانه خارج شدم و ۱۲ به خانه برگشتم و با دو فرد غربه رو به رو شدم که در ابتدا فکر کردم واحد را اشتباهی آمدهام، اما بعد متوجه شدم که درست آمدم. با کمک آقای آقازاده وارد خانه و حمام شدیم ومادرم را داخل وان حمام دیدم. قاضی: مشاهدات خود را از نحوه قتل مادرتان بفرمایید. مهیار در پاسخ به این سوال سکوت کرد و قاضی با توجه به شرایط روحی او گفت: احتیاجی نیست.
قاضی در ادامه پرسید: از اختلافات میان مادرتان با نجفی خبر داشتید؟ مهیار: تا حدودی، نجفی مادرم را چند بار تهدید کرده بود و به او گفت که من آخر تو را با همین اسلحه میکشم. قاضی: شما اسلحه را دیده بودید؟ مهیار: نه، نجفی میگفت: اسلحه در خانه همسر اولش است. قاضی: چه ضرورتی داشت که مادرت را تهدید کند؟ دلیل تهدیدات چه بود؟ مهیار سکوت کرد. قاضی: صبح روز حادثه چه کسی شما را بیدار کرد؟ مهیار: آقای نجفی مرا با تندی و عصبانیت بیدار کرد طوریکه من فکر کردم اتفاق بدی افتاده. قاضی: شب قبل چه اتفاقی افتاد؟ مهیار: مادرم، دایی (مسعود استاد) را برای شام دعوت کرده بودند و دایی شاهد اختلاف میان آنها بود. قاضی: مادر شما در چند نوبت با نجفی درگیری داشته است حتی طرفین در این درگیری زخمی هم شدند. در این خصوص چه میدانید؟ مهیار گفت: این موضوع به حدود سه ماه پیش برمیگردد.
در ادامه دادگاه خطاب به همسر اول میترا استاد جهانشاه صفری، پدر و، ولی قهری مهیار صفری گفت: شما طبق قانون، ولی قهری، ولی دم هستید، در رابطه با درخواست پسرتان توضیح دهید؟ صفری: درخواست من این است که عدالت برقرار شود. با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد، من نیز از طرف وی این درخواست را از دادگاه دارم. در ادامه قاضی کشکولی با تفهیم مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری، از متهم محمد علی نجفی خواست تا ضمن معرفی خود، به دفاع بپردازد. نجفی به معرفی خود پرداخت و گفت: من محمد علی نجفی، فرزند احمدعلی متولد ۱۳۳۰ در تهران، و ساکن تهران هستم و سابقه کیفری ندارم. قاضی ضمن تفهیم اتهام و بیان مستندات به نجفی، گفت: آیا اتهامات وارده به خود را قبول دارید؟ نجفی:بخشی از اتهامات را قبول دارم، اما قتل عمد را نمیپذیرم.
وی گفت: این حادثه دردناک را به خانواده استاد تسلیت عرض میکنم. هدف من در تبیین مسائل فقط روشن شدن حقایق است.
متهم نجفی به دفاع از خود پرداخت و گفت: وکیل حق ندارد به من توهین کند و از الفاظی مثل «ناجوانمردانه» استفاده کند یا به دوران وزارت من در آموزش و پرورش طعنه بزند و از رئیس دادگاه تشکر میکنم که بر اساس قانون به او تذکر داد.
وی افزود: بخشی از آنچه در کیفرخواست توسط نماینده دادستان قرائت شد، نادرست و بخشی غیر دقیق بود.
نجفی گفت: من در خصوص آنچه مهیار گفت: وارد نمیشوم چرا که شرایط روحی او را درک میکنم امابخشی از گفته او اشتباه بود و من هرگز و در هیچ زمانی مرحومه را به قتل با اسلحه تهدید نکردم.
متهم نجفی افزود: در کیفرخواست مطالبی از نامه شش صفحهای من ذکر شده بود، در حالی که من در صدر نامه نوشته بودم دوست ندارم نامه عمومی شود حتی نمیخواستم همه بستگانم از آن اطلاع داشته باشند، تعجب میکنم چرا نماینده دادستان با وجود علم به عدم رضایت من آن را قرائت کردند حتی اگر قرائت آن برای دادگاه لازم بود، میباید در جلسهای غیر علنی مطرح میشد و من همانطور که در ابتدای نامه هم نوشته بودم، نسبت به طرح آن راضی نیستم.
وی افزود: در تاریخ ۸ تیرماه ۹۷ ما با هم بصورت دائمی عقد کردیم و قبل از آن به مدت ۷ ماه در عقد موقت یکدیگر و محرم هم بودیم و رابطه داشتیم. در دوران عقد موقت به دلیل مشغله کاری ودرگیریهای من، فرصت گفتگو و آشنایی باهم را نداشتیم و خیلی از مسائل عقد دائم با عجله اتفاق افتاد و من از اینکه فرصت آشنایی بیشتری برایمان فراهم نبود ابراز نارضایتی کردم و هیچ اجباری در عقد دائم ما نبودو اینکه گفتند من ابراز نارضایتی از عقد دائم با مرحومه را داشتم و گفته ام که این ازدواج اجباری بوده اشتباه است.
این متهم گفت: من به چند دلیل راضی به عقد دائم در آن زمان نبودم؛ یک آنکه با تعویق عقد دائم میخواستم فرصت بیشتری برای شناخت هم داشته باشیم و دوم آنکه از نظر مبانی اعتقادی و فرهنگی با هم فاصله داشتیم همچنین من قرار عمل جراحی سنگینی در اردیبهشتماه داشتم و پزشک معالج گفته بود تا یک ماه بعد از عمل نمیتوانم فعالیت موثری داشته باشم به همین دلیل من اصرار به تعویق عقد دائم داشتم.
وی افزود: بعد از عقد دائم اختلافات زیادی در مسائل مختلف میان ما ایجاد شد و من خیلی سعی کردم بعد از دوران نقاهت با بحث و گفتگو به یک نقطه مشترک برسیم، اما برخی سو تفاهمها منجر به حادتر شدن اختلافاتمان شد.
متهم نجفی گفت: حدود شش ماه قبل به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات به جایی نمیرسد و پیشنهاد طلاق توافقی دادم؛ اما او نپذیرفت و یکی از دلایل او عشقش به من بود من هم او را دوست داشتم، اما فکر کردم با این حجم اختلافات ادامه بدهیم عشق ما به نفرت تبدیل میشود.
وی گفت: از طریق ریش سفیدان تلاش کردم البته میتوانستم خودم او را طلاق بدهم، او در روز عقد از من خواسته بود و با هم به توافق رسیده بودیم که در صورتی که هر کدام خواستیم جدا بشویم اختیار طلاق با او باشد، اما من به او قول داده بودم در صورت توافق دو طرفه جدا خواهیم شد به همین دلیل پافشاری نکردم و طلاق محقق نشد.
وی گفت: تا اینکه این اواخر از یک ماه قبل از واقعه گفت که حق نداری درباره طلاق با من یا اعضای خانوادهام صحبت کنی، یک هفته قبل از حادثه از منزل قبلی تصمیم گرفتیم به منزل بزرگتری نقل مکان کنیم. روز اسباب کشی دوباره سر موضوعی بحث کردیم، برادر و خواهرش نیز حضور داشتند رابطه سرد بود تا قبل از شب حادثه که برادرش را برای شام دعوت کرده بود. دور هم بودیم او فهمید رابطه سرد است بعد از شام برادرش رفت.
متهم نجفی گفت: بعد از رفتن برادرش مرحومه شروع به جر و بحث کرد. من نمیخواستم وارد جر و بحث شوم، چون در مواردی به برخورد فیزیکی هم میانجامید و من مخالف بودم، در طول عمرم با هیچ کس برخورد فیزیکی نداشتم، آن شب سعی کردم جواب ندهم و برای اتمام بحث به اتاق خواب رفتم تا استراحت کنم.
این متهم گفت: مرحومه تا ساعت ۳ صبح در اتاق من راه میرفت و با عصبانیت حرف میزد و نگذاشت من استراحت کنم. حدود ساعت سه به اتاق دیگری رفت و من خوابیدم صبح روز بعد حدود ساعت ۸:۰۰ آقا مهیار را بیدار کردم تا با آژانس سر جلسه امتحان حاضر شود. من با او با ملاطفت رفتار میکردم، سعی میکردم وظایف پدری را برای مهیار به نحو احسن انجام دهم.
وی افزود: بعد از رفتن مهیار حدود ساعت ۹ مرحومه بیدار شد و به مجرد بیرون رفتن مهیار، مطالب شب قبل را مطرح کرد. پاسخ ندادم. ۹:۳۰ حمام رفت و گفت: بعد از حمام بیرون میروم پرسیدم کجا میروی، گفت: خودم میدانم و به طرف حمام رفت.
متهم نجفی گفت: از آن لحظه به بعد بسیار عصبانی شدم، فشار عصبی داشتم جواب او مبنی بر اینکه خودم میدانم کد بود و از آن لحظه به بعد همه ماجرا دو الی سه دقیقه طول کشید و از عصبانیت و خشم نفهمیدم چه شد.
این متهم اظهار کرد: یک دقیقه بعد از اینکه او حمام رفت پشت سرش رفتم، از در حمام تا وان فاصله یک متر است. خواستم با او صحبت کنم تا موضوع طلاق را تمام کنیم. در کمد اتاق خواب نیمه باز بود اسلحه آنجا قرار داشت آن را با عصبانیت برداشتم و پشت سر او وارد شدم اسلحه را برداشته بودم تا به او بگویم اگر ادامه بدهد شاید کار ما به خون و خونریزی برسد. وی بیان داشت: اسلحه را با بالش به حمام بردم، نمیدانم چرا هنوز وارد وان نشده بود وقتی وارد حمام شدم تقریبا سینه به سینه شدیم بالش را کنار زدم که بگویم کار ما به جاهای باریک میکشد اگر به صورت مسالمت آمیز به پایان نرسانیم. با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی شانههای من گذاشت، به عقب رفتم دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد بالش به زمین افتاد بعد از آن ابتکار عمل از دستم خارج شد. نوک اسلحه را بالا بردم تا به سمت او نباشد و به او آسیب نرسد.
متهم نجفی ادامه داد: او دو دستی دست راستم را گرفت، گفتم ول کن، و چهار تیر شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم تا اینکه آخرین تیر به او اصابت کرد که به اعتقاد من غیر مستقیم شلیک شده است. او عقب رفت از پشت سر در عرض وان افتاد مقداری از بدن داخل و مقداری بیرون ماند. بعد از آن دیگر تیری شلیک نشد.
وی افزود: شوکه شده بودم جلو رفتم دیدم حرکتی ندارد و بالای سینهاش سوراخ شده، تا ۴ و ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم. چند بار قصد کردم با همان اسلحه خودم را بکشم. کنار او در وان نشستم و شلوار و قوزک پایم خونی بود به نظرم آمد آن دو بار که کنار او نشسته بودم اینطور شده بود.
نجفی گفت: بعد از چند دقیقه از حمام بیرون آمدم و نمیدانستم چه کنم. نهایتا به رانندهام زنگ زدم. دو کیف با اسناد خصوصی و موبایل و مدارک پزشکی و کپی قباله ازدواج در آن بود. نمیدانستم چه اتفاقی برایم میافتد به رانندهام گفتم اینها را به دخترم بده. تا این مدارک گم نشود.
وی گفت: بعد به نظرم رسید از داستان زندگی مشترکم با مرحومه نامهای بنویسم، چون که به دستور مرحومه با خانوادهام شش ماه بود تماس نداشتم، البته دو سه بار با حضور خودش تماس تلفنی داشتم.
متهم نجفی ادامه داد: از خطم معلوم بود نامه را با عجله نوشتهام عنوان مهدورالدم را اصلا مطرح نکردم در بازجویی هم نگفتم حتی بازپرس بارها میخواست آن را در دهان من بگذارد، اما من نگفتم.
وی ادامه داد: آن نامه را نوشتم داخل کیف گذاشتم و به راننده دادم. بعد از آن به زیارت حضرت معصومه (س) در قم و قبور پدر و مادرم رفتم تا آنجا تصمیم بگیرم که چه اقدامی انجام بدهم. اسلحه را با خودم بردم. فکر میکردم شاید در محل مزار پدرم خودکشی کنم.
این متهم گفت: کارت حمل سلاح را در کمد قسمت جعبه داورها گذاشته بودم آن را برداشتم دیدم زمان آن تا سال ۹۴ است بعد از مدتها تازه فهمیدم تاریخ اعتبار آن تمام شده است.
متهم نجفی افزود: از ترمینال بیهقی با اتوبوس به قم و سر مزار پدر و مادرم رفتم. تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم و با کرایه خطی به ترمینال و به اداره آگاهی مرکزی رفتم. در راه تلفن همراه راننده را گرفتم و نمیدانم به همسر اولم یا به دخترم زنگ زدم، البته دخترم جواب داد. گفتم نگران نباشید به اداره آگاهی میروم. به اداره آگاهی رفتم یکی دو ساعت قبل از پوشیدن لباس بازداشتیها با ریاست آگاهی صحبت کردم که آن عکس منتشر شده بود.
وی افزود: بعد از احضار، لباس بازداشتی پوشیدم و به پزشکی قانونی رفتیم. درباره اینکه من قصد قبلی برای قتل داشته باشم به هیچ عنوان درست نیست، من قصد قبلی نداشتم. البته اشتباه کردم که اسلحه همراهم بود یا دستم روی ماشه بود. قصد نداشتم، چون فاصله من با او زیاد نبود اگر قصد قبلی داشتم یک تیر کفایت میکرد ۵ گلوله شلیک شد. محل اصابت گلوله به بدن او از نظر فنی نشان میدهد مستقیم نبوده است.
متهم نجفی بیان داشت: من قبل از انقلاب در کلاس اسلحه شرکت کرده بودم و آشنایی داشتم. اینکه در فاصله یک متری ۵ گلوله به سقف و ... بخورد، نشان میدهد شلیکها غیر ارادی بود.
وی افزود: در فضای مجازی این مطلب را که شوخی به نظر میرسد جدی نوشته بودند و سه نفر در بازداشتگاه از من پرسیدند که شما دستتان باز بود چرا این کار را به کسی دیگر واگذار نکردید، واقعا من قصد قبلی برای قتل نداشتم که این کارها را بکنم. تا شب آخر مشغول کارهای زندگیام بودم. اما اختلافات آنقدر زیاد شده بود که میخواستم او را به طلاق قانع کنم. درباره اسلحه باید بگویم در سال ۶۰ که ترور خیابانی توسط گروههای منافقین و ... انجام میشد در زمان مرحوم شهید رجایی من وزیر فرهنگ و آموزش عالی شدم آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیم گیری شد مسئولینی که در معرض ترور هستند سلاح داشته باشند و به من هم دادند چند ماه همراهم بود.
وی گفت: بعد از آرام شدن فضای کشور هیچ گاه اسلحه همراهم نبود من کارت حمل سلاح را کنترل نمیکردم، اما از طریق حراست دستگاه مورد خدمت یا سرتیم محافظین خود به خود تمدید میشد تا آخرین بار که شاید در حراست ریاست جمهوری بود که کارت من تمدید شده بود.
این متهم گفت: بارها خواستم اسلحه را برگردانم. در سال ۱۳۷۰ وزارت دفاع اسلحه مسلسل جدید که خودش تولید کرده بود به وزرا و مسئولین هدیه داد. من دو سه ماه بعد دیدم به دردم نمیخورد تحویل دادم در کنار آن اسلحه کلتم را هم تحویل دادم. اما آنها گفتند اسلحه کلت را نگه دار من هم گرفتم.
متهم نجفی افزود: اسلحه غیر مجاز نبود، اما من در تمدید کارت بی دقتی و قصور کردهام که تمدید نشده است. اسلحه در منزل قبلی ام دور از دسترس بود، اما بعد از انتقال به منزلی که برای مرحومه گرفته بودم اسلحه را در چمدان لباسهای تابستانیام گذاشته بودم. دو سه بار مرحومه پرسید اسلحه را آوردهای گفتم آوردهام میخواست طرز کار آن را یاد بگیرد. یکی دو بار در کیفرخواست درباره خودکشی با اسلحه مواردی مطرح شده در حالی که اینطور نبود ما با هم شوخی میکردیم که با اسلحه همدیگر را بکشیم فقط شوخی بود.
وی ادامه داد: تا دو شب قبل از واقعه چمدان را آوردم و میخواستم لباسهایم را بچینم. مرحومه وسایلم را در میآورد به من میداد من میچیدم، اسلحه را دید از او گرفتم و در یکی از قفسههای کمد کنار داروهایم گذاشتم با این هدف که بعد از انجام کار خشابهای آن را دربیاورم و در جایی مخفی کنم.
متهم نجفی در ادامه دفاعیات خود گفت: متاسفانه آن شب زمانی که کار چیدن لباسها تمام شد گفت که برویم شام بخوریم که در همین حین من یادم رفت بعد از آن اسلحه را بردارم و خشاب را خارج کنم و در جای امنتری نگه دارم.
وی در ادامه با اشاره به روز جنایت افزود: روز درگیری پشت سر وی رفتم که چشمم به اسلحه افتاد و قصد داشتم که با اسلحه او را بترسانم و بگویم که کار ما به جای باریک میرسد و بیا این مشکلات را حل کنیم.
این متهم در ادامه ضمن قدردانی از ریاست دادگاه گفت: امیدوارم توضیحاتی که دادم در خصوص ابهاماتی که در این حادثه وجود داشته بکاهد و من توضیح دادم که این ازدواج متاسفانه با دقت و حوصله کافی انجام نشده بود، البته نمیخواهم تقصیر را گردن آن مرحومه بیندازم چرا که من سنم بیشتر بود.
متهم نجفی با بیان اینکه برگشت روزگار سهل است، یا رب نظر تو برنگردد، گفت: امیدوارم خداوند از گناهان هر دوی ما درگذرد چرا که این مصیبتها در زندگی هر کس ممکن است پیش آید و توصیه من به خودم و خانواده آن مرحوم این است که "بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"
پس از پایان دفاعیات محمد علی نجفی، قاضی کشکولی خطاب به مهیار صفری و دیگر اولیای دم گفت: دادگاه وظیفه دارد که از اولیای دم بخشش و اعلام سازش را بخواهد؛ چرا که قصاص یک فرد نمیتواند اثر قتل را جبران کند.
در ادامه قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی گفت: شما در مرحله بازجویی پلیس و نزد بازپرس اظهارات فراوانی را در خصوص نحوه قتل، دست نوشته، سلاح و استفاده از آن داشتهاید که در ادامه گفتهاید که بخشی از آنها را قبول ندارید.
متهم نجفی گفت: روز اول و دوم من خیلی به خود تسلط نداشتم و مرتب با خود کلنجار میرفتم، همان روز که خود را به اداره آگاهی معرفی کردم از من خواستند تا با صدا و سیما مصاحبه کنم و من مخالف بودم، اما گفتند که شایعه شده من به خارج از کشور فرار کردهام و من صرفا برای تکذیب این شایعه صحبت کردم.
وی در ادامه با اشاره به اظهارات وکیل اولیای دم گفت: وکیل گفت که مهدورالدم بودن مقتول جزو دفاعیات من بوده است، اما چنین چیزی وجود ندارد و بارها از من سوال شد. حتی اگر من معتقد به مهدورالدم بودن باشم قرار نیست حکم قتل را اجرا کنم از طرفی من در کجای بازجویی گفتم در خصوص کشتن اشتباه کردم بلکه اشتباه کردن به معنای مجموعه اتفاقات و آنچه بود که در روز حادثه اتفاق افتاد. من لفظ پرستو را به کار نبردم و اینکه میگویند ماشین را فروختم و پول را خارج کردم اصلا چنین چیزی نیست، من ماشین را ۲۰۰ تومان بابت رهن منزلی که برای وی گرفتم بدهی داشتم که آن را دادم و با وی برای فروش ماشین توافق کرده بودم تا اینکه ببینیم میتوانیم خانهای بخریم یا نه که البته وسع ما به جایی که ایشان مدنظر داشت، نمیرسید.
این متهم گفت: پس از آنکه دوره شوک گذشت دائما آنچه که گفتم و میگویم برای تبرئه خودم نیست و البته گفتهام که دوست دارم قصاص شوم تا این احساس بد وجدانی و گناه در محضر خداوند بخشیده شود.
نجفی گفت: در مورد قصد قتل واقعا بدون قصد رفتم و در فاصله یک متری ۴ تیر به دیوار و سقف برخورد کرد و من حتی نمیدانسنم تیری به دست وی برخورد کرده است. در اداره آگاهی به من گفتند که شما گلوله خوردید مشکلی ندارید گفتم نه و به من گفتند که چرا پای شما خونی است که گفتم احتمالا خون مقتوله بوده است. در ادامه گفتند شما به دست مقتول نیز شلیک کردید گفتم نه فکر نمیکنم. یعنی من قصد قتل نداشتم؛ چرا که او را دوست داشتم و ایشان هم همینطور. در رابطه با آنچه که با عجله نوشتم باید بگویم من نمیدانستم چه بگویم و چه شده.
قاضی کشکولی گفت: بخشهایی از صحبتهای شما در اولین بازجویی و در رابطه با اصل قتل قرائت میکنم. خشاب از قبل در سلاح بود و مسلح نبود، اشتباه کردم و اقدام به قتل نمودم، اما وقتی که سلاح مسلح نباشد دلیل ندارد روی ضامن قرار داشته باشد آیا اظهارات خود را قبول دارید؟ متهم نجفی: نه واقعا نمیدانستم چه شد و چکار کردم، هر چه فکر کردم که در فاصله اتاق خواب تا حمام اقدام دیگری به جز برداشتن بالش کرده باشم به این نتیجه رسیدم که کاری نکردم و سلاح از قبل مسلح بوده است. قاضی کشکولی: با توجه به اینکه فقط شما به سلاح دسترسی داشتید چطور مسلح بوده؟ این متهم گفت: در منزل قبلی مسلح بوده و من دقت کافی نکردم چرا که اگر میخواستم مسلح بودن آن را چک کنم باید خشاب را درمی آوردم و گلنگدن را میکشیدم و به همان شکل مسلح به منزل جدید منقل شد. قاضی کشکولی: دقیقا در چه ساعتی آقا مهیار از خانه خارج شد و این واقعه در چه زمانی رخ داد؟ متهم نجفی: آژانسی که برای آقا مهیار رزرو کردیم برای ساعت ۹ بود که همان ساعت ۹:۰۴ و یا ۵ دقیقه از خانه خارج شد و واقعه حول و حوش ساعت نه و نیم رخ داد. قاضی کشکولی: با آن شرایط روحی و روانی چگونه آن مسائل حقوقی را دسته بندی کردید و در چه زمانی نامهها را نوشتید؟ متهم نجفی: من نمیدانستم که بار حقوقی دارد یا خیر و از یک ربع تا بیست دقیقه بعد از واقعه نمیدانستم چکار کنم و قدم میزدم. سپس به ذهنم رسید که باید خود را تنبیه و خودکشی کنم و آن نامه را با سرعت نوشتم و آن چیزی بود که به ذهنم رسیده بود، البته من ذهن دسته بندی شدهای دارم و نامهای به سازمان بازرسی شب قبل از حادثه نوشته بودم که خدمت آقای شهریاری هست میتوانید آن را مشاهده و نگاه کنید. من فکر نکردم و با سرعت آن نامه را نوشتم و حتی زمانی که راننده رسید نامه تمام نشده بود. قاضی کشکولی: شما این نامه را چه زمانی شروع به نگارش آن کردید؟ قبل از تماس با راننده یا بعد از آن؟ متهم نجفی: زنگ زدم به راننده که گفت: بنیاد هستم، چرا که ما یک بنیاد خیریه داریم. به وی گفتم بیا منزل و شروع به نوشتن کردم زمانی که رسید نامه تمام نشده بود. کیفها را به او دادم و گفتم که صدایت میزنم در ادامه وی را صدا کردم و نامه را در کیف گذاشتم و به او دادم. حدود ساعت ۱۰ به وی زنگ زدم و حدود ساعت ۱۰:۳۰ نامه تمام شد و شاید بیست الی بیست و پنج دقیقه طول کشیده باشد. قاضی کشکولی: پرینت زمانی که از تلفن همراه آقای آقا زاده تماس گرفته شد در ابتدا ساعت ۹:۳۶ که در ادامه وی با شما ساعت ۹:۴۷ و ۹:۵۵ تماس گرفتند که پاسخگو نبودید که بالا آمدند و زنگ طبقه را زدند که شما در را باز کردید. متهم نجفی: این یک مقدار عجیب است، اما همان حدود بود. قاضی: آیا زمانی که وی (راننده) با شما تماس گرفتند و نامه را تحویل گرفتند ۳۸ دقیقه طول کشیده است؟ متهم نجفی: احتمالا شاید یک مقدار درنگ کرده باشند، اما همان حدود ۲۵ تا ۳۰ دقیقه طول کشید، اما همه آن بعد از قتل بود. قاضی کشکولی: این نامه داخل کیف و در منزل دختر شما زهرا کشف شد، دست نوشته کوتاهی نیز روی میز ناهارخوری داخل منزل کشف شد.
نجفی: بله یک چیزی نوشتم.
در ادامه دست نوشتهای به نجفی نشان داده شد و وی پس از مشاهده دست نوشته گفت: نه این آن دست نوشته نیست و این مربوط به خیلی وقت پیش است، مربوط به تاریخ بیستم اسفند است و مطالبی است که وی (میترا استاد) به من گفته بود و من نوشته بودم.
قاضی: چرا روی میز مانده بود؟
نجفی: نمیدانم که از کجا آقای شهریاری این را پیدا کردند چرا که این از یادداشتهای خاص من بود و مطالبی است که وی (میترا استاد) به من گفته بود. آن یادداشت چیز دیگری بود.
قاضی:در تاریخ ۱۶ اسفند ۹۷، بر اساس گزارش پلیس ۱۱۰ فردی با هویت محمدعلی نجفی مراجعه و اظهار داشته که فردی به هویت میترا استاد که مدت یکسال است همسر بنده است به او اعتماد ندارم و از او شاکی هستم. مفاد این گزارش چیست؟
نجفی: طی درگیریهای میان من و مقتوله دو بار اورژانس را خبر کردم چرا که مرحومه در درگیریها به صورت خیلی سطحی دست خود را با تیغ بریده بود و اورژانس آمد و در تلفن گفته بودند که خودزنی است که اورژانس در ادامه پلیس ۱۱۰ را خبر کرده بود. قاضی کشکولی: درروز حادثه پس از ترک منزل چه لباسی به تن داشتید؟
نجفی گفت: تی شرتی که به تن داشتم همان تی شرتی بود که شب قبل به تن داشتم و در موقع درگیری نیز همان را به تن داشتم. روی آن یک پیراهن پوشیدم و روی آن کت و شلوار تیره رنگی پوشیدم و با همان لباس به پلیس آگاهی و بازداشتگاه اوین رفتم. یک کیف برزنتی کوچک را که متعلق به آن مرحومه بود و کنار تخت بود برداشتم که در آن چیزهایی مانند لوازم آرایش بود که آن را روی تخت خالی کردم و اسلحه را لای جانماز و داخل آن گذاشتم و از آن زمان تا آگاهی در دستم بود.
قاضی کشکولی: آیا زمانی که قصد داشتید از ساختمان خارج شوید فردی شما را ندید؟ نجفی: نه فکر نمیکنم کسی مرا دیده باشد.
به دستور قاضی کشکولی فیلمی از نحوه خروج متهم نجفی نشان داده شد.
وی در ادامه و در خصوص علت سفرش به قم اظهار کرد: من گاهی اوقات در حالتهای خاص روحی و یا زمانهایی که مسئولیت داشتم به قم میرفتم و با نیت زیارت و حلالیت طلبیدن به قم و مزار پدر و پدربزرگم رفتم تا پس از آن تصمیم خود را هر آنچه که بود اجرایی کنم.
قاضی کشکولی: زمانی که وارد حرم حضرت معصومه (ع) شدید مطالبی عنوان کردید در این خصوص توضیح دهید؟
متهم نجفی: بله وارد صحن که شدم آقای جوانی به سمت من آمد و تسلیت گفت که آنجا بود که فهمیدم موضوع پخش شده، زمانی که وارد حرم شدم آقای جوان دیگری جلوی مرا گرفت و گفت که میخواهد عکس سلفی بیاندازد که گفتم نه نمیشود که در ادامه گفت که در تهران دنبال شما میگردند که به وی گفتم بله بعد از زیارت به تهران میروم، ظاهرا آن آقا از پشت سر از من عکس گرفت. دم در نیز به من گفت: بیا عکسی بگیریم که من قبول نکردم.در بازداشتگاه به من گفتند عکس شما را در حرم پخش کردند و فکر میکنم حدود ساعت ۴:۳۰ بود که از حرم به سمت تهران راه افتادم و جلوی در سوار تاکسی شدم از آنجا به جای دیگری و از آنجا بعد از نیم ساعت معطلی به تهران آمدم.
قاضی کشکولی: آیا شما از تلفن همراه راننده استفاده کردید؟ متهم نجفی: بله، نزدیک اداره آگاهی تصمیم گرفتم تا به خانوادهام اطلاع دهم تا از نگرانی خارج شوند خاطرم نیست که به تلفن همسرم یا دخترم زنگ زدم، اما دخترم جواب داد گفتم که دارم به اداره آگاهی تهران میروم.
وی افزود: در نزدیکی پلیس آگاهی یک افسر آگاهی مرا شناخته بود که در ادامه از من پرسید که به اداره آگاهی میروی که گفتم بله و سوار موتور وی شدم و با موتور وی به داخل پلیس آگاهی رفتم و آن ماموری که دم در بود از این جهت که با موتور وارد شدم، اسم مرا نداشت.
متهم نجفی: زمانی که سوار موتور افسر آگاهی شده بودم کیفی که در آن اسلحه بود توجه مامور را جلب کرد که گفت: آن چیست گفتم اسلحه است که در ادامه کنار زد و خشاب را درآوردم و تحویل دادم.
قاضی کشکولی در ادامه ضمن اعلام تنفس به مدت ۲ دقیقه گفت: پس از تنفس سوالات اصلی شروع خواهد شد.
سپس قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد کارشناس بخش فیزیک جنایی و اسلحه خواست تا در جایگاه قرار گیرد.
رئیس دادگاه در ادامه از کارشناس اسلحه خواست تا در خصوص بررسی صحنه جرم اظهار نظر کارشناسی، نحوه قتل، اصالت سلاح و پوکههای به دست آمده توضیح دهد. در ادامه قاضی کشکولی خطاب به متهم نجفی: تعداد سه سلاح در دادگاه وجود دارد آن سلاحی که متعلق به شماست شناسایی کنید. در ادامه قاضی کشکولی از کارشناس سلاح خواست تا اسلحه را کنترل کند تا مسلح نباشد. متهم نجفی: بله این همان سلاح است که در سال ۶۰ به من تحویل داده بودند. قاضی کشکولی: کدام سازمان سلاح را به وی تحویل داده است؟ متهم نجفی: فکر میکنم که کمیته انقلاب اسلامی یا سپاه تحویل داده بود، چون آن زمان تیم حفاظت من از کمیته بود و احتمالا کمیته آن را داده بود. در ادامه قاضی کشکولی از متهم نجفی خواست تا مجوز حمل سلاح را رویت کند و خطاب به متهم نجفی گفت: این مجوز را سازمان حفاظت اطلاعات ارتش صادر کرده است. نجفی در پاسخ: بله همینطور است. قاضی: با توجه به اینکه وکلای شما ایرداتی در رابطه با مشخصات سلاح مطرح کرده بودند دادگاه جهت اطمینان دراین خصوص استعلامی انجام داد که بر اساس پاسخ، سلاح سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته و تاریخ ۲۷.۹.۹۴ مجوز آن اعتبار داشته که جهت تمدید پروانه آن مراجعه نشده است که البته کالیبر سلاح در تاریخ مذکور اشتباها ذکر شده، اما سایر مشخصات مغایرت ندارد.
متهم نجفی: سلاح از اول سال ۶۰ پیش من بوده و این مربوط به وقتی بوده که من رئیس سازمان برنامه و بودجه بودهام.
سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه، گفت: سلاح از نوع برتا و کالیبر آن ۹ میلیمتر و داخل خشاب آن ۱۳ تیر بوده سلاح جنگی و ساخت ایتالیا است.
قاضی کشکولی: اسلحه شما چند گلوله داشته است؟ متهم نجفی گفت: به نظرم همین ۱۳ گلوله بوده که ۵ تا شلیک و ۸ تا در خشاب بوده است.
قاضی کشکولی در ادامه از کارشناس سلاح خواست تا در خصوص تیرهای شلیک شده، مرمی و فشنگهای کشف شده در صحنه جرم و تیرهای آزمایش شده، نحوه قتل و شلیک گلوله توضیح دهد.
عزتی راد گفت: سلاحی که برای ما آوردند سلاح برتا با همین شماره ۵ پوکه جنایی و یک گلوله جنایی که از بدن مقتوله خارج شده است بود و آزمایش زمان تیر اندازی مثبت بود و ۵ پوکه جنایی از داخل حمام کشف شد.
کارشناس اسلحه: وان در سمت چپ و روشویی دست راست قرار دارد، روی روشویی سمت راست یک پوکه پیدا شد یک گلوله دفورمه، لبه وان حمام بر اثر برخورد گلوله آَسیب دیده بود سه آثار گلوله در سقف و دیوار به صورت جزئی وجود داشت.قاضی کشکولی: نظر کارشناسی درباره اصابت گلوله به بدن مرحومه چیست؟ کارشناس اسلحه: از ۵ گلوله سه گلوله به دیوار، چهارمی به داخل کمد در قسمت ورودی و پنجمی به مقتوله اصابت کرده شاید گلوله همان باشد که از بالش خارج شده است. یک گلوله تقریبا به کف دست خورده و به سینه اصابت کرده است. قاضی: نظر شما با دفاع متهم تعارض دارد او گفته کمانه کرده است. کارشناس اسلحه: نه، کمانه مستقیم نیست.
قاضی خطاب به نجفی: با توجه به توضیحات عزتی راد کارشناس اسلحه و اینکه گفتید دستهای مرا گرفته بود و اسلحه دست راست شما بوده چطور تیر اول و دوم به بدن مرحومه اصابت کرده است؟
متهم نجفی: مطالب کارشناس اسلحه تقریبا تأیید مطالب من است، چون گفتند ۴ تیر به او اصابت نکرده و سه گلوله به او خورده و ۴ گلوله از ۵ تا نشانه گیری به سمت اونبوده و یک گلوله به سمت او خورده که گلوله آخر بود.
متهم: آنچه به یاد دارم در گلوله اول دست او در دست من نبود او مرا هول داد و به عقب رفتم گلوله شلیک شد در آن حد به یاد دارم فکر میکنم او دستش به گلوله خورده و تیر به سینه او خورده تیر مستقیم به او نخورد اگر این طور بود باید از پشت او در میآمد این تیر مایل رفته و در بدن حرکت کرده یا در پهلو گیر کرده است.
قاضی کشکولی خطاب به کارشناس اسلحه: با توجه به اتهامات کیفرخواست برای مشخص شدن محل اصابت گلوله اتهام ایراد صدمات عمدی منجر به فوت هم وجود دارد کارشناس اسلحه اگر مطلبی دارید بفرمایید؟ کارشناس اسلحه: گلولههای روی دیوار هر سه به هم نزدیک بود آقای نجفی شما در تیراندازی تعادل نداشتید او دست شما را گرفته بود، اما یک دست او و شما آزاد بود. قاضی: با توجه به نظر کارشناسی دو نظریه متفاوت از نظر کارشناسی اسلحه مطرح شده بود آیا نظر اول درست است؟ کارشناس اسلحه: استنباط میکنیم دست او تعادل در تیراندازی نداشته و اولین تیر رو به روی در ورودی بود و بالشت هم در فاصله نزدیک قرار داشت. قاضی: با توجه به آثار باروت هم در بالشت و اینکه گفتید حداکثر یک تیر بوده این نظرات و دفاعیات همخوانی ندارد اگر لول اسلحه به بدن چسبیده باشد باید هالهای وجود داشته باشد، اما نیست. توضیح بدهید.
کارشناس اسلحه: ما در ۸ خرداد جسد را بررسی کردیم و ۹ خرداد نظریه جسد را نوشتم، در خصوص فاصله روی بالشت روکش داشتیم همان که الان سفید در محضر شما است. آن روکش به دلیل خون و آلودگی در صحنه رها شد و اگر آثار باروت و هاله باشد همان جا است.
وی ادامه داد: قدر مسلم اسلحه به دست او نچسبیده است شما در کشاکش و درگیری بودید در صحنه چند پیراهن پاره شده پیدا شده است فاصله یک تا پنج متر میتواند باشد در فاصله یک متری گلوله باید از بدن خارج بشود.
کارشناس گفت: در فرضیه اول یک گلوله منجر به فوت شده و در فرضیه دوم دو گلوله منجر به فوت شده است حال که یک گلوله منجر به فوت مرحومه شده استنباط میکنم، متوفی عضلات قوی داشته یا ورزشکار بوده است گلوله از طرف سر سالم است.
قاضی: گلوله در صحنه است رؤیت کنید و توضیح بدهید.
کارشناس بعد از بازدید گلوله ها گفت: گلولههای اصابت و تجزیه شده به سقف و دیوار موجود است درباره گلولهای از بدن متوفی خارج شده سر آن سالم، اما بدنه فرورفته است مثل اینکه بدن مقتوله عضلانی بوده نیم متر طی مسیر کرده از اندامهای مختلف عبور کرده است. قاضی گفت: نظر قطعی خود را بگویید. کارشناس اسلحه: گلولهای که به بدن مرحومه اصابت کرده یک گلوله بوده بعد خارج شده است. ۵ گلوله شلیکی داریم یکی به کمد، ۳ گلوله به دیوار و یک گلوله به دست.
قاضی خطاب به نجفی: شما گفتید موقع ورود به حمام از بالشت استفاده کردید تا او اسلحه را نبیند با چه انگیزهای از بالشت استفاده کردید؟ متهم نجفی: فکر قبلی نداشتم همینطور بالشت را برداشتم که در بدو ورود او با اسلحه مواجه نشود گلوله از بالشت عبور کرد بعد بالشت از دستم افتاد. فقط میخواستم بالشت را جلوی اسلحه بگیرمقاضی کشکولی: در موقع مشاهده جسد توسط دختر و راننده شما حوله سفیدی بر روی او بوده است، توضیح بدهید؟ متهم نجفی: حوله را من انداختم بعد از حادثه دیدم که حرکتی ندارد بیرون آمدم بعد داخل شدم حوله را برداشتم و خودم روی او انداختم. قاضی کشکولی: چرا به حمام رفتید؟ متهم نجفی: خواستم با او حرف بزنم، چون صحبتهای شب قبل ما خارج از خط قرمزهای هر دوی ما بود میخواستم برای طلاق توافق کنیم. قاضی: در رفتار متعارف برای نصیحت کردن اسلحه نمیبرند. متهم نجفی: کار من متعارف نبود، اما عصبانی بودم او گفته بود آخر راه ما به خون میانجامد و میخواستم به او بگویم آنچه میگوید ممکن است اتفاق بیفتد. قاضی: احتیاجی به بالشت نبود. متهم نجفی: وقتی بالشت را برداشتم فکر کردم شاید زیر دوش باشد اول اسلحه را نبیند بهتر است. قاضی: آن لحظه که وارد شدید چه گفتگویی با هم داشتید؟ متهم نجفی: کوتاه بود وقتی رفتم گفتم میترا کار ما به جای باریک میکشد، اسلحه را دید خیلی هول شد گفتم کی میخواهی این وضع را تمام کنی؟ گفت: علی غلط کردم به خدا حل میکنم. به من فشار آورد که یک گلوله شلیک شد. قاضی: در آن شرایط متوجه کار خود بودید؟ متهم نجفی: خیر حتی بعدها نمیتوانستم صحنه را بازسازی کنم. رئیس دادگاه: شما با مطالبی که گفتید آیا مطالب دیگری هم داشتید؟ متهم نجفی: میخواستم او طلاق را قبول کند. قاضی: محل طلاق دفترخانه است نه وان حمام. متهم نجفی: میخواستم به او بگویم که کار به جاهای باریک میکشد بیا خودمان حل کنیم. قاضی: عوامل بررسی صحنه جرم داخل حمام تا لحظه جا به جا شدن جسد خون ندیدند در کف اتاق لکههای خشک شده خون دیده شده آن خونها متعلق به کیست؟ متهم نجفی: قطعا متعلق به مرحومه بوده، چون از من نبود. قاضی: لباسهای شما خونی بوده است. متهم نجفی: وقتی کنار او نشستم شلوارک من و قوزک پای چپم خونی شد، من متوجه آن نبودم تا رانندهام آمد و در دور دوم متوجه آن شد. قاضی: چه زمانی فوت کردن خانم استاد را متوجه شدید؟ دو بار که کنار او نشستید متوجه شدید چه اتفاقی افتاده است؟ متهم نجفی: ۳۰ ثانیه اول منگ بودم روی صورت او دست کشیدم دیدم مرده است. کارشناس اسلحه: از دستان متوفی در دو صورتتر و خشک، گاز باروت برداشت شده و نتیجه اینکه متوفی به او نزدیک بود و گاز باروت روی دستانش نشسته است. اسلحه را برای قسمت آرسنال فرستادیم و سابقهای که جایی با این اسلحه استفاده شده در نیامد. کارشناس اسلحه خطاب به دادگاه پرسید: گروه خونی متهم چیست؟ قاضی این موضوع را از متهم پرسید و متهم گفت: B+ قاضی: پرونده بالینی بیمارستانی مبنی بر خودکشی شما و جود دارد توضیح بدهید؟ متهم نجفی: در آبان سال ۹۷ به دلیل اختلاف با مرحومه که راه خطا رفتهام، خودم را تنبیه کردم و تحقیق درباره مسائل شرعی خود به آن پی بردم به همین دلیل دوباره خودکشی نکردم. قاضی: وسیله خودکشی شما آن زمان چه بود؟ متهم نجفی: در یکی از هتلهای تهران تعدادی قرص خوردم و میخواستم رگ دستم را بزنم، اما دیگر بی هوش شدم. قاضی: بریدگی روی دست همسر شما بود توضیح بدهید؟ متهم نجفی: آنچه من در جریان هستم همسر دومم سه بار خودکشی کرده بود. قاضی کشکولی در این هنگام خطاب به گودرزی احدی از وکلای متهم گفت: در مقام دفاع به شرح کیفرخواست حاضر شوید.
گودرزی وکیل متهم گفت: با تشکر از پیگیری دادگاه درباره این پرونده مهم باید بگویم موکل اگر امروز متهم است باید محاکمه شود، اما سالهایی که او خدمت کرده باید به نیکی یاد کنیم. این متهم چند سال گذشته بنیاد خیریه بنا کرده یا مدرسهای برای دانش آموزان معلول ساخته است.
قاضی کشکولی ضمن تذکر به وکیل گفت: در چارچوب دلایل اتهام دفاع بفرمایید؟
گودرزی وکیل متهم گفت: همه چیز از زمانی شروع شد که زنی برای کاندیدای شهر به موکلم مراجعه کرده، موکلم او را عقد کرده، اما اخلاق این خانم زندگی موکل را در تنگنا قرار داده بود، خانم استاد گرفتار ذهنی متوهم بود، توهم از او دست بر نمیداشت.
وی افزود: موکلم تحت فشار روحی است و خودکشی میکند هر چند که خانم استاد هم سابقه خودکشی دارد این مسئله باید مورد توجه روانپزشکان قرار بگیرد.
گودرزی وکیل متهم ادامه داد: پرونده از نقایص زیادی رنج میبرد که با تدبیر شما قسمتهایی رفع شده است و استدعا دارم نقایص دیگر هم برطرف شود تا معلوم شود که موکل قاتل حرفهای بوده یا رخداد غیر ارادی اتفاق افتاده است.
وکیل متهم افزود: در نقایص این پرونده شماره و نام اسلحه است که در جاهایی متفاوت بیان شده است همچنین در صحنه جنایت ۵ پوکه است، اما تیم بررسی ۹ مورد را میگوید.
وی ادامه داد: احتمال دارد سلاح دیگری وجود داشته باشد ما میگوییم احتمال وجود یک ضارب دیگر است، چون محل ضرب ۹ گلوله هست. این نقایص اگر رفع شود مواردی هم روشن خواهد شد.
گودرزی وکیل متهم بیان کرد: نظر پزشکی قانونی و بخش اسلحه و ورودی گلوله و سوراخ مدور و بیضوی و دیگر اظهار نظرها متفاوت است. یک رخداد مهم حادث شده و تضادهایی در اظهار نظرها است که شاید محصول عجله باشد. میخواهم همه چیز روشن شود. این پرونده شهامت دادرسان را میطلبد.
وکیل ادامه داد: در صحنه تعدادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده وجود دارد در حالی که موکل میگوید من تیشرت بر تن داشتم اینها تضاد است و فاصله شلیک یک تا ۵ متر را مردود میکند این دست به سلاح چسبیده بود و دست خانم استاد است که اسلحه را گرفته و شلیک غیر ارادی کرده است.
گودرزی وکیل متهم گفت: در بازسازی صحنه کارشناسی دادسرا وجود ندارد دست مرحومه گلوله خورده و بازسازی صحنه فاقد این است و صورت جلسه را ابطال میکند ما باید بدانیم ورود و خروج گلوله چگونه و چه زمانی رخ داده من این موضوع را از یکی از کارشناساان رسمی دادگستری در پزشکی قانونی پرسیدهام.
قاضی کشکولی در این لحظه گفت: در آستانه اذان ظهر هستیم ایراداتی مطرح کردید که مستلزم تدارک جلسه دیگری است و باید مستدل به ایرادات پاسخ بدهیم، اما توقع من است وکلا مستند صحبت کنند.
وی خطاب به وکیل متهم نجفی ادامه داد: منابع شما نباید افکار عمومی یا فضای مجازی باشد ایرادات از حیث شکلی و ماهوی طبیعی است اقدامات دادسرا به موجب موازین قانونی بوده است و اختیار قانونی را به بازپرس داده بدون فوت وقت نسبت به جمع آوری مدارک اقدام کند.
رئیس دادگاه ادامه داد: دفاعیات متهم نجفی منطبق بر واقعیات پرونده است هر قتلی واقع میشود شرایط یکسانی با قانون و کتب ندارد از حیث نظر به دکترین علوم جنایی و دانشکده حقوق است و هر قتل شرایط خاص خود را دارد.
قاضی کشکولی در پایان گفت: شما به نحوی دفاع نکنید که شائبه ایجاد شود ما به صورت مستند با ذکر دلایل در زمان مناسب به این مسائل میپردازیم در این لحظه اعلام تنفس میکنم و جلسه بعدی ۳۱ تیرماه سال جاری به ساعت ۹ صبح موکول میشود شما دفاعیات خود را در آن زمان مطرح کنید اگر لازم شد پزشکی که شما از او استعلام گرفتهاید دعوت خواهد شد به خبرنگاران و رسانهها هم توصیه میکنم از آقای مهیار صفری به دلیل اینکه راضی نیست عکس و تصویر نگیرید.