یک اقتصاددان گفت: دولتها با رواج تفکر سرمایه داری فقط به صنعت و تولید کشور ضربه زدند و به جای تقویت توانمندیهای داخلی و تمرکز بر بومی سازی صنعت همت خود را صرف واردات کالاهای غیر ضروری کردند.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، اگر بخواهیم روند صنعتی وتوسعه یافتگی اقتصاد ایران را به صورت ملموس تری مورد نقد و بررسی قرار دهیم باید به دهه ۴۰ شمسی و دوران پادشاهی پهلوی دوم بازگردیم چرا که از این زمان به بعد است که نفت ثروت زایی خود را بیش از پیش نشان میدهد و اقتصاد کشور از اقتصاد سنتی کشاورزی و دامداری پیشین خود به سمت توسعه یافتگی و صنعتی شدن فاصله میگیرد. نفتی که امید میرفت درآمدهای سرشار آن منجر به جهشی در توسعه اقتصادی کشور شود، اما به دلائل مختلف چنین فرآیندی را در اقتصاد ایران رقم نزد. بیژن عبدی اقتصاد دان و مدرس دانشگاه در دو گفت و گوی مجزا به اقتصاد پیش از انقلاب و اقتصاد بعد از انقلاب پرداخته است. قسمت دوم این گفتگو که درباره سیاستهای تاثیر گذار دولتها در حوزه اقتصادی است را در ادامه مشاهده میکنید.
مدت کوتاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور با حمله نظامی صدام مواجه شد، این جنگ تا چه حد برنامه ریزیهای اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار داد؟
هنوز ارکان و پایههای انقلاب اسلامی به درستی شکل نگرفته بود که حمله عراق به ایران در سال ۵۹ تحقق بسیاری از مسائل و موضوعات اساسی مورد نیاز کشور از جمله توسعهی اقتصاد را به تعویق انداخت. هر چند مسوولان نیز به صورت کامل با موضوعات ضروری اقتصادی و اجتماعی آشنا نبودند و برنامه ریزیهای قابل توجهی برای پیشبرد منافع کشور صورت نگرفته بود، اما بمبارانها وتبعات حملات صدام به ایران موجب از بین رفتن صنایع نیم بندی شد که در زمان پهلوی ایجاد شده بود. از بین رفتن صنایع یا کشتار مردم ایران هدف اصلی غرب نبود، آنها به دنبال نابودی نظام نوپای انقلاب اسلامی بودند.
غربیها براین باور بودند که کشور توسعه نیافته علمی بدون برنامهای که متکی به درآمدهای نفتی است در شکنندگی تحریمهای نفتی به زمین میخورد، لذا جنگ علیه ایران را از طریق مهره ای، چون صدام کلید زدند. آنها هرگز گمان نمیکردند که امام خمینی (ره) جنگ را نعمت و معجزهای برای کشور خطاب کنند، چرا که جنگ و مشاهده زورگوییها و دشمنیهای غرب با ما منجر به تلاش هر چه بیشتر برای خودکفایی در صنایع حساسی، چون نظامی وهستهای شد. ملموسترین موضوعی که بعد از جنگ مورد توجه نیروهای جهادی جبهه رفته قرار گرفت تحقیق و توسعه در زمینههای نظامی، صنایع هواپیمایی، موشکی و توسعههای چشمگیر هستهای بود. پیشرفت در علوم و فناوری هایی، چون نانوتکنولوژی، الکترونیک، هوافضا نیز بعد از جنگ تحمیلی حیرت دشمن را از توان و پشتکار متخصصان ایرانی دو چندان کرد.
اگر خودکفایی و استقلال محصول برکات جنگ بود چرا ثمرات این خودکفایی در اقتصاد و بنحو محسوس تری در لایههای معیشتی زندگی مردم دیده نمیشود؟
اگر احساس میکنیم هیچ اتفاق علمی و پیشرفت محسوسی در کشور رخ نداده ناشی از وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور است که اجازه مشاهده پیشرفتهای حاصل شده را به مردم نمیدهد یا روزمرگیها و دغدغههای اقتصادی حواس ما را تنها به خود جلب کرده است. این موضوع مساله مهمی است واز همان ضعفهایی است که از رژیم گذشته به ما رسیده و متاسفانه اصلاح هم نشده که نمونه بارز آن عدم همکاری مطلوب بین دانشگاه با صنعت است. اینکه ظرفیت دانشگاهها تا چه اندازه در خدمت نیازهای صنعتی کشورقرار دارد، واردات کشور تا چه اندازه هدفمند است و به توسعه صنعت کشور کمک میکند نیز از موضوعاتی است که کمتر مورد توجه مسوولان قرار گرفته است، لذا مشاهده میکنیم به غیر از چند حوزه دولتها همچنان وامدارالگوهای به جا مانده از دوران شاه هستند.
دولتها در دهه های اخیر تئوریهای عجیب و غریبی پیاده کردند که هیچ جای دنیا مشابه آن دیده نشد! با رواج تفکر سرمایه داری فقط به صنعت و تولید کشور ضربه زدند و به جای تقویت توانمندیهای داخلی و تمرکز بر بومی سازی صنعت با دانش و تخصص ایرانی همت خود را صرف واردات کالاهای غیر ضروری کردند و تولید کالای با کیفیت مورد نیاز جامعه و کالاهای با کیفیت صادراتی را همچنان در همان حلقههای مفقوده از نظام شاهنشاهی تداوم دادند. متاسفانه امروز هم بسیاری از رشتههای دانشگاهی قادر به حل مشکلات صنعت کشور نیستند در حالی که دههها پیش این مساله باید مورد بازنگری جدی قرار میگرفت، حتی ممکن است نیازمند حذف برخی از رشتههای دانشگاهی و طراحی رشتههای جدید متناسب با نیازصنعت کشور باشیم که وزارت علوم تا کنون دست به چنین تغییراتی نزده است. این سستی و بی توجهی به آینده نظام صنعتی کشور نه تنها در آموزش عالی بلکه در آموزش و پرورش هم وجود دارد، نظام آموزش و پرورش در استعداد یابی وهدایت دانش آموزان به سمت رشتههای کاربردی علمی و تقویت علوم پایه توفیقی نداشته است.
آیا به کار گرفتن تئوریهای نظام سرمایه داری را عامل عدم رشد اقتصادی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میدانید یا ضعف تدبیر و اجرای نامطلوب دولتمردان؟
هر دو موضوع در عدم رشد اقتصادی کشور تاثیر گذار است یعنی دولتها وابستگی به فروش نفت را همچنان حفظ کردند و باور اقتصاد نئوکلاسیک که شعارهای کوچک سازی دولت و رها سازی اقتصاد که از آن به عنوان بازار آزاد یاد میشود را هم به شکل واقعی در ایران پیاده نکردند. دولتها تنها به ظاهر زیبای الفاظ اقتصاد سرمایه داری اکتفا کردند وعملا ضربه سنگینی به پیکر نحیف صنایع داخلی در حال رشد وارد کردند، ضمن اینکه ایران همچنان در دایره تقسیم کار جهانی که ما را صادر کننده مواد خام تعریف کرده بود قرار دارد و تولید کنندگی ایران که خط خورده بود به قوت خود باقی ماند و دولتهای ایرانی تلاشی برای بیرون آمدن از حصار خودخواهیها و تنگ نگریهای غرب که دههها علیه ایران مدیریت شده صورت ندادند وتفکر محتاج به غرب بودن را نهادینه کردند، در حالی که امام (ره) ومقام معظم رهبری همواره بر اصل" ما میتوانیم" تاکید داشته و دارند.
درباره هدفمندی یارانهها که با هدف توسعه تولید و حمایت یارانهای از تولید صورت گرفت چه نظری دارید؟
هدفمند کردن یارانهها با توجه به اینکه زیر ساختهای آن در اقتصاد نفتی ایجاد نشده بود نه به هدفمندی یارانهها و نه به درآمدهای هدفمند ختم شد. خروجی این طرح گران شدن حاملهای انرژی، ضربه زدن به فرآیند تولید داخلی و افزایش هزینههای تولید شد. افزایش نرخ ارز به تناسب افزایش تورم و کاهش پول ملی نیز مسیر توسعه اقتصادی و تولید را در دور باطلی قرار داد و مسوولان بدون کمترین تدبیری در برابر ضربههای تفکر اقتصاد نئوکلاسیک تنها یک ببیننده بودند!
یعنی معتقدید که بعد از انقلاب اسلامی هیچ توسعهای در صنعت کشور اتفاق نیفتاده است؟
سخنان من به این معنا نیست که در چهل سال گذشته توسعهای در کشور ایجاد نشده، بلکه حتی در شدیدترین تحریمهای بین المللی نیز قادر به تامین بخشی از نیازهای صنایع داخلی هستیم، اما تلاش بیشتر شرط تضمین موفقیتهای آتی ماست. در بسیاری از حوزهها از جمله تولید لوازم خانگی، لوازم صوتی تصویری، مصالح ساختمانی، در و پنجره ولوازم گرمایشی و سرمایشی پیشرفتهای خوبی داریم، اما به ایده آلهای مورد نظر بازارهای جهانی یعنی کیفیت و قیمت رقابتی نرسیده ایم. در خوشبینانهترین حالت میتوان گفت: تفکر اقتصاد نئوکلاسیک اجازه نداد به هدف اصلی خود برسیم، حتی میتوان گفت: دستهایی در داخل کشور در کار است که مانع رشد ایران در زمینه توسعه صنعتی میشود، لذا شناسایی و حذف این افراد از بدنه مسوولیت و ساختار نظام تصمیم گیری و صنعتی کشور بسیار ضروری است. هدایت سیستم بانکی به سمت حمایت هر چه بیشتر از تولید نیز باید مورد توجه مسوولین قرار بگیرد چرا که تداوم روش غلط کنونی بانکی به ضرر توسعه صنعتی کشور تمام میشود.
بنابراین نقش دولتها را در غفلتهای صورت گرفته در قبال اقتصاد ایران پررنگ میدانید؟
بنده با صراحت تاکید میکنم دولتها تنها نمایش داده اند و در اجرای قانون اساسی و مفاد اقتصادی آن بسیار ضعیف عمل کرده اند! این نمایش حتی در حد واندازه عملکرد دولتی الگوهای اقتصاد سرمایه داری، چون آمریکا واروپا نبوده است. با قاطعیت میتوان گفت: دولتهای اروپایی نیز هرگز تعاریفی شبیه تعاریف اقتصادی دولتهای ما ارائه نداده اند، در ساختارهای اقتصادی غربی میزان حمایت و کمک دولت به زیرساختهای تولیدی دهها تا صدها برابر نظام یارانهای ماست، دولتها به صورت ظاهری فرمولهای اقتصادی را یاد گرفته اند، در حالی که همچنان در برابر کوچک سازی خود و واگذاری واقعی اقتصاد به مردم مقاومت میکنند. ثمره سیاست گذاری و عملکرد دولتهای ما فشار تورمی و اقتصاد نابسامانی است که بسیاری از پتانسیلهای آن معطل مانده است، دانشجویان فنی تربیت نشده اند و معطل غرب ماندن منجر به تعطیلی چند ساله افقهای پیش روی فعالیتهای علمی در انرژی اتمی شد.
دولت یازدهم ودوازدهم به عنوان دولتی که در چهل و یکمین بهار پیروزی انقلاب اسلامی روی کار است با گرفتار شدن در واژگان زیبای مذاکره از توسعه صنعت و درونی سازی اقتصاد دور شد بنحوی که در چند سال گذشته نه چرخ سانتریفیوژ چرخید نه چرخ اقتصاد، در حالی که اگر دولت نیم نگاهی به درونی سازی اقتصاد داشت بسیاری از مسائل در همین سالها حل و فصل شده بود و ایران میتوانست جهشی به سمت صادرات کالاهای با کیفیت داشته باشد. اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال حضور فعال در بازارهای دنیای پیش رواست تولید کالای با کیفیت ایرانی اولین و آخرین راهکاری است که تمام سیاست گذاریهای کشور باید ناظر به آن باشد.