به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از سایت پابلیکو، مجید مجیدی کارگردان فیلم سینمایی «خورشید» همزمان با عرضه جهانی این فیلم، در مصاحبهای جدید با این سایت اسپانیایی زبان، درباره فیلم «خورشید» و مسئله کودکان کار به ارائه توضیحاتی پرداخت.
متن کامل گفتگوی سایت پابلیکو با کارگردان فیلم سینمایی «خورشید» را در ادامه میخوانید.
بچههای زیادی در خیابان هستند و خیلیها هم کودکان کار هستند. این را میدانم، زیرا با کودکان آسیب پذیر و کودکان کار، کار کردهام. این را هم میدانم که این یک پدیده جهانی است و امروز ۱۵۲ میلیون کودک کار در جهان وجود دارد؛ اما در ایران این مشکل به دلیل حضور ۷ میلیون مهاجر افغان بزرگتر است.
بله. وضعیت پناهندگان چنین است و به دلیل افزایش موقعیتهای بد و از همه بیشتر برای جنگها، آنها وضعیت بدتری دارند. به دلیل حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان، این جمعیت مشکلات بیشتری دارند. البته در ایران مهاجرانی از عراق و پاکستان هم زندگی میکنند؛ برخی از آنها قانونی و بیشترشان غیرقانونی در کشور حضور دارند و همه اینها به دلیل جنگهایی که کشورهای غربی به راه میاندازند این وضعیت را پیدا کردهاند.
همه جنگها کشورها را دچار مصیبت میکنند و خانوادهها و به ویژه کودکان این مناطق بیش از همه از این مساله رنج میبرند، اما این درست است و در ایران ما به دلیل تداوم تحریمهای اقتصادی در بیش از چهار دهه، مشکل داریم و هم چنین با شیوع کووید نیاز به امکانات پزشکی مشکلات را بیشتر کرده و دلیلش هم این است که آمریکا اجازه ورود دارو به ما نمیدهد. دوباره بگویم: باز هم این کودکان هستند که رنج بیشتری را تحمل میکنند.
همه چیزهایی که در این فیلم میبینید ریشه در زندگی واقعی بچههای کار دارد. زندگی آنها پر از ماجراست، هر روز آنها با یک ماجرای تازه روبهرو میشوند و من میخواستم فقط همین را روی پرده بیاورم. علاوه بر این میخواستم نشان بدهم چقدر این داستان جذابیت دارد.
آینده هر ملتی به بچهها بستگی دارد. باید اهمیت آنها را درک کرد. آنها یک گنجینه بسیار باارزش و ارزشمندتر از منابع طبیعی هستند. بچهها باید حق زندگی و آموزش داشته باشند. یک سکانس نمادین در این فیلم هست که در واقع بیانگر یک رویاست، رویا من، یک رویای حل نشده که تحقق آن سخت است. بچهها با مشکلات جدی روبهرو هستند، اما حداقل ما حق تحصیل به آنها میدهیم.
اگر کودکان از حقوق کامل برخوردار باشند، تا یک دهه آینده، به جای دیدن آنها در خیابان، در جایی که از آنها سوءاستفاده میشود و مورد آزار واقع میشوند، ما میتوایم آنها را در دانشگاهها ببینیم و آنها میتوانند زندگی خودشان، خانوادهشان و جامعه را بهتر کنند و یک نسل روبه جلو داشته باشیم. این را در فیلم هم میبینیم. علی، قهرمان داستان، یک گنج است، و ما هستیم که با کشف استعدادهای سینمایی او یک گنجینه پیدا کردهایم. کودکان میتوانند در همه جهان ایجاد کننده انقلاب باشند و این فیلم هم برای رسیدن به چنین رویایی ساخته شده تا از مشارکت مردمی و دولتی دعوت کند وارد این مسیر شوند.
هر دو، اما بیش از هر چیز این واقعیت است. بچهها مجبورند کار کنند، زیرا والدینشان از نظر مالی فقیرند یا اینکه در زندان هستند یا طلاق گرفتهاند و یا معتاد هستند. اینها بزرگترین دلایل آسیبپذیری کودکان هستند. باید گفته شود که اعتیاد به مواد مخدر یک مشکل اجتماعی در ایران است و در طبقه اجتماعی پایین هر روز بزرگتر از پیش میشود. ما مرز گستردهای با افغانستان داریم که یکی از بزرگترین مراکز مواد مخدر جهان است. مواد مخدر این مردمان را از نظر اقتصادی به فقر میکشاند و بعد آنها را دچار فقر فرهنگی میکند و همیشه این کودکان هستند که بیش از هر چیز آسیب میبینند.
این سوالی است که در غرب همیشه از من میپرسند. در ایران سانسور در همان حدی وجود دارد که در همه دنیا وجود دارد؛ فقط در هر کشور ویژگیهای خاص خودش را پیدا میکند. ساخت یک فیلم مانند این، نشان میدهد آزادی وجود دارد. البته، دولتها بیشتر علاقه دارند تا بگویند همه چیز کاملاً خوب است، اما رسالت فیلمساز این است که اگر موارد اشتباهی رخ داد، انتقاد کند. در دوره رییس جمهور قبلی سطح سانسور بالاتر بود، اما پس از آن وضع بهتر شد و مشکلات بسیار کمتری وجود دارد. حضور فعال روشنفکران، متفکران و فیلمسازان در زندگی عمومی به تلطیف مسایل کمک میکند.