گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- مریم سواری؛ کودکی بسیاری از ما با داستانهایی که از پدربزرگ و مادربزرگمان میشنیدیم آمیخته شده؛ داستانهایی که خیلی پیشتر خودشان از اجدادشان شنیده بودند... داستانهایی پر از امید، آرزو و فراز و نشیب، از مردمانی که سالها قبل میزیستند و برای کاهش فشار ناملایمات و سختیها این داستانها را نقل میکردند و البته، هرگز فکرش را هم نمیکردند که روزی، قسمت بزرگی از فرهنگ و باورهای محلی خود و گذشته را به آینده منتقل کنند.
این داستانها که حاوی انبوه متعلقات اجدادمان است در آغاز به صورت شفاهی و سینه به سینه میان مردمان و نسلها بازگو میشدند و پس از مدتی در قالب نوشتار به این چرخه ادامه دادند؛ و اکنون در قرن ۲۱ و زمانه تکنولوژی میتوانیم شاهد ظهور این داستانها و قصهها در قالبی نو باشیم، یعنی انیمیشن!
اما انیمیشن تا چه اندازه میتواند بستر مناسبی برای انتقال اندیشهها و حکایتهای ملی ما به مخاطب کودک، بزرگسال و حتی خارجی تلقی شود و در عین حال جذاب باشد؟
در آغاز باید به این بیاندیشیم که ادبیات ملی ما از کجا آمده و تا کنون به چه اشکالی متجلی شده. پیدایش و نگارش داستانها و افسانهها را میتوان در واقعیت موجود و آرزوهای انسانی جستوجو کرد. انسان کمبودهای زندگیش را با خیال میآمیخت و به شکل داستان و افسانه در میآورد و به مرور از دل ادبیات شفاهی و گفتاری بود که اقتباسهای نوشتاری به وجود آمدند و نقل و روایت اساطیر و افسانهها، جایگزینی مکتوب و مندرج پیدا کرد. ایرانیان از دیر باز به شکل بسیار گستردهای قصهها و داستانهای خود را به اشکال گوناگون از جمله شعر، نثر، کتیبه، آثار هنری و ادبیات فولکلوریک به نمایش گذاشتهاند؛ و البته این نکته نباید ناگفته بماند که ادبیات در طول تاریخ همواره هنری منعطفپذیر بوده و با هنرهای صنعتی آن روزگار، همانند نگارگری، قلمزنی، سفالگری و... ترکیب میشد.
بازگویی و بازآفرینی قصهها در صورتی که هدفمند و به دنبال تفهیم اندیشهها و مفاهیم باشد و از ابزار مدرن استفاده کند، تاثیر بسیار زیادی را بر ذهن و روان مخاطب میگذارد. انیمیشن هنری است که جدای از جنبه سرگرمی و جذابیت، قابلیتهای بالایی را در به کارگیری ساختار افسانه و نمایش آن در چشم اندازی جدید را دارد.
تعداد زیادی از افسانههای ایرانی، به علت دارا بودن عناصر دراماتیک من جمله درون مایه، کشمکش، گرهافکنی، گره گشایی، تعلیق، گفتوشنود، پایان مناسب و البته برخورداری از ساختار منسجم، قابلیت اقتباس و تطابق برای تبدیل به یک اثر انیمیشنی جذاب و قوی را دارند.
محسن نبیان محسن نبیان، تهیه کننده انیمیشن در سازمان صدا و سیما درباره به تصویر کشیدن شخصیتهای فراطبیعی در انیمیشن میگوید: انیمیشن از جنس فانتزی است و به وسیله آن میتوانیم شخصیتهای فراطبیعی را برای مخاطب جذاب کنیم. انیمیشن یعنی فانتزی، مثلا میتوانیم به یک صندلی شخصیت و حرکت بدهیم و این موضوع شاید در کار واقعگرا سختتر باشد. ما در انیمیشن میتوانیم شخصیتهای موجود در ادبیات غنیمان مانند دیو و شخصیتهای ماورایی را به صورت فانتزی و دوستداشتنی طراحی کنیم، به طوری که برای قشر کودک و بزرگسال باورپذیر و دوستداشتنی شود.
انیمیشن به دلیل آنکه رسانه مناسبی جهت نمایش شخصیتهای فرازمینی، حرکات خارق العاده، اعمال غیر واقعی و فرا انسانی افسانهها محسوب میشود، از بهترین گزینهها جهت به نمایش درآوردن افسانههاست. انیمیشن میتواند اساطیر و افسانهها را به شکل منعطف، مدرن و با قابلیتهای بسیار در مقایسه با سایر اشکال هنری در اختیار اقتباسگر قرار دهد. هنر انیمیشن با استفاده از کشش نهفته در قصهها و افسانهها، تصاویری منطبق با انسان امروزی به مخاطبها ارائه میدهد.
عصمت دریکوند پژوهشگر حوزه ادبیات نیز عقیده دارد: اگر واقعا آنگونه که شایسته ادبیات کهن ماست و درخور آن برایش وقت و سرمایه بگذاریم میتواند حتی بسیار موفقتر از سینما عمل کند، چرا که به تصویر کشیدن این شخصیتهای فانتزی از این راه میتواند برای مخاطب جذابتر باشد.
از بهترین دلایلی که میتواند گویای این باشد که ما توانایی تولید انیمیشن ملی را داریم ادبیات ملی ماست که سرشار از قصهها و افسانههای گوناگون میباشد. قصههای فولکلوریک اقوام مختلف ایرانی نیز هر کدام قابلیت بالایی برای تولید پویانمایی دارند. همانگونه که بالاتر اشاره شد، ادبیات عامیانه پر از ویژگی هاییست که برخاسته از بافت و فرهنگ جامعه پیرامون خودمان است و به همین دلیل علاوه بر اینکه برای مخاطب وطنی قابل باور است، میتواند فرهنگ گذشتگان را به خوبی برای نسل جدید بازگو کند و متعلقات و مشخصههای هویت ملی را خاطرنشان کند.
عصمت دریکوند نیز در اینباره میگوید: شاهنامه فردوسی، کلیلهودمنه، مثنوی معنوی، بوستان و گلستان سعدی، آثار عطار، سنایی و کلا ادبیات عرفانی، آثار نظامی، مرزباننامه، سیاستنامه، قابوسنامه و... از آثار ملیای هستند که قابلیت تبدیل شدن به انیمیشن را دارند. برای مثال: شاهنامه فردوسی، یک اثر حماسی است و همانطور که میدانید، آیین جوانمردی و اخلاقمداری و در نقطه مقابل بیاخلاقیها کاملا بارز و روشن هستند. از طرفی در داستانهای شاهنامه، فردوسی مانند یک نمایشنامهنویس چیرهدست عمل کرده و فنون داستاننویسی را موبهمو به کار گرفته که میتواند بهصورت دقیق در هر انیمیشن یا نمایش بیان بشود. این خصیصه در سایر آثار نیز وجود دارد. در شاهنامه، آیین حماسی و پهلوانی و در آثار دیگر نکات اخلاقی و عرفانی که در تمام زندگی روزمره برای انسانها کارآمدند، وابسته به یک قوم یا فرهنگ خاص نیستند، بلکه نکاتی هستند که برای همه مردم دنیا کارایی دارند.
با توجه به نامناسب بودن اکثر افسانهها برای اقتباس وفادارانه و روایت تام ماجرا و البته دشوار بودن انتخاب افسانههایی که تمام ویژگیهای دراماتیک مورد نیاز را داشته باشند، نویسندگان باید با شیوههایی مانند اقتباس آزاد و بازآفرینی آشنا باشند. اقتباس و برداشت از ادبیات کهن، مخصوصا قصهها و افسانهها و کشف روابط چند لایه افسانه با بیانی انیمیشنی، از شیوههایی است که در دنیای امروز مورد توجه تعداد زیادی از فیلمنامهنویسان انیمیشن قرار گرفته است.
عصمت دریکوند نیز از پایبندی به اندیشه نویسنده در اقتباس میگوید: در اقتباسگیری از آثار گذشتگان، شاعر یا نویسنده گاهی نکتهای را مدنظر داشته که مستقیم به آن اشاره میکند، مثلا در آثار مولانا، یک اندیشه عرفانی نقل میشود که بعد از آن مولانا برای درک بهتر آن توسط عوام به نمونههایی از زندگی روزمره اشاره میکند، پس اینکه هدف اصلی شاعر یا نویسنده مدنظر باشد، فراموش نشود؛ زیرا ممکن است این کار منجر به تحریف اثر یا اندیشه بزرگان شود.
محسن نبیان نیز از ضرورت به روزسازی در اقتباس میگوید: ما باید داستانهای فولکلور را بهروز بکنیم به نحوی که برای بچههای نسل امروز باور پذیرتر شوند، منتهی نباید به قصه، روایت داستان و شخصیتها آسیب بزنیم. اگر داستانهای قدیمی را بخواهیم به همان سبک بسازیم و روایت کنیم، فکر نمیکنم که اثر بیننده آنچنانی داشته باشد، ولی اگر تکنولوژی روز را به اثر اضافه کنیم، مثلا موبایل به قصه بیافزاییم یا قصه را بهروز کنیم، به نحوی که به کلیت داستان و روایت آسیب وارد نشود، اثر برای بیننده مخصوصا کودک باور پذیرتر میشود.
هنر انیمیشن ایرانی از همان آغاز اساطیر و قصهها را با بیانی نو به تصویر کشید و علاقه مندی هنرمندان انیمیشن را به فعالیت در این عرصه نشان داد. هم اکنون و بعد از حدود نیم قرن از آغاز فعالیت انیمیشن در ایران، با نگاهی به گذشته، میبینیم که فعالیتهای زیادی در زمینه به نمایش گذاشتن میراث افسانهای و اساطیری ایران انجام گرفته، اما هنوز در ابتدای راه هستیم و برای دستیابی به نتیجهای بهتر و چشماندازی روشنتر، این قضیه باید بیشتر کارشناسی شود و در نظرات پیشکسوتان این عرصه تفکر و تعمق کنیم و به مقوله ادبیات داستانی سطحینگری نکنیم.
محسن نبیان درباره انیمیشن ایرانی در بازار بین المللی میگوید: نحوه ورود ادبیات ملی ما به انیمیشن بستگی به نوع نگارش، پرداخت کارگردان، تواناییهای داخلی و نرم افزار و سخت افزارهای به روز دارد، منتهی نوع پرداخت و وسیله آن در کشورما در حال پوستاندازی است. پتانسیل فعالیت در عرصه بین الملل را داریم، اما باید نیروهای مستعدی را پرورش دهیم که البته این مورد از چندین سال پیش شروع شده. توجه به انیمیشن در ایران کم است و اگر به آن توجه شود میتوانیم کارهای قابل ملاحظهای را با ادبیات ملیمان ارائه دهیم.
از آثار ما که مورد استقبال قرار گرفت میتوانم به شاهزاده روم و فیلشاه اشاره کنم که با توجه با زمان و بودجهای که در اختیار گروه بود آثار خوبی بودند و در خارج از ایران نیز خوب دیده شدند. در دنیا مسائلی هستند که بین آدمها مشترکند؛ هنر یک زبان مشترک است و ما میتوانیم در قالب هنر، چه انیمیشن باشد، چه کار واقعگرا، با پرداخت و قصهی درست، بازار خارجی و داخلی مناسبی داشته باشیم.