به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از نیویورک تایمز، انسانها همه چیز را خراب کردند. آنها بیش از حد در زمین به پرورش مشغول بوده اند و زندگی را در خشکی، هوا و دریا دچار مشکل کرده اند؛ بنابراین طبق اتفاقاتی که در فیلمها دیده ایم، باید نیمی از آنها نابود شوند (انتقام جویان: جنگ ابدیت)، یا مورد حمله هیولاها قرار بگیرند (گودزیلا)، یا ساکنان خشمگین اعماق اقیانوسهای آلوده (آکوامن) آنها را از بین ببرند.
به همین دلیل است که فیلمهای ابرقهرمانی و علمی تخیلی زیادی از جمله «انتقام جویان» و «گودزیلا» و همینطور آثار قدیمی تری مثل «آکوامن»، «یخ شکن»، «بلید رانر ۲۰۴۹»، «میان ستاره ای»، «مکس دیوانه: جاده خشم» به بحران آب و هوا پرداخته اند. این فیلم ها، آیندههای آخرالزمانی یا دیستوپیا (پاد آرمانشهر) را متصور میشوند که در آن سقوط محیط زیست اجتناب ناپذیر است.
منتقدان میگویند این اقدامات با شکست مواجه شده است و عده زیادی هم معتقدند صنعت سینما باید داستانهای بیشتری را روایت کند که انسانها در آن خودشان را با بدترین تهدیدهای زیست محیطی سازگار کنند. مایکل اسووبودا، استاد نویسندگی دانشگاه جورج واشنگتن و نویسنده سایت «ییل کلایمیت» میگوید: بیش از هر زمان دیگری فیلمها هدف اصلی را گم کرده اند. تقریباً هیچکدام از فیلمهایی که تاکنون ساخته شده اند تصویر موفقیت آمیزی از تحول یک جامعه را ایجاد نکرده اند.
در فیلم «انتقام جویان: جنگ بی نهایت» شخصیت منفی به نام «تانوس» تصمیم میگیرد با کاهش و از بین بردن نصف بشریت به همراه تمامی موجودات زنده، از فروپاشی محیط زیست جلوگیری کند. در فیلم «گودزیلا: پادشاه هیولا» گروهی از تروریستهای محیط زیستی، برای جلوگیری از انقراض گسترده، جانورانی درنده را رها میکنند. در فیلم «آکوامن» نیز شخصیت اصلی متوجه میشود تنها راه جلوگیری از نابودی زمین، جنگ با انسان هاست؛ اما اسووبودا، این اقدامات را بخشی از روندی میداند که بحران آب و هوا را به مسئلهای آشنا و احساساتی منتقل میکند. او گفت: در این فیلمها شخصیت شرور شکست خورده و مخاطب احساس آرامش میکند.
اسووبودا گفت، روند پیوند جنبش محیط زیست گرایی، با تروریسم محیط زیست فقط در فیلمهای ابرقهرمانی و ژانر خاصی محدود نمیشود. در فیلم مستقل «اولین اصلاح شده» محصول سال ۲۰۱۷، ایتان هاوک، نقش کشیشی رادیکال را بازی میکند که قصد دارد یک کلیسا را که در صنعتی آلاینده شرکت دارد، منفجر کند. اسووبودا معتقد است این کار منجر خواهد شد که فکر کنیم دوستداران محیط زیست برای کاهش آلودگی و محدود کردن سبک زندگی به نسل کشی دست میزنند و در واقع قاتلانی هستند که علیه تغییرات آب و هوایی مبارزه میکنند.
آگاهی بیشتر در زمینه محیط زیست، حداقل در زمینه سرگرمی، بیشتر به آثار مستند محدود میشود که به استثنای مستند «یک حقیقت ناراحت کننده» اغلب توسط مخاطبان و منتقدان نادیده گرفته میشوند. اسووبودا در ادامه صحبت هایش به فیلم «افراد جوان» محصول ۲۰۱۴ اشاره میکند. فیلمی که در آن مایکل شانون نقش پدری را ایفا میکند که در دنیایی ویران و خشک به دنبال بقاست. از نظر او این فیلم از معدود آثاری است که به تطبیق دادن انسان با موضوع گرمای جهانی میپردازد.
فیشر استیونز، بازیگر و کارگردان چندین مستند در زمینه مسائل محیط زیستی از جمله دو مستندی که در همکاری با لئوناردو دی کاپریو ساخته، میگوید اینکه هالیوود به شکل قابل توجهی به مسئله غولهای نفتی نپرداخته، بسیار ناراحت کننده است. او اعتقاد دارد برای بیدار کردن مردم به فیلمی مثل «فارست گامپ» نیاز است؛ چرا که صنعت سوختهای فسیلی همه تلاش خود را میکند که مردم باور نکنند سوختهای فسیلی باعث تغییر آب و هوا خواهند شد.
پس چرا فیلمهای واقع گرایانهتر یا نیمه واقع بینانهتر درباره تغییر اقلیم ساخته نشده اند؟ به گفته چندین کارگردان، یافتن بودجه برای چنین فیلمهایی دشوار است. زیرا نشان دادن انقراض جمعیت به شدت خسته کننده خواهد بود و مردم برای فرار از آن به سرگرمیها رو میآورند.