به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: «ما در میانه تعارض و تناقضیم. از سویی هجمه برنامهریزیشدهای جهانی به راه افتاده است که سرانگشت سازمانهای جاسوسی و رسانههای قدرتهای خارجی در آن هویداست که تمامقد به میدان آمدهاند و جوانان و نوجوانان و هنرمندان و ورزشکارانی را تهییج و ترغیب و تهدید کرده و میکنند. از سوی دیگر نشنیدن صدای بسیاری از طبقات و جوانان «خشمِ» بسیاری را برانگیخته است. این خشم سبب شده است که راست را دروغ و دروغ را راست بپندارند، نیتهای سوء دشمنان را حسننیت و نیکخواهیها را پلیدی بدانند. خشم سبب میشود که میل به این داشته باشیم که از طرفِ مقابلِ خود جز خشونت و پلیدی نبینیم. گویی برای خشم خود در پی توجیه میگردیم.
ما در این تناقض و تعارض گرفتاریم. از سویی نمیخواهیم و نباید به این راضی باشیم که کشور در گرداب آشوب و بلوا و ناآرامی گرفتار شود و از سویی نمیتوانیم این حجم از بیاعتنایی به خواستها و مطالبات جوانان را نادیده بگیریم. از سویی همگی میدانیم که تقریبا در همه مرزها تحرکات علیه ما جدی است و هرگونه آشوبی در این زمان به نفع قدرتهای خارجی است. از سوی دیگر به طرز حیرتآوری مواجه هستیم با، «نشنیدن» و «ندیدن» در حوزه مدیریت.
با جریان رسانهای اپوزیسیونی مواجهیم که با فشار بر فعالان هنری و ورزشی از آنان میخواهد اعلام موضع کنند و مرگ بر فلان و بهمان بگویند. این، خود نمادی از دیکتاتوری و تمامیتخواهی است که دست فاشیستهای جهان سوم را از پشت بستهاند.... خشم سبب شده که توطئههای سازمانهای جاسوسی را نبینیم، عملیات تخریبی رسانهای را نبینیم، معیارهای دوگانه غربیان را در قتل خاشقچی یا ابوعاقله خبرنگار فلسطینی و سکوت معنادار برخی از قدرتهای غربی را در آن نبینیم، تحریک و تشویق به خشونت از سوی رسانههای خارجی را نبینیم، دمیدن در آتش کینه و دشمنی را نبینیم و بلکه به همه اینها رضایت دهیم.
پرسش مهم این است که چگونه میتوان از این خشم کاست؟ آنکس که قدرتمندتر است (یعنی حکومت) بیش از دیگران مسئول است که ازخودگذشتگی نشان دهد و تلاش خود را برای زدودن این خشم به کار بَرَد. متأسفانه آنچه حیرتآور است، این است که از سوی دولتمردان هنوز ابعاد این موضوع درک نشده و به نظر میآید که ظرفیت و توانِ فهم این «خشم» را هم ندارند. هنوز نمیتواند دریابد که برای کسب اعتماد باید به قربانیکردن متخلفان بپردازد، رسیدگی ملی به حوادث ملی را توسط نیروهای معتمد به انجام رساند، صدای معترضان را در رسانه ملی بازتاب دهد و گرایشهای گوناگون از اندیشمندان را در رسانه ملی میدان دهد. باید کشور را از دوقطبیهای افراطی نجات داد».
این سرمقاله روزنامه شرق در حالی منتشر میشود که روزنامه مذکور، خود بخشی از جریان رسانهای و سیاسی همسو با غرب، برای تحریفگری، دروغپراکنی، دوقطبیسازی و تولید خشم و نارضایتی بوده است. برخی خبرنگاران و همکاران روزنامه مذکور، در جریان تحریک به اغتشاشات هم مستقل از روزنامه فعال بودند و در روزنامه نیز سعی کردند ماسک دروغین «اعتراض» را به چهره عملیات آشوب و براندازی» بزنند. ضمن اینکه برخی مدیران ارشد و سابق این روزنامه (مانند فرزانه روستایی و دیگران) پس از فرار از کشور، هماینک در خدمت شبکههای بدنام وطنفروش مانند سعودی اینترنشنال قرار گرفته و در همپوشانی با شبکه داخلی، دعوت به آشوب و خشونت میکنند.
در اینجا باید پرسید اگر «توطئه سرویسهای جاسوسی دشمن» برای به آشوب کشاندن و ویرانی ایران به بهانههای مختلف واقعیت دارد- که نویسنده اعتراف میکند- نقش رسانههایی مانند شرق در این میان چه بوده است؟ آیا میشود سیا و موساد و MI6 و دنبالههایی مانند استخبارات بنارّه سعودی، پروژه آشوب و اغتشاش را کلید بزنند و همزمان روزنامههایی مانند شرق، لباس غلطانداز «اعتراض اصلاحطلبان» بر اندام اشرار و عناصر برانداز و تروریست بپوشانند؟!
نکته بعدی این است که بالاترین بیاعتنایی به مطالبات مشروع مردم بهویژه جوانان در دولت متبوع روزنامه شرق صورت گرفت، اما دستاندرکاران این روزنامه و نشریات مشابه، بهخاطر آلودگیهای متعدد، نهتنها هیچ اعتراضی نمیکردند بلکه با مالهکشی و بزککاری، مدیران دولتی قاصر یا مقصر (تعطیلکنندگان مسئولیتها) را تشویق و تمجید هم میکردند. حُقنه کردن منطق «برجام و دیگر هیچ» با برند «امضای کری تضمین است»، خیانت بزرگی است که شرق در آن شریک شد و کارنامه فاجعهبار اقتصادی با رکوردهای رکود و تورم و بیکاری و چالشهای مربوط به ازدواج و تامین مسکن را برای اقشار مختلف مستحق بهویژه جوانان بر جای گذاشت. اتفاقا آنچه میتواند برای مردم اعتمادساز و آرامشبخش باشد، محاکمه مدیران یادشده به علاوه رسانههایی است که با دروغپراکنی، مدیران ناصالح و متخلف را به حرکت در بیراهه برجام و معطل ماندن در آن ترغیب کردند.