به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست مجمع عمومی اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی سهشنبه در مرکز اسناد با حضور حجتالاسلام علی ذوعلم رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم و محمدحسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد برگزار شد.
علی ذوعلم در ابتدای این نشست گفت: مهمترین کار در یک اندیشگاه این است که مقوله مورد بحث را به خوبی مفهومسازی کنند تا تبیین درباره آن شکل بگیرد. مثلاً گفته میشود اندیشکده علم و پیشرفت؛ این علم دقیقاً به چه معناست؟ آیا به معنی فنّ رایج است، یا به معنی علم رایج است، آیا به معنی «نورٌ یقذفهالله» است. یا وقتی گفته میشود اندیشکده اخلاق و معنویت چه برداشتی از این اخلاق داریم. پس اولین گام این است که تصویری روشن و منقح از این دست تعابیر برای خود داشته باشیم.
وی افزود: بسیاری از تعابیر و مفاهیم الفاظ مشترک بین تفکرها هستند. به طور مثال همه سیستمهای سیاسی و فکری از آزادی و عدالت سخن میگویند، اما کدام آزادی؟ کدام عدالت؟ کمونیسم نوعی برداشت از عدالت دارد، لیبرالیسم نوعی دیگر و اسلام راه سوم را برگزیده است. آزادی هم همینطور، مفهوم و جغرافیای معنی آزادی تا به کجاست و چگونه چیزی است. شاه هم قبل از انقلاب از وجود آزادی در ایران دم میزد.
رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم در ادامه گفت: خودِ متن بیانیه گام دوم برای ما به منزله یک شبکه معنایی است تا با تمرکز بر آن بتوانیم جغرافیای فکری و نظری اندیشکده را مشخص کنیم. به طور مثال وقتی سخن از اخلاق و معنویت از سوی رهبری به میان میآید باید به خوبی بیان شود منظور اخلاقی است که کاملاً بروز و ظهور اجتماعی دارد و از دل آن کسی مثل شهید مطهری بیرون میآید، منظور اخلاقی است که در قبال تصمیمات مسئولین اثرگذار است و مفسده نمیآفریند. منظور اخلاق است که در دل خود شجاعتی را برای شخص به ارمغان میآورد. ما خط اندیشهای خودمان را حفظ میکنیم و معانی وارداتی و ترجمهای را بر متن تحمیل نخواهیم کرد، البته این به معنای انحصار در فهم موضوعات یا تجربهگریزی نیست، بلکه صرفاً به این معناست که برای مقولات گوناگون معانی خاص و مورد نظر خود را با تکیه بر مستندات ارائه خواهیم داد.
ذوعلم گفت: پس از بیانیه، اندیشه آقا و امام خمینی (ره) برای ما اهمیت دارد. ما تفکر این دو بزرگوار را در یک راستا میدانیم، رهبری طابقالنعل بالنعل از اندیشه امام خمینی (ره) تبعیت کردهاند و تصریح داشتند بسیاری از مفاهیم را که بعدها توسط ایشان مطرح شده در اصل پایهگذار اصلی آن امام خمینی (ره) هستند، مثل مردمسالاری دینی یا تمدن نوین اسلامی. حقیقت آن است که هنوز ابعاد فکری امام خمینی به درستی شناخته نشده است و ما به عمق و ژرفای تفکر ایشان نرسیدهایم. ایشان متصل به اسلام بودند و در فضای اسلامِ ناب محمدی تنفس میکردند. بعد از ایشان، شهید مطهری و شهید بهشتی مراجع اصلی اندیشگاه ما خواهند بود. البته اگر غیر از این نفرات اگر کسان دیگری هم حرف صحیح و مورد قبول بزنند ما آن را میپذیریم و از تجربیات مختلف بهره خواهیم برد، اما شاکله اصلی بر محور سخنان اینان است.
محمدحسین صفارهرندی در ادامه این نشست بیان کرد: همه ما آرمانهایی داریم که شاید در حال حاضر دست نیافتنی باشند و اساساً تصویر مشخصی از آن در اذهان وجود نداشته باشد. گاهی برای روشن شدن مسیر و راحتی امر به جهت رسیدن به هدف باید ذهن خیالپرداز و قصهسرا داشت تا بتوانیم افقهایی را برای خود روشن کنیم، دقیقاً مثل کاری که ژول ورن، نویسنده فرانسوی انجام داد. به نظر من بخشی از کارمان باید از این جنس باشد تا بتوانیم حرکت رو به جلو داشته باشیم.
وی افزود: ما در شرایط خاصی قرار گرفتهایم که برای مثال یک مدرسه نسبت به یک نوجوان حداقلیترین رابطه تربیت را دارد و این نوجوان خود در فضای مجازی متأثر از هزاران معلم است. در طی حوادث اخیر، بسیاری گفتند که ما اصلاً حرف این نوجوانان را نمیفهمیم اینان هم متوجه کلام ما نیستند! ما هیچگاه در چنین موقعیتی قرار نداشتیم که در حین تعامل میان فردی بدیهیات گم شود. امروز همهچی به این ارتباطات و فضای مجازی وابسته است و دیگر موضوع فرعی و عارضی نیست، بلکه مسأله اصلاً همین است.
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد گفت: در مورد بیانیه گام دوم هم بنده چنین نظری دارم، فهم صحیح این بیانیه به عقیده من زمانی است که فکر کنیم در یک فضای دوباره از انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم و گویی انقلاب اسلامی قرار است درحال حاضر رخ بدهد. ما در ابتدای امر باید نقش خودمان را در حال حاضر بیابیم؛ البته این موضوع را رهبری بیشتر به جوانان بیان میکنند و امید اصلی ایشان آنها هستند.
صفارهرندی ادامه داد: موضوع دیگری که علاقه داشتم بیان کنم این است که درحال حاضر ولو در حد ظاهری هم که شده کشورها به سمتی میروند که دولت کار را به مردم بسپارد و حضور آنها در صحنهگردانی بیشتر شود. انقلاب ما یک انقلاب مردمی بود، اما اگر بپرسیم مردم در سازوکار اداره چقدر سهیم هستند شاید جوابمان خیلی مثبت نباشد. بله آنها در تعیین ریاست جمهوری و نمایندگان دخیل هستند، اما این حداقل حضور و اداره توسط مردم است. ما در زمان قبل از انقلاب توانستیم یک قدرت غیر رسمی را شکل بدهیم که با استقلال تمام از حکومت به فعالیتهای گوناگون دست میزند و برای خود کادرسازی میکند. همین قدرت غیر رسمی با آن طرفیت بالا توانست قدرت را از دست حکومت چهلوی بگیرد و به خاطر همان تجارب بود که در حین سختیهای اول انقلاب تاب تحمل داشت. اما این قدرت غیر رسمی که پشتوانه مردمی را تکیهگاه خود کرد و به قدرت رسید، نتوانست این روند را ادامه دهد.
وی افزود: در سایر کشورها این موضوع به وسیله تحزب پیگیری میشود، اما ما در ایران چندان بهایی به این امر نمیدهیم و انتظار داریم با تغییر دولت وضعیت بهبود پیدا کند! وقتی فضا و بستری تا پیش از آن نبوده تا افراد هم دیگر را پیدا کنند و سابقه کار گروهی داشته باشند چگونه میتوان انتظار داشت یکدفعه با حضور در هیأت دولت شاهد کار هماهنگ شده و برنامهریزی شده باشیم؟ ما در آن تصویرسازیای که بیان کردم محتاج در نظر گرفتن این موضوعات هستیم.
صفار بیان داشت: باید تکلیف را روشن کرد اگر حزب را قبول نداریم جایگزین چیست؟ به هرحال ما که نمیخواهیم یک دولت استبدادی کمونیستی تشکیل دهیم، باید این موضوع مشخص شود. متأسفانه عدم توجه به این قبیل موضوعات موجب شده است که ما قدرت غیر رسمی در جامعه را از دست بدهیم و این قدرت در دست کسان دیگر برسد، گویی چهلسال پیشمان از الآن جلوتر بودیم چرا که آن موقع حزب جمهوری اسلامی وجود داشت تا افراد در آن حاضر شوند و در مسیر رشد و تربیت قرار بگیرند.
او گفت: در حال حاضر بسیاری از خیریههای مردمی به جای آن که دست قشر انقلابی و مذهبی باشد دست سکولارها است و طبیعتاً تأثیر خود را بر جامعه و بالاخص نیازمندان خواهند گذاشت. باید پذیرفت که عموم مردم با خود نهادهای مردمی راحتترند تا حکومتی، وقتی بدنه جامعه و اجتماع را از دست بدهیم طبیعی است که بروز و ظهورش در بزنگاهها خودش را نشان میدهد.