به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، علی حامدین: «لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» پس از چندین بار رفت و برگشت میان مجلس و شورای نگهبان، در نهایت و با رفع ایرادات، تبدیل به قانون شد. قانونی که فرای انتقاداتی که به آن وارد است، حرکت قابل توجهی در جهت سامان دادن به وضعیت حجاب و ترویج فرهنگ عفاف محسوب میشود.
طبیعی است که اگر انتقادی هم توسط مسئولین کشور به این قانون وارد باشد، باید کوشید که آن را تصحیح کرد نه آنکه قانون حجاب و عفاف را به صورت کلی زیر سوال برد. نهایی شدن این قانون به سنگ محکی مبدل شده است تا عیار اعضای خانواده دولت را در دغدغهمندی فرهنگی بسنجد. اما متاسفانه گویا این قانون برای آنها یا از موضوعیت برخوردار نیست یا اگر هم موضوعیت دارد، به عنوان عاملی برهم زننده «وفاق ملی» تلقی میشود.
محمدرضا عارف؛ معاون اول رئیس جمهور در هشتاد و هشتمین جلسه هیأت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی اظهار کرد: «نهادهایی مثل کتابخانه ملی، فرهنگستانها و دانشگاهها باید به دولت بگویند که در شرایط کشور مسئله اولویت چیست، ما به عفاف و حجاب اعتقاد داریم، اما آیا در این شرایط کشور، این مساله باید مهمترین مسئله کشور شود؟»
وی در ادامه ضمن اینکه «وفاق ملی» را امری دوسویه دانست گفت: «وفاق ملی به این معنا نیست که حاکمیت هر چه گفت مردم بگویند چشم.»
براساس این گفتهها بنظر میرسد تبعیت از تصمیم مجلس در همه موضوعات، مورد تایید نظر وفاق ملی نیست! اینجاست که دُم خروس بیرون میزند و وفاق بیقید و شرط ادعایی، مشروط میشود.
گذشته از اینها، اتفاقات اخیر حکایت از گزینشی کار کردن دولت در موضوع کنش فرهنگی دارد. دولت بجای اولویت دادن به مسائل فرهنگی-اجتماعی کشور براساس ضرورت هویتی، سلیقه خود را معیار قرار داده است. با همین دست فرمان است که عارف به عنوان معاون اول رئیس جمهور یک کشور اسلامی، در اولویت بودن موضوع حجاب به عنوان یکی از مسائل کشور شک داشته و دست به دامن «نهادهایی مثل کتابخانه ملی، فرهنگستانها و دانشگاهها» میشود.
از سوی دیگر، ما اولویتها به روایت دولت را به خوبی لمس کردهایم. در کشور ما که با مسائل گوناگونی در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه دست و پنجه نرم میکند، بازگشت آقای عادل فردوسیپور باید تبدیل به دغدغه اصلی دولت شود تاجایی که رئیس جمهور شخصا پیگیر بازگشت او روی آنتن میشود.
دولت حاضر، مسیر اولویت دادن به حاشیهها و به حاشیه راندن اولویتها را پیش گرفته است. مسیری که دولت کلید به دست یازده و دوازده هم در آن حرکت میکرد. روحانی در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، تلاش کرد با تعریف و تمجید هنری از برگ برندهای چون شجریان، بتواند گروه قابل توجهتری را از اهالی هنر به سمت خود بکشد و از فضای موجود که در آن تمام علاقهمندان به موسیقی و هنر در ایران، سودای بازگشتِ شجریان در فضایی پُر از دوستی و مهر و آشتی را داشتند، به خوبی استفاده کرد.
اظهارات روحانی موجب شد بسیاری از هنرمندان و اهلِ هنر و فرهنگ با او همراه شوند و حسن روحانی را حامی واقعی خود قلمداد کنند. حرفهای روحانی در آن زمان این تصور را میان علاقهمندان به فرهنگ و هنر ایجاد کرد که او تمام تلاش و همت خود را به کار میگیرد تا محمدرضا شجریان را بار دیگر به عرصه هنر ایران بازگرداند.
روحانی البته پس از پیروزی در انتخابات این راه را رها نکرد و با وجود مسائل فرهنگی و هنری حیاتی در کشور، شخصا پیگیر پخش شدن دعا «ربنا» شجریان در تلویزیون شد. گذشته از اینکه برخلاف تصور اهالی فرهنگ و هنر، شجریان از سوی دولت یازدهم هم مورد بیمهری قرار گرفت و وعده اجرا شدن کنسرت او محقق نشد، غفلت رئیس جمهور وقت از دغدغههای مهم کشور و پرداخت به این حاشیه، انتقاد رهبر معظم انقلاب را هم برانگیخت.
آیت الله خامنهای در بخشی از بیانات خود در دیدار با دانشجویان در ۱۷ خردادماه ۹۶، پیرامون پرداختن دولت به اولویتهای فرهنگی گفتند:
«گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و ... دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید اینهمه ما مسئلهی فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئلهی اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئلهی سینما، یک مسئلهی مهم است، [یعنی]مسئلهی فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- ادارهی هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئلهی اینجوری میشود پیدا کرد، [امّا]ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهی اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئلهی اصلی را از مسئلهی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئلهی اصلاً بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئلهی اصلی، درشت میکنند.»
ایشان در ادامه سخنان خود، شیوه درست برخورد مردم با چنین دولتی را مشخص میکنند: «وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است که عرض کردم.»
طبق فرمایش رهبر انقلاب، نهادهای فرهنگی کشور و از همه مهمتر دولت، باید توجه و تمرکز خود را معطوف به حل مسائلی کند که حیاتی و تعیین کننده بوده و در حال به چالش کشیدن هویت ایرانی-اسلامی مردم کشور است. در این راستا، حجاب از جمله موضوعاتی است که در برهههای زمانی گوناگون در طول انقلاب اسلامی، مورد افراط و تفریط واقع شده است و چون با هویت اسلامی مردم ایران در ارتباط است، در اهیمت آن هیچ شکی نیست و باید بیشتر از بسیاری مسائل فرهنگی، مورد بررسی و توجه قرار گیرد. امید است که نهادهای متولی فرهنگ در کشور و به ویژه دولت چهاردهم، زین پس عمده توجه خود را صرف مسائل چالش برانگیز فرهنگی وهنری کشور ساخته و از مسیر به حاشیه راندن اولویتها فاصله گیرد.