به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو به نقل از دیدبان حقوق بشر کردستان ایران: با توجه به اهمیت اجرای مفاد توافقنامه امنیتی میان ایران و عراق جهت توسعه، ثبات و پیشرفت برای مردم مناطق غرب و شمالغرب ایران و پیگیریهای مستمر دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در راستای احقاق حقوق شهروندان کُرد ایرانی، در همین ارتباط با محدثه رضایی کارشناس مسائل عراق در خصوص آخرین وضعیت اجرایی شدن توافق امنیتی میان ایران و عراق در راستای محدود کردن فعالیت گروههای مسلح و خلع سلاح آنها به گفتوگو پرداختیم. متن کامل گفتوگو به شرح زیر است:
سوال: در ابتدا بفرمائید چرا در گذشته مقامات اقلیم شمال عراق با گروههای مسلح کُردی همکاری داشتند یا به نحوی در مقابل اقدامات آنها علیه تمامیت ارضی و امنیت مناطق مرزی و کردنشین ایران چشمپوشی میکردند؟ اصولا این انگاره که مطرح شد، صحیح است یا خیر؟
در ابتدا باید دو نکته کلی را در نظر بگیریم. اول آنکه، در خصوص احزاب کلاسیک کُردی هم یکیتی و هم پارتی (اتحادیه میهنی کردستان عراق و حزب دموکرات کردستان عراق) هر دو با نگاه به تشکیل کردستان بزرگ ایجاد شدند و نه صرفاً تشکیل کردستان عراق. هر دو در مرحلهای آرمان کردستان عراق را داشتند؛ ولی وقتی سرودهای پیشمرگه و پرچم اقلیم کردستان عراق را بررسی کنیم، متوجه میشویم که روزی تماماً بحث آزادسازی وطن بود و بحث فدرالیزه شدن مطرح نبود که این موضوع و نکته، مهم و قابل توجه است.
به مرور پس از ایجاد برخی رقابتها میان دو حزب کُردی فوق، این احزاب نسبت به موضوع آزادسازی وطن ادعایی خود آسیبپذیر شدند. هر دو اینها هم قبول دارند که نه از لحاظ تاکتیکی بلکه از لحاظ راهبردی هم، اقلیم کردستان عراق تقدم دارد بر تاسیس کردستان بزرگ مستقل.
هر کدام از این دو حزب اگر از آن موضوع کلی، برای همیشه و به صورت اصولی دست بکشند از طرف رقیب متهم به خیانت میشوند؛ یعنی متهم به عبور از آرمان میشوند. این نکته، بسیار مهم است.
هر چند یکیتی به مرور محدود به محدوده اقلیم کردستان عراق شده، اما پارتی به عنوان قدیمیترین حزب، داعیه کل کردستان را داشته و دارد. پس از آنکه پ.ک.ک تاسیس شد، عبدالله اوجالان رقیب اصلی پارتی شد. «پ.ک.ک» که شاخههای سوری و ایرانی دارد نتوانست در عراق شاخه قدرتمندی را تاسیس کند و یک علت مهم آن، رقابتی بود که با پارتی داشت که به پ.ک.ک اجازه نمیداد که این کار را انجام دهند. در رقابت میان پارتی و پ.ک.ک این مهم است که پارتی خودش را به عنوان چتر فراگیری برای احزاب کُردی و به خصوص احزاب کُردی ایرانی نشان دهد و این نکته مهم و قابل توجهی است.
سوال: پس از آن چه شد که اربیل تغییر رویه داد و به اجرای توافقنامه با ایران اهتمام کرد؟ در واقع چه اتفاقی افتاد که حاضر شدند برخی اعضای گروههای مزبور را به ایران مسترد و آنها را خلع سلاح کنند؟
تا زمانی که آنها یک جنبش غیردولتی بودند، یک نگاه آرمانگرایانه خاصتری داشتند، اما به محض اینکه دولت و حکومت تشکیل میدهند باید به سمت واقعگرایی حرکت کنند و منافع خود و اقلیم خود را تامین کنند و نه آن آرمانگرایی خاص را. از این زاویه اگر به موضوع نگاه کنیم گروههای مسلح کُردی ایرانی در اقلیم کردستان عراق هیچ منفعتی برای اربیل نداشتند و پس از ایجاد حساسیتهای مضاعف از سوی ایران، آنها میتوانستند بستر ناامنی و بیثباتی باشند، چرا که ایران به آنها حمله و این موضوع خاک اربیل و عراق را ناامن و بیثبات میکرد.
از طرف دیگر مقامات اقلیم کردستان به شدت به رابطه با ایران نیاز دارند و از این منظر گروههای کُرد ایرانی مانع این مسئله بودند. از سال ۱۴۰۱ انگاره دیگری مطرح شد مبنی بر اینکه آیا اربیل بنای دشمنی با ایران را دارد یا نه؟ که این مسئله با توجه به این درک در تهران بود که اقلیم، گروههای کُرد ضدایرانی را به عنوان ابزار فشاری علیه ایران نگه داشته است. اگر این ادراک در تهران شکل میگرفت که پارتی بنای دشمنی با ایران را دارد معادله بهم میریخت و این امر به زیان اربیل و عراق بود.
سوال: در خصوص توافقنامه امنیتی و پس از گذشت یکسال از آغاز روند اجرایی آن، طرف ایرانی گفته از روند اجرای اون از سوی عراق راضی نیست، به نظرتان مهمترین مانع اجرای کامل توافقنامه چیست؟
مهمترین مانع در اجرایی نشدن کامل مفاد توافقنامه عدم اراده کافی در اربیل و عراق بوده است. هرچند برخی معتقدند که یکی از موانع اصلی در این زمینه آمریکاییها هستند که به راحتی نمیخواهند بحث اقلیم و این برگ و اهرم فشار از مرز ایران جابجا شود و به راحتی اجازه جابجایی آن گروهها را نمیدهند.
سوال: رسانههای مختلفی تلاش میکنند اینطور القا کنند که جریانات کُردی مسلح که در اقلیم هستند، فعالیت سیاسی دارند و حزب هستند، اما در رد این ادعای آنها همین بس که یکی از بندهای مهم توافقنامه خلع سلاح این گروهها است، به نظر شما دلیل این رویکرد حمایتی برخی رسانههای ضدایرانی چیست؟
طیفی که حامی امثال عبدالله مهتدی است، معتقد است مسیر سرنگونی دولت مرکزی در ایران، از نبرد مسلحانه میگذرد و جهت تحقق این مهم نیاز به یک خط لجستیکی قوی هست. آنها میگویند که ما به ظرفیت گروههای مسلح کُرد نیاز داریم و نمیتوانند بگویندکه اینها تروریست هستند، لذا اینگونه وانمود میکنند که در قالب احزاب سیاسی فعالیت دارند.
سوال: به نظر شما از توان گروههای مزبور پس از جابجاییهای اخیر و انتقال آنها به اردوگاههای مد نظر دولت عراق در سلیمانیه و تداوم این روند در راستای اجرای یکی از بندهای توافقنامه، کاسته خواهد شد؟ چه محدودیتهایی برای آنها اعمال میشود؟
طبیعتاً هدف همین است و موضوع کاملاً روشن است که در راستای تضعیف شدن و محدود شدن این گروهها این اقدامات صورت میگیرد. به طور مثال ما میگوییم مجاهدین خلق، ابتدا در پادگان اشرف بودند و سپس خلع سلاح شدند، بعداً از اشرف هم اخراج شدند و به لیبرتی منتقل شدند.
دقیقاً همین سناریو در حال تکرار شدن است، گروههای مسلح کُردی که در حال انتقال هستند، همچون وضعیت مجاهدین در انتقال از اشرف به لیبرتی قرار دارند و مشخص است که توان عملیاتی آنها بسیار ضعیف و محدود میشود و اساساً یک سازمان رزم وقتی پایگاه و پادگان نداشته باشد عملاً خیلی محدود میشود و هر چقدر هم در کوهها تمرین داشته باشند دیگر فایدهای ندارد و توان عملیاتی آن بسیار کاهش خواهد یافت.
سوال: اگر طرفی عراقی به هر نحو نتواند مفاد توافقنامه را کامل اجرایی کند، ایران چه گزینهای جهت تأمین امنیت مرزهای مشترک خود با عراق و بازدارندگی علیه گروههای مزبور دارد؟
ابزارهای ایران در عراق کم نیست به طور مثال فشارهای ایران بر اربیل، در حوزههای مرزی و اقتصادی، نفوذ در احزاب کُردی، نفوذ فرهنگی ایران در اقلیم کردستان برای ورود به معادلات کردستان و…