به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سبک زندگی مجید و تحولاتی که در زندگیاش بوجود آمد. میتواند دلیل مهمی برای تقریظ رهبری بر کتاب «مجید بربری» باشد. جوانی که شاید مسیر زندگیاش را اشتباه انتخاب کرده است ولی متحول شده و راه درست را پیدا میکند.شاید جوانهایی شبیه مجید در جامعه زیاد داشته باشیم. جوانهایی که مسیر را اشتباه رفتهاند و نیاز به راهنما و کمکی دارند تا مسیر درست را پیدا کنند. مانند مجید، که حتی دوستان همسفرش هم متوجه نشدند در اربعین 1993 در بین الحرمین چه اتفاقی افتاد و امام حسین در گوش مجید چه گفت که از همان لحظه مجید دیگری متولد شد. مجیدی که تا پیش از آن سردسته اکثر شیطنتها و آتش سوزاندن در محل بوده و قهوهخانهاش پاتوق لات و لوتها است. مدافع حرم حضرت زینب(س) و فدایی دختر سه ساله اباعبدالله میشود.
کبری خدابخش نویسنده کتاب «مجید بربری» به خبرنگار دانشجو گفت: اردیبهشت سال ۹۵ که برای خبرگزاری مشرق مینوشتم در حین ا مصاحبهها با خانواده مجید آشنا شدم. فکر میکردم شهید قربانخانی نظامی بوده و ماموریتی به سوریه رفتهاست. وقتی از خواهر شهید یگان خدمتیاش را پرسیدم گفتند عضو یگان فاتحین بوده وقتی اسم گردان فاتحین را شنیدم کنجکاو شدم که بیشتر در مورد مجید و شغلش بدانم. و وقتی خواهرش گفت قهوهخانه داشته، از همان لحظه فهمیدم مجید از آن شهدایی است که مانندش را در تاریخ میتوان پیداکرد.
او در ادامه بیان کرد: در چاپ اول اسم کتاب «پناه حرم» بود ولی دوستان شهید اسرار داشتند اسم کتاب «مجید بربری» شود. دایی مجید در یافتآباد نانوایی بربری داشته و چون مجید در نونوایی او کار میکرده به مجید بربری معروف شده بود.
این کتاب حلقه گمشدهای دارد. هیچ کدام از دوستان و همسفران مجید در اربعین سال 93 نمیدانند چه اتفاقی در بینالحرمین افتاد. و چه ارتباطی میان مجید و امام حسین بوجود آمد که امام حسین مجید رو برای خودش خرید. دوستان و خانوادهاش معتقدند مجیدی که رفت کربلا کاملا با با مجیدی که از کربلا برگشت متفاوت بود و این تفاوت را دوستانش از همان روز اول زیارت متوجه شدهبودند. مجید از همان سفر به همه میگفت از امام حسین خواستهام که آدمم کنند.
خانم خدابخش درباره شخصیت مجید گفت: مجید بربری، مجید سوزوکی فیلم اخراجیها نیست. شاید شیطنت هایی داشته باشد ولی خلافکار نبود. فقط کمی شیطنت داشت. مجید در خانواده خوبی بزرگ میشود ولی در نوجوانی تحت تاثیر محیط، دوستان و یا شرایط متفاوت و خوب خانوادهاش، این مدل زندگی را انتخاب کرده بود. که بعدها تغییر کرده و عاقبت به خیر میشود.
او ادامه داد: با توجه به تجربهام در نگارش کتاب حوزه ادبیات پایداری قسمتهایی از زندگی مجید را که شاید میان خوانندگان کتاب بازخورد خوبی نداشت و به روند داستان صدمهای وارد نمیکرد از متن کتاب حذف کردم. و سعی کردم مجید را همانطور که بود برای مخاطب و خواننده معرفی کنم که جوان امرو.زی با شهید همزادپنداری داشته باشد. و او را همانند خودش یک جوان با تمام عیب و نقص و توانمندیهایش ببیند. ولی در کل 98 درصد داستان زندگی مجید در کتاب آمده است.
نویسنده کتاب درباره چاپ کتاب در انتشارات دارخویین اظهار داشت: گاهی شهدا خودشان انتخاب میکنند که کارهایشان توسط چه کسانی انجام شود. بدلیل تهرانی بودن شهید قربانخانی ابتدا تلاش کردم کتاب را توسط یکی از ناشران تهران چاپ کنم ولی بعد از پیشنهاد به چند ناشر مطرح کشور که در حوزه ادبیات پایداری فعال هستند و جواب منفی آنها به سراغ نشر دارخویین رفتم و الحمدلله مدیریت آنجا بدون پرسیدن سوالی در خصوص سوژه کتاب با چاپ آن موافقت کرد.
زندگی شهید قربانخانی و کتاب مجید بربری میتواند الگویی برای جوانی باشد که شاید مسیر را اشتباه انتخاب کرده است
نویسنده کتاب درباره تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «مجید بربری» گفت: سبک زندگی مجید و تحولاتی که در زندگیاش بوجود آمد. میتواند دلیل مهمی برای تقریظ رهبری بر کتاب «مجید بربری» باشد. جوانی که شاید مسیر زندگیاش را اشتباه انتخاب کرده است ولی متحول شده و راه درست را پیدا میکند. روایت زندگی شهید قربانخانی میتواند الگویی برای جوانی باشد که مسیر را اشتباه انتخاب کرده است. بعد از چاپ و انتشار کتاب خیلی از مخاطبان نوجوان، دختر و پسر یا باواسطه و یا خودشان اظهار داشتند که شهید و کتاب سبب تغییر در سبک زندگیشان شده است. جدیدیترینشان خانمی ساکن استرالیا بود که بخاطر نظری که کرده بود به ایران آمده و پدر و مادر شهید را به زیارت امام حسین (ع) برد.