در دورهای که اصلاح طلبان در قدرت بودند، سعی در تولید نظریاتی داشتند که بتواند تداوم حیات سیاسی آنها را تضمین کند؛ در همین راستا به ترویج «نسبیت گرایی» پرداختند، غافل از اینکه این مفهوم، روزی آنها را در وادی تناقض خواهد انداخت.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ در دوره ای که اصلاح طلبان در قدرت بودند با کمک روشنفکران خود سعی در تولید و دستکاری نظریاتی داشتند که به نوعی بتواند تداوم حیات سیاسی آنها را تضمین کند.
اما از آنجا که جهت گیری کلی اصلاح طلبان، حرکت به سمت غرب در تمام ابعاد و شئون بود، آنها با مشکلی به نام عدم تطبیق با شرع و قانون اساسی برگرفته از شرع مواجه بودند.
در این مرحله بود که نواندیشانی نظیر عبدالکریم سروش به یاری اصلاح طلبان آمدند و با بهره گیری از هرمنوتیک غربی، مسئله «نسبیت فهم متون» را ارائه کردند.
«آنها با صامتانگارى شریعت و دخالت پیشفرض هاى ذهنى مفسّر در فهم متن و روبرو شدن با قرائت هاى گوناگون بر این باورند كه فهم صریح متن، دستنیافتنى است.» (نقد نظریه نسبیت فهم متون دینى، اسدالله كرد فیروزجایى)
اصلاح طلبان اصرار داشتند با استفاده از این نظریه خطرناک که عاملی برای نابودی دین است، به این نتیجه برسند که هیچ تضمینى براى دین و ضروریات آن وجود ندارد؛ این فرضیه، معناى همان تفسیر به رأى است كه ائمه معصوم علیهمالسلام ما را از از آن برحذر داشتند.
اما مسئله ای که در این مسیر، اصلاح طلبان را دچار تناقض و دوگانگی کرد، عدم هماهنگی این نظریه با ادعاهای آنها درباره شورای نگهبان بود.
هر چند شورای نگهبان، وظیفه تفسیر قانون اساسی را بر عهده دارد و در صدد است مراد گوینده را شفاف کند، اما حتی اگر در بدترین حالت، بپذیریم که شورای نگهبان، با استناد به فرضیات فردی، تفسیر به رأی انجام می دهد، باز هم بر اساس نسبیت گرایی و هرمنوتیک باید مورد حمایت اصلاح طلبان قرار گیرد.
باید گفت موضع گیری اصلاح طلبان در مقابل شورای نگهبان، حد و مرز پایبندی به نظریه های خودساخته را نزد آنها مشخص كرده و نشان می دهد خط قرمز اصلی آنها منافع فردی و گروهی است و چون هرمنوتیک و نسبیت گرایی در شورای نگهبان (بر فرض محال) به ضرر آنهاست، لذا شورا را استثنا کرده و نسبیت را در سایر شئون جاری می دانند.
در همین زمینه اشرف بروجردی، فعال سیاسی اصلاحطلب چند روز پیش در مصاحبه ای گفت: دیدگاه افراد و اشخاص نسبت به یک نفر نمیتواند شاخصه خوبی برای رد یا تايید کسی باشد، بلکه این قانون است که مهم است.
بروجردی همچنین بر این نکته تأکید کرد که شورای نگهبان بايد نظارت استصوابی را حذف کند؛ چرا که این نظارت در متن قانون وجود ندارد و تنها یک برداشت از قانون محسوب میشود.