به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، جنبش دانشجویی و فعالیت بیبدیل و پرچالش و مستمر آن در طی چند دهه اخیر در ایران همواره مورد بررسی و بحثهای زیادی قرار داشته است. از اوایل دهه بیست در کشور و درگیریهای مختلفی که در فضای سیاسی و اجتماعی آن زمان وجود داشت تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و در نهایت ۱۶ آذرماه آن سال، جنبش دانشجویی فعالیتهای زیادی را در دانشگاههای مختلف کشور انجام میداد.
با نزدیک شدن به ایام انقلاب اسلامی و پیروزی آن نیز باز هم جنبش دانشجویی از فعالین مؤثر در بخشهای مختلف کشور بود و روحیه آزادانه و آرمانگرایانه خود را حفظ کرد. حتی با وجود جنگ تحمیلی در دهه شصت نیز دانشجویان از فضای خود دست نکشیده و وظیفه خود را در این بازه زمانی به خوبی انجام دادند. بعد از آن در دهه هفتاد و آغاز فصل برخی اصلاحات ساختاری در کشور و همچنین چالشهای سیاسی موجود در آن زمان، جنبش دانشجویی به طبع فضای کشور، درگیر مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شد و در حوادث مختلف آن زمان از جمله در سال ۷۶ یا ۷۸ تأثیرگذاری ویژهای داشت.
جنبش دانشجویی با ورود به دهه هشتاد و تغییر برخی فضاها در کشور و همچنین تجمیع شدن تعدادی از دفاتر اتحادیههای دانشجویی در آن زمان، فعالیت آنان فصل جدیدی از خود را در مسائل مختلف داخلی و خارجی در این دهه آغاز کرد و حوادث متعددی را پشت سر گذاشت. در نهایت در دهه نود و با روی کار آمدم دولت جدید و آغاز فصل مذاکرات برجام و حوادث بعد از آن در قسمتهای مختلف کشور، جنبش دانشجویی با حفظ روحیه مطالبهگرایانه و آرمانخواهانه خود به پیگیری بسیاری از مسائل پرداخت و در طی فعالیتهای خود بروز و ظهورهای زیادی داشت تا اینکه به گام دوم انقلاب اسلامی رسید.
راهی که جنبش دانشجویی طی این چندین دهه طی کرد، مورد بحث و بررسیهای زیادی قرار دارد و به نوعی دوران مختلفی را این مجموعههای دانشجویی طی کرده تا به وضعیت فعلی رسیده است. پیرامون این راه طی شده و فعالیتهای فعلی جنبش دانشجویی متناسب با مسائل و چالشهای امروز جامعه و کشور، به گفتگو با فعالان فعلی و سابق تشکلهای دانشجویی پرداختیم که قسمت اول آن، گفتگوی صریح و رودرو با مهدی عباسیمهر، دبیر اسبق اتحادیه دفتر تحکیم وحدت است که در ادامه می خوانیم.
بخش اول؛ جنبش دانشجوی از آذرماه ۳۲ تا دهه چهارم انقلاب اسلامی
مهدی عباسی مهر، دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت و مسئول معاونت سیاسی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها در ابتدای صحبتهای خود بیان کرد: جنبش دانشجویی میراث دار یک گذشته و عقبه ۷۰ ساله است که با افتخار و فراز و فرودهایی همراه بوده و ما این نام و میراث را از گذشتگانی به ارث برده ایم که در فضای دانشگاهها فعالیت کرده اند. در ایران از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ شاهد فعالیتهای دانشجویی در دانشگاهها بوده ایم؛ اما در آن مقطع از زمان دو عامل اصلی یعنی استبداد داخلی در دوره پهلوی اول و پهلوی دوم و استعمار بیرونی یعنی انگلیس و آمریکا از جمله عواملی هستند که میتوان از آنها به عنوان موتور محرکه جنبش دانشجویی یاد کرد. با این وجود اگر بخواهیم نقطه تلاقی استبداد داخلی و استعمار بیرونی را در یک روز و یک بزنگاه تاریخی خلاصه کنیم با ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲مواجه میشویم.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: حوادث ۱۶ آذر به فاصله دو ماه بعد از کودتای انگلیسی و آمریکایی ۲۸ مرداد و جنایتی که رژیم پهلوی با سقوط دولت مصدق مرتکب شد اتفاق افتاد. در این روز قرار بود که دکترای افتخاری دانشگاه تهران از سوی محمد رضا شاه به نیکسون معاون وقت رئیس جمهور آمریکا اعطاء شود، اما این اقدام با واکنش دانشجویان، جریانهای انقلابی در بازار و عموم جامعه مذهبی مواجه شد؛ به گونهای که یک روز بعد از ورود نیکسون به دانشگاه تهران اعتراضات گستردهای از سوی دانشجویان شکل گرفت و در پی آن با حضور نیروهای نظامی به داخل دانشگاه و درگیری با دانشجویان دانشکده فنی سه نفر از دانشجویان این دانشگاه توسط عوامل رژیم پهلوی به شهادت رسیدند و این روز به عنوان یک واقعه تاریخی و به نام روز دانشجو در تاریخ کشورمان ثبت شد.
عباسیمهر در ادامه افزود: ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ را باید مبدع بزرگترین حرکت دانشجویی در تاریخ ایران دانست و جریانهای دانشجویی را به عنوان یکی از محورها و جریانهای اصلی در مقابله با رژیم پهلوی در برابر زیادهخواهیهای خارجی تلقی کرد. بررسی تاریخچه جنبش دانشجویی حاکی از این است که با وقوع قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و وقوع جریانها و خیزشهای انقلابی تا سال ۱۳۵۷ یکی از گروههای موثر کشورمان به ویژه در همراهی با امام جریانهای دانشجویی بوده اند که تجلی این همراهی را میتوان در سالهای ۵۶ و ۵۷ در سطح دانشگاهها مشاهده کرد.
همچنین وی تأکید کرد: در آن مقطع جریانهای دانشجویی در حسینیه ارشاد و مسجد هدایت پای درس علمای آن زمان از جمله مرحوم آیت الله فلسفی، آیت الله طالقانی، شهید مطهری و شهید مفتح مینشستند و از طرفی به فعالیتهای خود ادامه میدادند. در این بازه زمانی جریانهای فعال انجمنهای اسلامی در سطح دانشگاهها فعالیت میکردند و با پیروزی انقلاب اسلامی و غلبه جریانهای انقلابی نیزشاهد حضور فراگیر جریانهای دانشجویی انقلابی تحت عنوان انجمنهای اسلامی در دانشگاهها بودیم.
دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت با اشاره به فعالیتهای جنبش دانشجویی در دوران انقلاب اسلامی گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی جریانهای دانشجویی نه تنها به شئون فکری و حرکتهای خیزش انقلاب در فضای دانشگاه فکر میکردند بلکه به سایر شئون جریانهای انقلاب در امور کشور نیز توجه داشتند و البته امام خمینی هم اعتماد قابل توجهی به جریانهای دانشجویی انقلابی داشت به گونهای که به واسطه این توجه چند جبهه دیگر در فضای دانشجویی به صورت جدی شکل گرفت که مهمترین اقدام آنها زدودن ظواهر سلطنت و استبداد پهلوی و همچنین زدودن گروهکهای مسلحانه غیر انقلابی مثل منافقین، چریکهای فدایی و احزاب مسلح در سطح دانشگاهها و در قالب «انقلاب فرهنگی» بود.
او تأکید کرد: همزمان با انقلاب فرهنگی در دانشگاهها حرکت اصلی و بزرگ جنبش دانشجویی تسخیر لانه جاسوسی در اعتراض به رفتارهای دولت آمریکا به واسطه اعطای پناهندگی به شاه مخلوع و حمایتهای پشت پرده سفارت این کشور از گروههای ضد انقلاب برای براندازی انقلاب اسلامی بود که امام خمینی نیز از آن به عنوان انقلاب دوم و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول یعنی انقلاب اسلامی نام برد. به هر روی تسخیر لانه جاسوسی یکی از نقاط طلایی تاریخ انقلاب اسلامی است که توسط دانشجویان پیرو خط امام و انجمنهای اسلامی رخ داد و به فراخور این حرکت بزرگ نیز نهادهای انقلابی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و سایر ارگانهای انقلابی به عنوان یکی دیگر از مأموریتهای اصلی دانشجویان تاسیس شدند.
عباسیمهر افزود: بسیاری از چهرههای مطرح در جریان جنگ و یا برخی از افرادی که امروز دارای مسئولیت هستند و یا حتی جز چهرههای هنرهای محسوب میشوند کسانی هستند که در فضای دانشگاهها فعالیت میکردند و توانستند در جریانات مختلف مانند انقلاب فرهنگی، تسخیر لانه جاسوسی و یا در هشت سال دفاع مقدس به عنوان فرماندهان جنگ به ایفای نقش بپردازند. در آن مقطع دانشجویان با تاسیس سپاه و تقویت آن، از طریق انجمنهای اسلامی در دانشگاهها دانشجویان را به جبهههای جنگ اعزام میکردند و تعداد زیادی از دانشجویان هم که به شهادت رسیدند جزو فعالان تشکلهای دانشجویی بودند که از جمله آنها میتوان از شهید علم الهدی، شهید وزوایی، شهید رجب بیگی و شهید باقری نام برد. با این اوصاف دانشجویان توانستند با حضور موثر خود در جبهههای حق علیه باطل ورق را به نفع نظام جمهوری اسلامی بر گردانند. مضاف بر این بسیاری از ابتکارتی که در جنگ اتفاق میافتاد به واسطه حضور همین بچهها در جبههها بود.
این فعال سابق دانشجویی با اشاره به حوادث دهه شصت بیان کرد: دهه ۶۰ را باید دهه حضور دانشجویان انقلابی در جبهههای جنگ و در عرصههای مختلف انقلاب برای تثبیت انقلاب اسلامی بدانیم؛ اما در دهه ۷۰ به واسطه شکلگیری دولت سازندگی و تقویت جریانات تکنوکرات در جامعه و دولت جنبش دانشجویی یک خلاء بزرگ را در فضای عمومی احساس کرد از این رو به واسطه سوء عملکرد دولت سازندگی به مطالبه آزادی پرداخت که نتیجه این مطالبه روی کار آمدن دولت اصلاحات در دهه ۷۰ و تغییر معادلات سیاسی در کشورمان بود.
عباسیمهر بیان کرد: یکی از آسیبهای جدی جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ چسبندگی آن به احزاب و جریانهای سیاسی بود که این چسبندگی در دهه ۷۰ با روی کار آمدن دولت اصلاحات به اوج خود رسید. به گونهای که در این دوره فعالین دانشجویی عرصههای مختلف مدیریتی را به دست گرفتند و در پی آن نیز شاهد شکل گیری حوادث کوی دانشگاه، اتفاقات متاثر از روزنامه سلام و بروز انحرافات در درون جنبش دانشجویی بودیم. همچنین در این دهه آزادی در چارچوب قانون اساسی و مانیفست انقلاب اسلامی رنگ و بوی غرب زدگی و غرب گرایی پیدا کرد و از درون آن جریانهای جدید و فعال انقلابی در درون دانشگاهها شکل گرفت؛ به گونهای که در دهه هفتاد به صورت ویژه شاهد تکثر در جریانهای انقلابی بودیم؛ پس از این منظر دهه هفتاد دهه تغییر گفتمانها و رویکردها بوده است.
همچنین وی تأکید کرد: در دهه ۷۰ گروهها و تشکلهای با عناوین مختلف به بیان مطالبات مختلفی در فضای دانشجویی و دانشگاهی میپرداختند؛ اما به واسطه تمرکز بیش از حد و به نوعی افراط گرایی دولت و جریانات سمپاد دولت اصلاحات روی آزادیها و مطالبات سیاسی و از سوی دیگر سوء عملکرد دولت سازندگی یک فاصله طبقاتی در جامعه در حوزه معیشتی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت.
از اواخر دهه هفتاد با توجه به دغدغههای رهبر معظم انقلاب در حوزه عدالت و پیشرفت و همچنین تمرکز جریانهای انقلابی در دانشگاه و حوزه روی گفتمان عدالت، این گفتمان در دانشگاه و جامعه تقویت شد و در پی آن مطالبه عدالت در انتخابات ۱۳۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت و در نتیجه ضمن استقرار یک دولت با گفتمان عدالت جریانهای مطالبهگر عدالت در کشور تقویت شد و صدای عدالت خواهی در جامعه ضریب یافت.
دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت گفت: در دولت احمدی نژاد با توجه به چسبندگی که به گفتمان عدالت وجود داشت سعی شد تا نهایت استفاده از این گفتمان برده شود. اگر چه در بخشهایی هم از گفتمان عدالت سوء استفادههایی صورت گرفت؛ اما در بخشهایی هم از این ظرفیت برای تحقق شعارها استفاده شد. به هر روی دهه ۸۰ دهه عدالت خواهی در ایران است و در این دهه به واسطه مسائلی که برای نظام و جامعه پیش آمد همچون پرونده هستهای و امثالهم، مطالباتی زیل عدالتخواهی و تحت عنوان حق اساسی کشور در انرژی هستهای، رودررویی با زیادهخواهیهای غرب گرایان و کشورهای غربی در حقوق اساسی کشور و همچنین تمامیت خواهی رژیم صهیونیستی در منطقه شکل گرفت و به تبع آن ما شاهد خیزشهای دانشجویی در بحث صیانت از انرژی هستهای، تقابل با رژیم صهیونیستی، دفاع از آرمان فلسطین و دفاع از مستضعفین بودیم.
همچنین وی اظهار کرد: تجمعات، برگزاری تریبون ها، مناظرات و حرکتهای اجتماعی که بعضا بعد بین المللی مییافت از نقاط طلایی فعالیتهای دانشجویان در دهه ۸۰ به شمار میروند؛ اما بعد از وقایع ۸۸ و شکل گیری فتنه یکی از مأموریتهای اصلی جنبش دانشجویی مقابله با فتنه و جریان فتنه در درون دانشگاهها بود. در آن مقطع شاهد بودیم که بسیاری از گروههای فعال دانشجویی، احزاب و جریانهای سیاسی در برابر خواسته نامشروع و غیرقانونی جریان زیاد خواه بازنده انتخابات سکوت اختیار کردند، اما جریان دانشجویی در برابر این جریان به ایستادگی و مقابله به مثل پرداخت و با اتحادی که بین آنها و گروههای مذهبی و انقلابی در بیرون از دانشگاهها شکل گرفت در برابر جریان فتنه پافشاری شد.
عباسی مهر با تأکید بر انحرافات دولت در دهه هشتاد گفت: مسئله دیگر اینکه در دهه ۸۰ به واسطه انحرافاتی که در دولت رخ داد و احساسی که در جریانهای سیاسی اصولگرا به وجود آمد، از این جهت که دیگر یک تاز میدان هستند و از طرفی اختلافاتی که در درون دولت و قوای دیگر شکل گرفت، جنبش دانشجویی ضمن دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلاب با یک رویکرد منطقی نه تنها به حفظ استقلال دانشجویی خود پرداخت، بلکه به منتقد دولت، مجلس و روابط بین دستگاهها تبدیل شد به گونههای که ما در بازه سالهای ۸۹ تا ۹۲ ماهیت مستقل بودن جنبش دانشجویی را در همه ارکان شاهد بودیم.
او در ادامه بیان کرد: وجه تمایز جنبش دانشجویی در دهه ۸۰ با دهه هفتاد در این است که در دهه هفتاد جریان دانشجویی خود را به طور کامل متصل به ارکانهای احزاب و قدرت میدانست، اما در دهه هشتاد جنبش دانشجویی در عین حالی که شاید با دولت وقت و سایر قوا هم دارای اشتراکات گفتمانی بود، ولی با حفظ استقلال خود و در جایگاه مطالبه گرایانه به منتقد وضع موجود تبدیل شد. در آن دوره مشکلات اقتصادی مردم و فضای روانی حاکم بر کشور شرایطی را رقم زد تا دولتی که بحث روابط با غرب، مذاکره و توافق را بسیار پر رنگ میکرد قدرت را به دست بگیرد؛ اما جنبش دانشجویی از همان ابتدا با بیداری و حفظ استقلال خود رویکرد انتقادی اش را در مقابل دولتی که یک گفتمان واضح و شفاف نداشت و بیشتر در پی استقرار یک نوع تکنوکراسی و یک نوع قرائت از لیبرالیسم در فضای اجتماعی و اقتصادی کشور بود، حفظ کرد. به هر روی در این دوره هم مسئله اقتصاد و معیشت مردم برای جنبش دانشجویی دارای اولویت بود و هم اینکه این جنبش با حفظ استقلال خود به حفظ رویکرد انتقادی اش در بحث مذاکرات و برجام پرداخت و تلاش کرد تا دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلاب و همچنین ارزشهای جامعه ایران را که شامل استقلال، آزادی و تمامیت ارضی هستند در قالب بیانیه ها، تجمعات و محافل مختلف تذکر بدهد تا جایی که این اقدامات موجب نگرانی جامعه دانشگاهی نسبت به توافق صورت گرفته شد.
عباسی مهر بیان کرد: واقعیت این است که دغدغههای مطرح شده از سوی جریان دانشجویی در مورد برجام دغدغههای درست و دقیقی بودند؛ چرا که ما امروز در فضای پسا برجام شاهد به واقعیت پیوستن این دغدغهها هستیم و این نشان میدهد که نگاه جنبش دانشجویی معطوف به آرمانها و ارزشها است؛ به هر روی جنبش دانشجویی در دوره روحانی سعی کرد تا با حفظ روحیه استقلال طلبانه و آزادی خواهانه خود رویکرد انتقادیاش را ادامه دهد.
وی در پایان این بخش گفت: در مجموع با توجه به آنچه که گفته شد جنبش دانشجویی در کشورمان دورههای مختلفی را از جمله دوره تقابل با استبداد و استثمار، دوره پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر حکومت به سمت جمهوری اسلامی، دوره زدودن استبداد و استعمار از داخل و استقرار نظام اسلامی در کشور، دوره تقویت سایر محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی، دوره مطالبه عدالت و عدالت خواهی و دوره صیانت از استقلال کشور و مقابله به مثل با تصمیمات غلط برای خدشه وارد کردن به استقلا کشور را پشت سر گذاشته و هم اکنون نیز که در مقطع دیگری از فعالیت جنبش دانشجویی هستیم این جنبش یک فضا و گزاره جدید را که مصادف با گام دوم انقلاب اسلامی است پیش روی خود دارد.
بخش دوم؛ جنبش دانشجوی و زمانه فعلی انقلاب اسلامی
مهدی عباسیمهر در ابتدای صحبتهای خود در این بخش بیان کرد: شرایط کرونایی کشور نسبت به گذشته شرایط متفاوتی است به گونهای که شاید در تاریخ معاصر کشورمان نظیر چنین شرایطی را کمتر داشته ایم. در این مدت دانشگاهها تعطیل بوده اند و وضعیت اقتصادی و جنس روابط اجتماعی در کشورمان تغییر کرده؛ مثلا فضای مجازی دو سال پیش وضعیت امروز را نداشت؛ چرا که امروز بسیاری از تعاملات در فضای مجازی رقم میخورند و ذهن ها، فکرها و اندیشهها در این فضا شکل میگیرند. باید بپذیریم که امروز دانشگاهها حضوری نیست و کلاسهای درس به صورت مجازی برگزار میشوند از این رو بسیاری از دانشجویان هنوز فضای فیزیکی دانشگاه، کلاس درس، محافل دانشجویی، مناظره و تریبونهای آزاد را ندیده اند؛ با این وجود در این شرایط یکی از چالشهای دانشجویی اصل ماهیت فعالیتهای دانشجویی در فضای حضوری است که به عنوان یک بستر اصلی فعالیتهای دانشجویی باید در دستور کار تشکلهای دانشجویی بگیرد؛ با این اوصاف در شرایط فعلی تقویت زیر ساختهای تشکیلاتی تشکلها به عنوان یک پلتفرم به نوعی یک بستر برای فعالیتهای بعدی است.
وی افزود: جنبش دانشجویی مسلمان دو بال اصلی دارد که یک بال آن پایبندی به آرمانها و ارزش هاست و بال دیگر حفظ استقلال و جایگاه این جنبش است؛ پس با در نظر گرفتن این شاخصها تفاوت جنبش دانشجویی مسلمان با سایر گروههای دانشجویی و غیر دانشجویی در این است که این جنبش خود را مدافع انقلاب و منتقد وضع موجود میداند و این دفاع از انقلاب نیز در آرمان ها، اهداف و بسیاری از تصمیم گیریها و عملکردهای نظام و انقلاب بوده و حتی در مواقعی نیز جنبش دانشجویی برای دفاع از انقلاب به کف میدان آمده است، اما این بدان معنا نیست که ضعفها و اشکلات را نبیند و خود را موید ضعفها و اشکالات بداند.
این فعال سابق دانشجویی بیان کرد: همانطور که امام خمینی و رهبر معظم انقلاب نیز تاکید کرده اند وظیفه جنبش دانشجویی مسلمان دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی است و این جزو وظایف ذاتی و اصول اصلی جنبش دانشجویی مسلمان محسوب میشود. در واقع همانطور که امام خمینی نیز گفته اند وظیفه جنبش دانشجویی به مانند انبیاء، روشنگری، دفاع از ارزش ها، تقویت بنیه اعتقادی و دینی جریانهای دانشجویی و دانشگاهی و عموم جامعه ایران است و البته هر جا هم که اشکالی را میبیند باید آن را بازگو کند و برای حل آن پیشنهاد و راه حل ارائه بدهد.
او در ادامه صحبتهای خود گفت: رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب ضمن اشاره به داشتههای کشور اهداف پیش رو را نیز ترسیم کرده اند با این وجود آن مجموعهای که باید دولت، دستگاههای اجرایی و جامعه را به سمت تحقق اهداف گام دوم انقلاب و ارزشهای والا سوق بدهد جنبش دانشجویی است؛ البته اگر جنبش دانشجویی سکوت کند و مدافع وضع موجود شود ما به اهداف و ارزشهای گام دوم انقلاب نمیرسیم. به عبارتی جنبش دانشجویی نه باید اجازه دهد که خودش دچار رکود، رخوت و سکون شود و نه باعث شود که جامعه به این رکود و رخوت دچار شود.
مهدی عباسی مهر اظهار کرد: یک جامعه و نظام انقلابی همیشه باید در جوش و خروش باشد. ب ا این وجود یکی از مواردی که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای دانشجویی مکرر به دانشجویان تذکر میدهند اصل مطالبهگری، فعال بودن، پویا بودن و همچنین سوال کردن است، ولو اینکه سوال مطرح شده هم اشتباه باشد؛ البته اگر به اصول روان شناسی و جامعه شناختی نسل جوان هم رجوع کنیم میبینیم که این نسل، نسلی است که به وضع موجود راضی نمیشود؛ پس اگر این ظرفیت را در خواستگاه جنبش دانشجویی قرار دهیم میبینیم که جنبش دانشجویی هیچ گاه نباید نسبت به وضع موجود راضی شود؛ پس اساسا موتور محرک فعالیتهای دانشجویی در دانشگاهها اصل مطالبه گری، طرح سوال و طرح نقد در جای خودش است؛ اما آیا جنبش دانشجویی باید صرفا یک ژست انتقادی بگیرد؟ نه اینطور نیست؟ چون ما همانطور که به عنوان یک دانشجو باید درس بخوانیم در کنار طرح سوال و مسائل هم باید در پی ارائه راه حلها هم باشیم، چون این رویکرد باعث تعالی، رشد، فرهیخته شدن و تعریف مسیر برای آینده تحصیلی و کاری دانشجو میشود.
وی با تأکید با اصل مطالبهگری جنبش دانشجویی بیان کرد: مطالبهگری ماهیت فعالیت دانشجویی است؛ اما برای اینکه بخواهیم مطالبات خود را درست مطرح کنیم. مطالعه و تقویت بنیه فردی و تشکیلاتی یکی از اساس فعالیتهای جنبش دانشجویی است. امروز مسائل مردم و جامعه در لایههای مختلف قابل ترسیم هستند مثلا برخی از مسائل مردم را مسائل گفتمانی در برمی گیرند از این رو ممکن است این مسائل برای جامعه قابل درک و لمس نباشند، ولی این لایه گفتمانی میتواند باعث تقویت قطار انقلاب برای رسیدن به اهداف شود؛ چرا که اگر ما دچار خلاء گفتمانی شویم و در فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود حرفی برای گفتن نداشته باشیم با دست خودمان جامعه، دانشگاه و نظام را به سمت انسداد میبریم؛ اما اگر مکرر در حال فکر کردن، نقد و تقویت کرسیهای آزاد اندیشی باشیم و فضای تضارب را فراهم کنیم طبعا ما در لایههای گفتمانی هم دچار تحول خواهیم شد. یکی از وظایف جنبش دانشجویی این است که در کنار مسائل روزمره خود نیم نگاهی هم به فضای گفتمانی و گفتمان انقلاب داشته باشد. به هر روی اصول و ساختار گفتمان انقلاب هم کاملاً روشن است و استقلال، آزادی، عدالت و نقش مردم در عرصههای مختلف جامعه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی را شامل میشود.
دبیر سابق اتحادیه دفتر تحکیم وحدت گفت: لایه دوم مسائل مردم و جامعه مسائلی هستند که در نظام اجرایی کشور در لایه سیاست کلان مطرح میشوند. واقعیت این است که ما امروز نمیتوانیم کشور را فقط با فضای گفتمانی پیش ببریم؛ به هر روی گفتمان لازم است؛ اما اجرا و تبیین سیاستها نیز مهم هستند؛ مثلا اینکه ما در اجرای سیاستهای خارجی و یا در روابط داخلی و در مناسبات جامعه با مردم چه نوع رویکرد و رفتاری داشته باشیم یک مسئله مهم و اساسی است. پس از این منظر جنبش دانشجویی میتواند یک نقش بسیار فعال و کلیدی در بایدها و نبایدها در حوزه سیاستها داشته باشد.
وی در ادامه افزود: بحث دیگری که در ارتباط با مسائل مردم و جامعه وجود دارد بحث اجرائیات است؛ به این معنا که قوه مجریه و قوه مقننه در قانون گذاری، اجرا و نوع مواجهه خود با مردم چگونه باید عمل کنند. در این لایه ما با مسائل روزمره مردم از قبیل آب، برق، خصوصی سازی، اقتضائات فرهنگی و سبک زندگی مواجه هستیم. این لایه، لایهای است که برای دانشگاه، جامعه و لایه نخبگانی مشهود است. معتقدم نخبه دانشجویی که میتواند در جنبش دانشجویی ظهور و بروز پیدا کند. باید مستحضر به هر سه لایه گفتمانی، سیاست گذاری و اجرا باشد؛ چرا که اگر صرفا در لایه اجرا متمرکز شویم نه تنها از لایه گفتمانی غافل خواهیم شد بلکه با دولتها دچار فراز و فرود میشویم و به تعبیر دیگر عملا به جای اینکه مبدا تحول باشیم موثر از تحول میشویم. از طرفی صرف تمرکز روی لایه گفتمانی و غفلت از دو لایه سیاست گذاری و اجرا موجب میشود که ما از جامعه دور شویم به گونهای که مردم و دانشجویان احساس نکنند که با یک تشکل پویا تعامل میکنند.
عباسی مهر بیان کرد: جنبش دانشجویی در هفت دههای که پیشتر به آنها اشاره شده در دورههای مختلف با فراز و فرودهایی مواجه بوده به گونهای که این جنبش در دورههایی کاملا مرمی مردمی بوده و قشری شده و در دورههایی هم کاملا فکری شده و این در حالی که باید به طور هم زمان به این مقولهها پرداخته شود. معتقدم بیانیه گام دوم تشکلهای دانشجویی را واقعی میکند؛ به گونهای که آنها را از لایه صرفا اجرا به لایه گفتمانی و سیاست گذاری میبرد و از لایه صرفا گفتمانی وارد لایه مسائل میکند.
همچنین وی افزود: دوره فعالیت دانشجو در یک تشکل دانشجویی به عبارتی یک دوره تجربه اندوزی است؛ چرا که در این دوره دانشجو به مسائلی فکر میکند که شاید در دورههای دیگر زندگی خود چنین فرصتی پیدا نکند. در این دوره دانشجو اجازه سعی و خطا دارد و میتواند حرف بزند ولو اینکه آن حرف اشتباه باشد. یک فعال دانشجویی در دورهای به سر میبرد که انتفاع مالی هم ندارد، چون کسی که در تشکل دانشجویی فعالیت میکند حقوقی نمیگیرد با این وجود فعالان دانشجویی در این لایه کار جهادی انجام میدهند و مبتنی بر آرمانها و ارزشهای ذاتی خود به نقش آفرینی میپردازند. با این اوصاف کار جهادی دانشجویان میتواند حتی باعث تقدس بخشی به فعالیتهای دانشجویی شود چرا که فعالان دانشجویی از سر صداقت صحبت میکنند و صدای آنها در برابر مسئولان نمیلرزد، چون منافعی را از قبال قدرت دنبال نمیکنند. پس از این منظر فضای پیش رو فضایی است که ما باید به بسترهای اصلی یعنی تقویت بنیه تشکیلاتی تشکلهای دانشجویی و فعالیتهای دانشجویی بپردازیم و مضاف بر این از دو زاویه دفاع از آرمانها و مطالبه گری از مسئولین و تصمیم گیران برای رسیدن به اهداف روی سه لایه گفتمانی، اجرایی و سیاست گذاری متمرکز شویم.
او در ادامه گفت: مهمترین آسیب برای جنبش دانشجویی این است که از ارزشهای خود ولو به واسطه یک مشکل، بی توجهی و یا بی محبتی عبور کند. جنبش دانشجویی اگر آرمان خود را گم کند ابزار و دستاویز تمام جریانات میشود؛ چنانچه که در هفت دورهای که پیشتر به آنها اشاره شد بارها شاهد پشت کردن گروههای مختلف دانشجویی به آرمانها بوده ایم. به هر در روی جایی که ما به اسم آرمان اسلام و انقلاب در برابر اسلام و انقلاب میایستیم، در جایی که به اسم عدالت خواهی به نهاد عدالت و ارزشهای عدالتخواهانه حمله میکنیم و در جایی که برای منافع قدرت هم عدالت و هم ارزشهای اصلی انقلاب را ذبح میکنیم؛ با این نگاه جنبش دانشجویی بعضا در دورههای مختلف دچار افراط و تفریط شده است به گونهای که برای تحقق یک امر دست به مطالبه میزند، اما چون این مطالبه محقق نمیشود این سوال در ذهن او به وجود میآید که شاید اصلا جامعه یا مسئولان به این مطالبه توجه نمیکنند و یا برخوردهایی را میبیند و آنها را به کل انقلاب و ارزشهای انقلاب تعمیم میدهد و یا مطامع قدرت آنقدر برای او جذابیت ایجاد میکند که عدالت و آزادی را به دستاویزی برای رسیدن به مطامع خود تبدیل میکند. پس از این منظر مولفه قدرت، پشت کردن به ارزشها و آرمانها میتواند خواستگاه شروع انحراف در جنبش دانشجویی باشد.
مهدی عباسی مهر بیان کرد: آسیب دیگری که پیش روی جنبش دانشجویی است ضعف در بنیه اعتقادی است. معتقدم اگر یک دانشجو در اصول، ارزشها و آرمانهای خود بنیه قوی داشته باشد در سرسختترین و پیچیدهترین بزنگاههای سیاسی با حفظ اعتقاد فردی و رویکرد انقلابی خود با جامعه و مسئولین مواجهه میکند؛ اما اگر بنیه اعتقادی او ضعیف باشد، این ضعف بنیه منجر به ضعف در بیان و اظهار نظرهایش میشود و اگر این بنیه خیلی ضعیفتر باشد میتواند غرق در لذتهای مادی و شواهد و ظواهر قدرت شود. با این اوصاف جنبش دانشجویی در دورههای مختلف دچار فراز و نشیبهایی شده است. آنچه که موجب حفظ اصالت جنبش دانشجویی شده هسته و خواستگاه اصلی این جنبش است. معتقدم جنبش دانشجویی یک بخش جدانشدنی از انقلاب اسلامی است و تا وقتی انقلاب اسلامی به عنوان یک نهال نوپا اصول خود را حفظ میکند، جنبش دانشجویی نیز اصول خود را حفظ خواهد کرد و اگر خدایی نکرده در آرمانهای انقلاب دچار انحراف شویم؛ جنبش دانشجویی نیز متاثر از این انحراف خواهد بود.
دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت بیان کرد: مسئلهای که وجود دارد، این است که گاهی فعالان دانشجویی ما به جای اینکه به آرمانهای انقلاب توجه کنند به افراد رجوع میکنند. قطعا افراد تا زمانی که خود را پایبند به ارزشهای انقلاب بدانند برای ما محترم هستند، اما اگر همین افراد در مقابل ارزشها بایستند ما در برابر آنها میایستیم، چون ارزشها بر افراد ارجح هستند و ملاک حال فعلی افراد است. به هر روی ما در دورههایی شاهد ریزشهایی بوده ایم و متاسفانه برخی از فعالان دانشجویی هم به این ریزشها توجه کرده اند. مطالبات جنبش دانشجویی و جامعه انقلابی از مسیر صندوقهای رای و مسیر تحقق آراء مردم قابل اجرا است و اگر اینگونه نبود ما اصلا سراغ جمهوری اسلامی نمیرفتیم؛ اما با این وجود در دورههایی شاهد بوده ایم که به دلیل اتخاذ یک تصمیم و رویه غلط از سوی یک دولت برخی فعالان دانشجویی در مقابل آن دولت ایستاده اند و انتظار داشتند که نظر آنها در برابر نظر دولتی که برخاسته از رای مردم بوده حاکم شود.
این فعال دانشجویی بیان کرد: امام خمینی قائل به این بود که برای تحقق ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی باید با جماعت و با مردم جلو رفت و اگر ما توانستیم به مردم رجوع کنیم و فکر و اندیشه خود را به آنها نزدیک کنیم در نتیجه میتوانیم آنها را با خود همراه سازیم آن وقت میتوانیم از مسیر دولت و دستگاههای مختلف حرف و نظر خود را تبدیل به نظر جامعه کنیم و نظر جامعه را هم به امر دولتی تبدیل و آن را محقق کنیم؛ اما با این اوصاف گاهی اوقات میبینیم که جریان دانشجویی در مقابل نظر مردم میایستد و یا اصلا به نظر مردن توجه نمیکند و حتی در دورههایی افکار عمومی مورد غفلت جامعه دانشگاهی قرار گرفته و به تعبیری تقابل نخبه- جامعه رخ داده است و این مسئلهای است که میتواند ما را دچار چالش و ضعف در عمل کند.
وی در ادامه افزود: یکی از چالشهای اساسی ما این است که جامعه نخبگانی احساس کند با توده مردم فاصله دارد و از طرفی این فاصله روزبه روز بیشتر شود. انقلاب اسلامی آمده تا فاصله بین توده و نخبه را کم کند و حرف نخبه صدای جامعه و مشکلات توده مشکلات نخبگان باشد. با این وجود اگر توده و نخبه در ذیل چتر انقلاب دست به دست هم بدهند آن وقت موتور محرک انقلاب برای تحقق شعارهای انقلاب اعم از عدالت، پیشرفت، استقلال، آزادی و امثالهم سرعت خواهد گرفت.
عباسی مهر بیان کرد: ما اگر قرار باشد در مواجهه با ضعف در قانون گذاری و اجرا مسیری را تعیین کنیم، مسیر اصلی این است که بتوانیم نخبگان تراز و افراد باسوادی را در دانشگاهها پرورش بدهیم که قطعا بخشی از این کار بر عهده جریان دانشجویی است. ما باید نخبگان تراز را به جامعه معرفی و افکار عمومی را با آنها همراه کنیم تا آنها بتوانند در سیاست گذاریها و تصمیم گیریها نقش پیدا کنند و در عرصههای مختلف تصمیم گیری و اجرا بایدهای انقلاب اسلامی را محقق سازند. اشکال ما این است که بعضا خواستههای اصیل خود را از مدیرانی مطالبه میکنیم که یا آدمهای توانمندی نیستند و یا به آن ارزشها اعتقاد ندارند.
وی افزود: برخیها میگویند که مگر چند درصد از دانشجویان عضو جنبش دانشجویی هستند و یا این جنبش چقدر سمپاد در فضای دانشجویی دارد؟ بنده معتقدم اگر چه جنبش دانشجویی و فعالین دانشجویی در دانشگاه افراد قلیلی هستند، اما آنها میتوانند بدنه جامعه دانشگاهی و بدنه جامعه را با خود همراه کنند. کما اینکه نخبگان هم همیشه نه تنها در ایران بلکه در نقاط مختلف دنیا در اقلیت بودند، اما تودهها و جامعه و افراد همواره به حرفها و نظرات نخبگان گوش میدهند و بهترین تصمیم را میگیرند. با این وجود اگر جنبش دانشجویی نتواند بهترین تصمیم را ارائه کند از جامعه منفک میشود و این در حالی است که یکی از چالشهای اصلی جنبش دانشجویی منفک شدن از تودههای دانشگاهیان و جامعه است.
دبیر سابق اتحادیه دفتر تحکیم وحدت بیان کرد: قهر کردن جنبش دانشجویی با دانشگاه یکی دیگر از اشکالات عملکردی پیش روی این جنبش است و در دورههایی نیز شاهد این قهر کرن بوده ایم. یقینا اگر جنبش دانشجویی نتواند دانشگاه را با خود همراه بسازد نمیتواند این ادعا را داشته باشد که میتواند جامعه را با خود همراه کند. به هر روی مسیر تبدیل یک گفتمان به یک مطالبه عمومی از درون دانشگاه میگذرد و نه از بیرون به داخل دانشگاه پس باید متوجه این اشتباه هم باشیم. قطعا افرادی که این ایده را میدهند میخواهند مسیر غلطی را پیش روی جنبش دانشجویی بگذارند، چون راه و معبر اصلی تقویت بنیه فردی و تشکیلاتی، همراه کردن دانشگاه با آرمانهای خودمان و طرح مطالبات در فضای جامعه است.
مهدی عباسی مهر در پایان صحبتهای خود گفت: تا وقتی که انقلاب اسلامی و جریان پویای انقلاب اسلامی در سطح دانشگاهها وجود دارد، جریان فعال دانشجویی نقطه پایانی نخواهد داشت؛ البته جنبش دانشجویی نیز باید خود را به این مسیر متعهد بداند؛ چرا که اگر این تعهد به صورت دو طرفه باشد یعنی از یک سو جنبش دانشجویی خود را نسبت به انقلاب و از سوی دیگر بدنه انقلاب خود را نسبت به جنبش دانشجویی و دانشگاه متعهد بداند خواهیم دهید که این ظرفیت نه تنها برای کشور بلکه برای منطقه و دنیا اثرگذار خواهد بود.