معلم: اشعار بعد از انقلابم را چاپ نكرده‌ام/ به جاي 25 هزار نفر مي توان با 5 هزار نفر تلويزيون را اداره كرد/ تاكيد امام براي سرود شدن يكي از شعرهايم

 

رجعت سرخ ستاره را كه مي شنوي علي معلم به دنبالش تداعي مي شود؛شاعري كه با وجود اين همه شعرهنوز هم كتاب شعر جديدي منتشر نكرده!

 

پيش خودم فكر مي كردم شايد دل مشغولي ها و مسئوليت ها علي معلم را از شعر و شاعري انداخته.

 

ظاهر اتاقش را كه نگاه مي كردم، كتاب هاي تلنبار شده روي هم كه يكي مال فردوسي بود و ديگري براي مولانا روي حدس هايم خط بطلان مي كشيد.

 

علي معلم كه چند صباحي است مسئوليت فرهنگستان هنر را به دوش مي كشد هم خاطره داشت و هم نقدهايي كه از نگاهش اگر اين نقد ها نبود  هنر ايران هنوز هم مي توانست شيخ بهايي تربيت كند.

 

ساعتي پاي حرف هاي علي معلم نشستيم ...

 

 

 

ما در سرزميني زندگي مي‌كنيم كه پدران ما به ما جواز استقلال دادند، نياكان ما ودايعي به ما سپردند كه اين ودايع بخشي از آيين، دين و سنن ملي ماست.

 

آنان بر سر اين آيين‌ها اختلافي نداشتند كه مابخواهيم بر سر آن‌ها دچار تفرقه شويم.

 

عده‌اي معتقدند اسلام با شمشير وارد ايران نشده و اين محبت پيامبر اكرم بود كه ايراني‌ها را مسلمان كرد. همان‌طور كه روايتي هم وجود دارد كه پيغمبر فرمودند قوم مسلماني كه از نياكان سلمان فارسي هستند در آخر زمان دين اسلام را رواج خواهند داد.

 

 

بخشي از اين ودايع ما آيين‌هاي سنتي و ديني ما است كه بايد از آنها صيانت بشود؛ در طول زمان دنيا دچار دگرگوني‌هايي شد كه در مقابل اين ودايع به ارث رسيده از نياكان ما، بدايع جديدي شكل گرفت و تازه‌هايي وارد سرزمين ما شد كه ما از طرفي بايد ارزش‌ها را حفظ مي‌كرديم و از جهتي بايد انسان زمان خويش مي‌شديم.

 

اين انسان سنتي‌ آييني از جهتي بايد از ابزار ديجيتال هم استفاده مي‌كرد.

 

گرفت و گيري كه در زمان طاغوت بين مردم و حكومت اتفاق افتاد؛ بدين دليل بود كه حكومت پهلوي و حكومت‌هاي پادشاهي اسطوره را از آيين ديني مردم جدا كردند؛ به همين دليل مردم بدون اينكه توسط رسانه‌ها با يكديگر متحد شوند خود به خود بر عليه حكومت بر عليه جشن‌هاي 2 هزار و 500 ساله وفسادهايي كه كمترينش در كنار درياهاي شمال و جنوب ايران اتفاق مي‌افتاد متحد شدند و جريان انقلاب را راه‌اندازي كردند.

 

 

در زمان طاغوت پوشيدن لباس به شكلي در جامعه رواج داشت كه يك انسان ايراني با اخلاق حتي اگر دين‌دار هم نبود از آن شرم مي‌كرد.

 

 

مشروب‌فروشي‌ها از گل‌فروشي‌ها مخصوصا در تهران بيشتر بود اما مردم در مقابل اين جريان ايستادند خاطرم هست در اطراف اوين و دركه بين مردم و دولتي‌ها دعوا شد چرا كه طاغوت مي‌خواست ميخانه ايجاد كند اما مردم مذهبي اجازه اين كار را ندادند.

وقتي اين جريانات به اوج خودش رسيد مردم از همه اقشار از شاعر گرفته تا همه صنوف، بدون وجود تبليغات و هماهنگي‌هاي منظم،خودشان با يكديگر متحد شدند و بزرگ‌ترين شانس اين جريان وجود فردي مانند حضرت امام بود.

 

 

انقلاب كه شد بخشي از شعرهايي كه قبل از انقلاب سروده بودم به چاپ رسيد. چرا كه ما قبل از انقلاب احساس مي‌كرديم جهان در حال تحول است و تغييراتي در آن در حال رخ دادن است كه مي‌توان به مردم مژده بيداري داد.

 

من امام را چند بار به دلايل مختلف از نزديك زيارت كرده ام. يك بار در زمان ازدواجم بود كه ايشان خطبه عقد ما را خواند.

 

خاطرم هست، احمدآقا به ما گفتند امام توصيه كردند شعري كه براي انقلاب سروده بودم به شكل موسيقي و سرود در بيايد، براي اين كار و كارهاي ديگر زياد به محل زندگي ايشان مي رفتيم البته بيش تر حاج احمدآقا را مي ديديم اما در اين بين با امام هم ملاقات مي كرديم.

 

هنوز حتي يكي از اشعار بعد از انقلابم را چاپ نكردم/انقلاب بي ريشه نبوده از قبل همه روي آن كار كرده بودند 

 

همه سخناني كه روزها و ماه‌هاي قبل از انقلاب زده مي‌شد، حاوي جرقه‌هاي بيداري و روشنايي بود كه به مردم نويد يك اتفاق جهاني مي‌داد.

 

اولين مجموعه شعر من كه قبل از انقلاب سروده شده بود با عنوان رجعت سرخ ستاره اشعاري بود كه در طول مبارزات قبل از انقلاب سروده بودم.

 

من هنوز حتي يكي از اشعار بعد از انقلابم را چاپ نكردم، هدف از  چاپ نكردن اين آثار اين است كه به مردم بگويم انقلاب بي‌ريشه و بي‌اساس نبود و از قبل روي آن فكر شده بود.

 

 

حتي اگر عقايد ضد و نقيض در زمان انقلاب با هم يكي مي‌شدند؛ اين توافق‌ها ظاهري نبود و همه به دنبال تحولي اساسي بودند.

 

به عنوان مثال توده‌اي‌ها مي‌خواستند با اسلام ارتباط برقرار كنند و ماركسيست‌ها دنبال آرمان عدالت‌خواهي بودند.

 

همه اين جريانات به نوعي به انقلاب پيوسته بودند الان متاسفانه عده‌اي از جريانات سياسي از اين كلام امام كه فرموده بودند «نياكان ما حق نداشتند راجع به فضاي اجتماعي براي ما تصميم بگيرند» سوءاستفاده مي‌كنند، من مي‌خواهم به اين جريانات بگويم منظور از امام در اين كلام تصميم‌گيري در فضاي سياسي بود نه در فضاي فرهنگي.

اعتقادات مذهبي بيعت دموكراسي ندارد/مدنظر امام تحميل حكومت هاي طاغوت بود نه انقلاب اسلامي

 

انقلاب يك بيعت فرهنگي است كه به فرزندان ما ميراث مي‌رسد؛ ما نسبت به اعتقادات مذهبي بيعت دموكراسي نداريم.

 

بلكه به آن ايمان مي‌آوريم اين افراد سوءاستفاده كننده بايد بدانند كه انقلاب ميراثي فرهنگي است و نكته امام با منظور تحميل حكومت‌هاي پهلوي و حكومت‌هاي طاغوتي از نياكان به نسل‌هاي بعدي بود.

درمان تهاجم رسانه اي افزايش كميت رسانه ها نيست/كيفيت محتواي رسانه ها بايد بهتر بشود

 

در اوايل انقلاب در فضاي دنيا هزاران شبكه خارجي وجود نداشت و مانند الان فضاي رسانه‌اي به شكلي نبود كه در لحظه بتوان در تمام ساعات شبانه‌روز با رسانه‌هاي همگاني ارتباط برقرار كرد.

 

 

در برابر جريان وسيعي كه در تهاجمات رسانه‌اي و فرهنگي در حال رخ دادن است اولين كاري كه مسئولين ما كرده‌اند افزايش كمي رسانه‌هاي داخلي براي مقابله با رسانه‌هاي خارجي است.

 

30 شبكه راديو  و تلويزيون در ايران ايجاد شده در حالي كه در زمان انقلاب مجموع تلويزيون و راديو 4 يا  5 شبكه بيشتر نداشت.

 

سوالي كه اينجا مطرح است اين است كه آيا افزايش رسانه‌هاي كمي درمان اين تهاجم است؟

 

اگر از لحاظ كمي اين درمان صورت مي‌گيرد كيفيت اين رسانه‌ها هم بايد بالا برود.

 

 

متاسفانه شخصيت‌هايي كه در راس رسانه‌هاي ما قرار گرفته‌اند درگير ساختار و حمايت از مسائل بودجه‌اي و پشتيباني مي‌شوند و از مسائل محتوايي غافلند.

 

بسياري از افرادي كه در رسانه‌ها هستند با رسانه هيچ نسبتي ندارند؛ در حال حاضر در رسانه ملي 25 هزار نيرو وجود دارد در حالي كه اين رسانه با 5 هزار نفر هم اداره خواهد شد.

 

بنده خودم 30 سال در صدا و سيما بوده‌ام آنهايي كه در تلويزيون كار مي‌كنند در برابر پرسنل اداري و نيروهاي پرتي بسيار كم هستند.

 

 

متاسفانه با اين كار بخش عمده سرمايه هدر مي‌رود. همين آدم‌هايي كه در راس برخي مجموعه‌ها قرار گرفتند و از جهت فرهنگي انديشه بلندي ندارند زيردستاني مي‌گذارند از جنس خودشان.

 

حالا فكر كنيد كه در برابر اين كم‌كاري ما روز به روز در جنگ رسانه‌اي، شبكه‌هايي توليد مي‌شود كه هر كدام‌شان يا با فرهنگ ما، يا با دين ما، يا نسبت به مسائل سياسي ما جريان درست مي‌كنند و با ما  مي‌جنگند. شبكه‌هاي خارجي هم از لحاظ كميت از ما بيشترند و هم در جهت كيفيت همه داراي هدفي هستند عليه ايران.

 

 

اگر راديو و تلويزيون در طول اين 30 سال درست كار كرده بود؛ هنر ما به جاي درستي مي‌رسيد، هنرمند كجا بايد اثرش را عرضه كند؟.

 

بزرگ‌ترين بازار كار هنرمندان همين صدا وسيما است.

 

ما صدا و سيما را به چه كساني سپرده‌ايم؟ در حال حاضر امكاناتي در عرصه فرهنگي وجود دارد كه ما از آنها غافليم.

 

 

قرآن در زمان شاه روي طاقچه‌ها بود و صرفا روي قبرها خوانده مي‌شد امروز ما هزاران قاري و مفسر داريم كه مي‌توان توسط آنها كار جهاني انجام داد و يك جنبش جهاني به راه انداخت.

 

اما از اين پتانسيل‌ها استفاده نمي‌كنيم! اگر در گذشته افرادي مانند شهريارها و فيروزكوهي‌ها تربيت مي‌شدند، صرفا محفل‌هاي كوچك شعري وجود داشت كه افراد سن بالا در آن شركت مي‌كردند.

 

امروز در همه روستاها محفل شعر و شاعري وجود دارد كه بعضا شعر شاعران روستايي از لحاظ محتوا و ساخت حتي از بزرگان شعري ما هم قوي‌تر است. اما چه كسي اين شاعران جوان را معرفي مي‌كند؟ 

 

سالي يكبار فرصت مي‌شود كه بعضي از اين شاعران انتخاب مي‌شوند و محضر حضرت آقا مي‌روند براي شعرخواني. اين شب تاثير بسيار زيادي در تقويت روحيه شاعران داشته.

 

 

 

سخن من است اگر صدا وسيما كارش را درست انجام مي‌داد، آموزش عالي، وزارت ارشاد و سازمان‌هاي وابسته به آن وظيفه‌شان را درست انجام مي‌دادند ما در حال حاضر در نقطه‌اي كه الان ايستاده‌ايم نبوديم. در گذشته‌هاي دور در كنار مدارس سالن‌هايي وجود داشت كه ذوق‌هاي خوب را شناسايي مي‌كردند و بچه‌ها را تشويق به كار هنري و نمايشي مي‌كردند.

 

اما الان نسبت به فضاهاي اين شكلي كم‌كاري شده است.

 

 البته بايد خدا را شكر كنيم كه با همه اين كم‌كاري‌ها ما مشكل كمبود هنرمند نداريم بلكه هنرمندان موجود ما مشكلات معيشتي و شغلي دارند.