تفاوت مفهوم عدالت اجتماعی در جهان غرب و اسلام جای بررسی دارد؛ مفهوم عدالت در غرب بیشتر جنبه اخلاقی دارد و شامل آزادی اندیشه میشود که مهمترین...
گروه دین و اندیشه «خبرگزای دانشجو»- زهرا سالاری طرزقی؛ عدالت گمشده ای است که بشر همواره در تکاپوی آن است و عمری به درازای تفکر بشر دارد، لذا ادیان بزرگ یکی از اهداف خود را برقراری عدل و داد معرفی میکنند؛ آیه 25 سوره حدید گویای این مطلب است: «همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان و عدل نازل کردیم تا مردم براستی و عدالت گرایند.»
عدالت چنان آرمان بلندی است که حتی ستمگران آن را میستایند، اما این آرمان والا را همگان به یک گونه نمیبینند و تلقی یکسانی از ابعاد و گستره آن ندارند؛ چرا که عدالت در رفتار هر فرد جامعه با افراد دیگر و در رفتار حکومت و قوانین اجتماعی با افراد جامعه، همچنین در قراردادها و رسوم اجتماعی حاکم بر روابط افراد بروز مینماید.
حکومت حضرت علی (ع) بعد از حکومت حضرت محمد (ص) تنها حکومتی است که نمونه کامل حکومت عدل الهی گردید؛ به خاطر اهمیتی که این مسئله در تاریخ اسلام و چه بسا تاریخ حکومتهای بزرگ دارد، بنا داریم لزوم عدالت در جوامع انسانی را بر اساس کلام گهربار آن حضرت، بویژه در نهج البلاغه مورد تبیین و بررسی قرار دهیم.
مصادیق و معانی عدالت
1- برابری افراد: حضرت علی (ع) به منظور تاکید بر اثبات این عدالت جهانی که حاکی از برابری کامل بین افراد جامعه است، اشاره میکند که عموم انسان ها با هم برابرند؛ چرا که انسانیت و وجود آنها یکی هست و جز به عمل و سود رساندن به دیگران بر یکدیگر امتیازی ندارند. چنان که در نامه ای خطاب به محمد بن ابوبکر (حاکم مصر) فرمودند: «همه را با یک چشم بنگر تا بزرگان جهت ظلم به دیگران در تو طمع نکنند و انسان های ضعیف از عدالت تو مایوس نگردند.»
در قضیه عقیل، برادر حضرت علی (ع) که از روی فقر و نداری مطالبه سهم بیشتری از بیتالمال داشت نيز دیده میشود که حضرت چطور با نزدیک ساختن آهن گداخته، ایشان را نسبت به عواقب کارشان متنبه كردند.
این داستان در کنار دیگر شواهد حاکی از آن است که ایشان بعد از رسیدن به خلافت، محور کارهای خود را مساوات، برابری و احقاق حقوق ستمدیدگان قرار دادند؛ خطبه 15 نهج البلاغه در بردارنده همین مطلب است:
پاسخ حضرت علی (ع) به ملاحظه مصلحت در امر حکومت چه بود؟
«به خدا سوگند هر آنچه عثمان بیهوده بخشیده در هر کجا یابم گرچه با آنان زنانی را عقد کرده و یا کنیزانی خریداری کرده باشند همه را به بیت المال باز می گردانم.» و در این راه کمترین انعطافی از خود نشان ندادند؛ چنان که وقتی برخی اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که کمی در ایده خود تجدیدنظر کنند و مصلحت را نیز در نظر گیرند حضرت فرمودند:
«اگر آسمان های هفتگانه و آنچه که در آنهاست را به من ببخشند تا پوست جویی به ستم از دهان موری بازستانم و خدای را نافرمانی کنم، هرگز چنین نخواهم کرد.»
در واقع علت پذیرش خلافت توسط آن حضرت صرفاً اجرای عدالت بود، لذا ارزش حکومت نزد ایشان از کفش کهنهای کمتر بود مگر آن که بوسیله آن عدالتی اجرا شود.
2-برپایی حق: امام علی(ع) در خطبه 216 برپایی حق را عامل اصلاح روزگار و دوام حکومت بیان میفرماید.
3-بازگرداندن حقوق غصب شده: خطبه 15 در این مورد ایراد شده است.
4-نظارت بر فعالیتهای اقتصادی: براي جلوگیری از کم فروشی و احتکار بيان شده است.
5-مبارزه با فساد اقتصادی: مقابله با جرایمی از جمله رشوه و ربا که امروزه گریبانگیر جوامع مختلف از جمله جوامع اسلامی نیز شده است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کلام امیر مومنان علی(ع) در خطبه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر، گویای همین مطلب است: «آن چنان قاضی را به بذل مال و افزایش حقوق توانگر ساز که در دادرسی مردم، دهان به رشوه نیالاید.»
6-مبارزه با تبعیض: در نظام حکومتی مبتنی بر حق، خاصه حکومت حضرت علی (ع) همه با هم برابرند. سیاه و سفید، عرب و عجم، مسلمان و غیرمسلمان؛ این در حالی است که اینک سازمان FBI مامور برخورد تبعیض آمیز با اقلیتهای سیاه پوست و مسلمان است که این پدیده، بویژه بعد از واقعه 11 سپتامبر تشدید یافته است.
7- حمایت از محرومان و مظلومان: آن حضرت معتقدند جامعه ای که حق محرومان در آن نادیده گرفته شود، قداست ندارد.
8-رعایت حقوق بشر: امروزه اکثر جوامع، خصوصاً جوامع غربی، نداي حقوق بشر سرمیدهند، اما دریغ از عمل؛ چنان که همواره شاهدیم انسان های سیاه پوست به جرم سیاهی، فقیران به جرم فقر و اقلیت های مذهبی به جرم پیروی از مذاهب، از حقوق اولیه و طبیعی خود محرومند، ولی بر اساس نظر امام علی(ع) همه انسان ها آزاد آفریده شده و همه بندگان خدا هستند.
سخن گهربار ایشان در نامه 31 گویای همین مطلب است: «بنده غیر خودت نباش؛ چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است.» این سخن دربردارنده مفهوم کرامت والای انسانی است؛ چرا که در دین اسلام انسان، جانشین خداوند در زمین معرفی شده است، لذا شایسته تکریم است، برخلاف غرب که اندیشه حقوق بشر، ریشه در تفکر اومانیستی (انسان گرایی) دارد.
نمونههایی از سیاستهای دوگانه مدعیان حقوق بشر
متاسفانه در حال حاضر مدعیان دروغین حقوق بشر در صدد سوءاستفاده از این پدیده انسانی هستند و در این زمینه سیاست دوگانه ای اتخاذ كرده اند؛ از یک سو ندای حقوق بشر سرمیدهند و از سوی دیگر، رفتار خشونت آمیز آمریکا در گوانتانامو با اسیران، حمایت از رژیم اشغالگر قدس، کشتار بی رحمانه مردم مظلوم فلسطین به دست صهیونیستها و جنایت این کشور در عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، نمونه های عینی و ملموس نقض قانون حقوق بشر است.
همچنین نمونههای بسیاری از گورستان های دسته جمعی، به کارگیری سلاح های شیمیایی در برابر افراد غیر نظامی و بی دفاع، قتل عام های عمومی که از آن جمله میتوان به قتل عام 65 درصد مردم افغانستان در دوران عبدالرحمن اشاره کرد، همه و همه ما را به این پرسش رهنمون می شود که «پس عدالت کجاست؟ حقوق بشر به چه معناست؟»
حال جای سوال است که حکومت ظالمانه این قدرت ها کجا و حکومت عدل علی (ع) کجا؟
فردی که در میدانهای جنگ کسی را یارای مقابله با او نبود، نیمه های شب، انبانی از خوراک بر دوش میکشید و در کوچه پس کوچه های کوفه در پی آن بود که مبادا مسکینی، گرسنه سر بر بالین گذارد. وجود همین خصلت هاست که نه تنها اندیشمندان مسلمان، بلکه غیر مسلمان را به تحیر واداشته است.
مذموم دانستن کار کشیدن از افراد در جوانی و رها کردن آنها در پیری
البته ناگفته نماند که امیر مومنان توجه خود را صرفاً به زیردستان مسلمان مبذول نداشته اند، بلکه دیگر اقلیتهای مذهبی نیز مشمول عنایت حضرتش بوده اند؛ چنان که روزی ایشان در مسیرشان به پیرمرد یهودی برمیخورند که در اثر پیری و کار زیاد فرتوت گشته و برای امرار معاش محتاج دیگران شده بود، لذا می فرمایند درست نیست وقتی که این پیرمرد توان کار کردن داشت، او را به کار گماشته و حال که ناتوان گشته او را به حال خود وانهاده اند؛ سپس وی را مورد تفقد قرار دادند.
همچنین وقتی خبر رسید که یکی از سپاهیان معاویه به خانه یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمان هجوم برده و خلخال، دستبند و گوشواره هایش را کنده اند و آنها جز گریه و فریاد چیزی برای دفاع نداشته اند به خشم آمده و فرمودند: «اگر به خاطر این حادثه مرد مسلمانی از اندوه بمیرد، برای او ملامتی نیست بلکه نزد من سزاوار و بجاست.»
البته دایره این عدالتخواهی به قدری گسترده است که حتی قاتلش را نیز در بر میگیرد. ایشان بعد از ضربت خوردن به دست ابن ملجم خطاب به فرزندانشان می فرمایند: «من دیروز با شما همدم بودم و امروز عبرتی برای شما هستم و فردا از شما جدا میشوم. اگر زنده بمانم اختیار خونم در دست خودم میباشد و اگر از دنیا رفتم، کوچ از این دنیا وعده گاه من است و اگر قاتل را ببخشم، بخشش برای من وسیله تقرب به خداست و پاداش نیکی نیز برای شما دارد.»
در باب صلح طلبی آن حضرت باید گفت که در جنگ ها همواره میکوشیدند، آغازکننده جنگ نباشند و مسئله را به مذاکره فیصله دهند؛ به طور مثال در جریان جنگ جمل برای زدودن ترس از دشمن و جلب اعتماد آنها علاوه بر امان دادن به دشمنان، کشتار غیر نظامیان (زنان، اطفال و سالخوردگان) را بشدت محکوم میکنند؛ این در حالی است که امروزه سیاستهای جنگ طلبانه قدرت های بزرگ مانند آمریکا و اسرائیل، بیشتر غیر نظامیان را هدف گرفته و ما همواره شاهد قتل عام و مجروح شدن کودکان بی گناه هستیم؛ كه اين مسئله ما را بر آن می دارد تا بپرسیم «ای منادیان حقوق بشر این رفتارهای ددمنشانه در کدام بند از حقوق بشر جا گرفته؟ و چطور می توانید مفهوم عدالت را بر این اساس تفسیر و تبیین کنید؟»
عدالت در غرب منحصر به آزادی اندیشه، آزادی رفت و آمد، آزادی ثروت و آزادی بیان شده است
اینک میتوان به تفاوت مفهوم عدالت اجتماعی در جهان غرب و اسلام پی برد؛ بر این اساس مفهوم عدالت در غرب بیشتر جنبه اخلاقی دارد و شامل آزادی فکر، آزادی اندیشه، آزادی رفت و آمد، آزادی ثروت و آزادی بیان میشود که مهمترین پیامد این افکار و عقاید، بی بندوباری و رواج فساد است، در حالی که عدالت اجتماعی در اسلام فوق العاده مقدس، همه جانبه و همگراست و حقوق افراد فقط در این دایره قابل درک مي باشد.
امروزه در تلاطم تحولات بین المللی و در عصری که مهمترین آزادی ها و حقوق فردی و اجتماعی بشر مورد تهدید و تجاوز قرار گرفته است، احیای افکار و اندیشه های امام علی(ع) و لزوم اجرای عدالت باید بیش از هر موقع دیگری مورد توجه قرار گیرد.
وقایع اخیر منطقه و شورش های مردمی علیه حکومت های استبدادی یمن، مصر، تونس و غيره در حقیقت تلاش برای پاسخ به همین بی عدالتی هاست.
مکتب حیات بخش امام علی(ع) یک بار 14قرن پیش ظهور کرد، ولی بشریت و علم آن روز استعداد پذیرش و شناخت جامع این ندای حقیقت را نداشت، لذا این تعالیم همچون گوهری در صدف، بکر و دست نخورده برای مردم جهان باقی مانده است.
منابع:
1- قرآن مجید
2- نهج البلاغه؛ ترجمه سید جعفر شهیدی
3- بحرانی، میثم بن علی بن میثم. شرح نهج البلاغه.1375-مترجم: قربانعلی محمدی مقدم.علی اصغر نوایی یحیی زاده- مشهد:بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
4- تمیمی آمدی،عبد الواحد.غررالحکم و درر الکلم-مترجم:محمد علی انصاری.بی تا.تهران.
5- جرداق، جورج.بخشی از زیبایی های نهج البلاغه-1373-مترجم: محمدرضا انصاری. تهران: کانون انتشارات محمدی
6- غضنفری، علی.حکومت اسلامی در نهج البلاغه.1385. قم: انتشارات طاووس بهشت
7- مکارم شیرازی، ناصر. شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه. 1375.تهران:دارالکتب الاسلامیه
مقالات:
1- انصاری،علی رضا.امام علی ،تندیس عدالت.فرهنگ کوثر.آبان 1377.شماره 2-.4صفحه.از ص 14 تا ص 17
2- کاملی،ابراهیم.عدالت از نگاه امام علی(ع).فرهنگ کوثر.تابستان 1385.شماره 66 -6صفحه.از ص 64 تا 69
3- مولانا،سید حمید.امام علی(ع) و ابعاد عدالت اجتماعی.کتاب نقد.بهار 1380-شماره 18 -32 صفحه از ص 194 تا ص 225
4- مقاله ناصری،عبدالله. روز جهانی حقوق بشر از سایت حوزه