گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، ساجده مقدمی، یکی از مهمترین خصوصیات دنیای مدرن عقلانیت است و بسیاری از محسنات یا نواقص این دنیا بر محور آن تحلیل میشود. عقلانیت لایهها و ابعاد متعددی دارد و هر جامعه، بسته به این که از کدام بعد و لایه آن بهرهمند شود، فرهنگ و تمدنی خاص پیدا میکند و در دنیای مدرن، عقلانیتی که بیش از همه فضیلت یافته عقلانیت ابزاری است.
در این قسمت از سلسله مباحث تأملی بر مکاتب غربی به مراتب عقل، چگونگی تقسیمبندی عقل توسط اندیشمندان مختلف و .... می پردازیم تا در خلال بیان این مباحث به ویژگی های عقلانیت تسلط یافته در غرب دست یافته و در نهایت نتایج و برآیندهای حاصل از بسط عقلانیت در جوامع غربی را بررسی کنیم.
مراتب عقل
برترین مرتبه عقل، عقل قدسی است که در پرتو اشراق و افاضه مستقیم الهی از روح القدس بهره برده و وحی و کلام خداوند را به بشر عرضه میکند و مراتب بعدی آن، عقل مفهومی است که به تأمل در آغاز و انجام انسان و وظایف و تعهدات او میپردازد.
عقل قدسی و عقل مفهومی دو حجت و دو پیام آور الهی هستند و یکدیگر را تأیید میکنند. عقل مفهومی انسان را به سوی حقایق و معارف برتر راه میبرد و عقل قدسی در مراتب نخستین عقل مفهومی آدمیان را بارور کرده و در نهایت افقهای برتر را بر روی او میگشاید.
سیر نزولی غرب در مراحل عقلانیت بشری
مدرنیته با انکار مرجعیت وحی و عقل قدسی آغاز میشود و این انکار ظاهراً ریشه در کم توجهی یا بیمهری پیشین کلیسا به عقل مفهومی دارد. بیتوجهی کلیسا به عقل مفهومی زمینه تقابل بین این دو رتبه از عقلانیت را پدید آورد و تا هنگامی که کلیسا در موضع اقتدار بود این تقابل را به نفع آنچه ایمان مینامید خاتمه میبخشید؛ اما در دنیای مدرن کفه تقابل به نفع طرف مقابل یعنی عقل مفهومی تغییر کرد و عقل مفهومی با پشت کردن به عقل شهودی و قدسی، ریشههای وجودی خود را قطع کرده و به سرعت خشکاند.
عقلانیت ابزاری و عرفی، دو لاشه بر جای مانده مدرنیته
عقلانیت ابزاری و عرفی که خالی از مرجعیت عقل و وحی است یعنی عرف سکولار، دو لاشه بر جای مانده مدرنیته است.
عقل ابزاری هنگامی که با حذف مراتب عالی عقل، بنیانهای معرفتی خود را از دست میدهد، صدر و ذیل آن در دامن عقل عرفی که پایینترین و نازلترین لایه آگاهی بشری است، قرار میگیرد؛ یعنی عرف هم بنیانها و هم جهتگیریهای آن را مشخص میسازد و عقل عرفی واقعیتی است که نه بر اساس روشهای منطقی یا شهودی بلکه در چارچوب معادلات اقتدار اجتماعی توسط کسانی رقم میخورد که وسایل ارتباط جمعی و ابزارهای تبلیغاتی را در دست دارند.
شکل گیری دنیای مدرن با پشت کردن به عقل قدسی و عقل شهودی
دنیای مدرن با پشت کردن به عقل قدسی و عقل شهودی شکل میگیرد و روشنگری خود را از افق عقل مفهومی آغاز میکند؛ در حالی که فیلسوفان ماقبل مدرن بخش قابل توجه مباحث خود را متوجه شهودهای عقلانی و عقل قدسی میکردند.
عقلانیت نظری و عملی یا راهبردی
برخی از جامعهشناسان غربی نیز از دو گونه عقلانیّت نظری و عملی یا راهبردی سخن گفتهاند. چنانکه «ماکس وبر» در کتاب «روانشناسی اجتماعی دینهای بزرگ» از دوگونه عقلانیّت نظری و عملی یا راهبردی سخن گفته است.
عقلانیّت نظری مستلزم برتری هر چه بیشتر نظریه بر واقعیت، به وسیله مفاهیم بیش از پیش دقیقتر و انتزاعی است؛ اما عقلانیّت عملی و راهبردی به معنای دستیابی روشمندانه به یک هدف کاملاً مشخص و عملی با محاسبه هرچه دقیقتر مسایل و رسیدن به هدف مدیریت منظّم است.
وبر، با تمایز مزبور به تحلیل فرهنگ غربی و شرقی پرداخته و بدون آنکه در مقام ارزشگذاری باشد، فرهنگ غربی را در همه قلمروهای کار و زندگی عقلگرایه دانسته است. وی، پیشرفت دانش علمی و تکنولوژی فنی در غرب را از آثار عقلانیّت دانسته است.
عقلانیّت صوری و ذاتی
در تقسیم دیگری، عقلانیّت به ذاتی و صوری تقسیم شده است. این تقسیم نیز از «ماکس وبر» است، عقلانیّت صوری کاری باارزشها ندارد؛ حال آنکه عقلانیّت ذاتی متضمّن مواضع ارزشی است، عقلانیّت یک چیز به معنای ارزشی آن، بستگی به ارزشهای مورد اعتقاد انسانها دارد؛ عقلانیّت مدرن غربی، از نظر «ماکسوبر»، عقلاینت صوری است نه عقلانیّت ذاتی و ارزشی؛ تعقیب منظّم سود در جهان سرمایهداری از طریق محاسبه دقیق هزینه در برابر بازده، به معنای صور عقلانی محسوب میشود، اما ضرورتاً عقلانیّت ذاتی را به بار نمیآورد؛ زیرا ممکن است هدفها و نیازهای فردی و اجتماعی انسان را برآورده نسازد.
معانی یکسان در قالب نام های متفاوت
آنچه که از ارائه تعریفها و تقسیمبندیها و نامهای عقلانیت غربی دنبال میشد نه نامگذاری متفاوت آنها، بلکه معانی یکسان در قالب نامهای متفاوت بود.
در واقع آنچه که در غرب به عنوان عقلانیت گسترش یافته و یکه تاز میدان گردیده است؛ هرچند که با نامهای متفاوتی در بیان اندیشمندان دیده میشود (همان طور که در بالا بیان شد) اما در بیشتر موارد از یک معنا و مفهوم یکسان و بالتبع از یکسری برآیندها و نتایج یکسانی برخوردار هستند.
در نهایت میتوان گفت عقلانیتی که گاه ابزاری،گاه عملی و در بسیاری اوقات صوری خوانده شده است فقط در دیدگاه و نظر غرب مؤثر نبوده است، بلکه جای خود را در تمام جنبهها و حیطههای زندگی غربی پیدا کرده است.
ما به دنبال آن هستیم تا با شناخت حیطهها و زمینههایی که عقلانیت غربی در آنها تاثیرگذار بودهاند به تاثیرات عقلانیت در جوامع غربی برسیم و در پی آن قادر خواهیم بود تا یک نقد منسجم از عقلانیت غربی ارائه دهیم.
حیطههای عقلانیّت
1. سازمان های اقتصادی؛ در جهت سازمان یافتن کارخانه و وسایل دیوانسالاری براساس سود بیشتر.
2. حیطه مذهب؛ که عقلانیت چتری عام گسترده، همه حوزههای معرفتی را در آن منحصر میداند و به طرد و نفی مذهب میپردازد.
3. قانون مدنی و شهروندی و اجتماعی؛ که دستاورد خرد انسانی و استدلالهای حقوقی شهروندان است.
4. قلمرو سیاست؛ که در این خصوص، هنجارهای سنتی، مذهبی و مشروعیت جای خود را به هنجارهایی عقلانی و خردپذیر میدهند.
5. حیطههای اخلاقی؛ که بر انضباط اجتماعی و ممارستهای اخلاقی و ... تکیه مینماید.
6. حیطه علم؛ که زوال چهرههای مبتکر و منفرد را بیان کرده، پیدایش تیمهای فعّال و خودجوش پژوهشگران را در عرصههای مختلف مطرح میسازد.
7. جامعه؛ که به عنوان یک امر اصیل انگاشته شده، متضمن گسترش دیوانسالاری و کنترل ادارات دولتی میباشد.
در واقع باور به عقلانیت نه تنها به معنای قبول کارکرد ذهن بشر در تمامی این عرصهها، بلکه به معنای برتری خرد انسانی بر کلیه منابع معرفتی دیگر است. جهانبینی عقلانی به ویژه در عرصههای مربوط به حیات اجتماعی و سیاسی دنیوی بشر ... مجالی برای جهانبینی سنّتی، عرفانی و مذهبی باقی نمیگذارد.
برآیندهای عقلانیت غربی
رویکرد به عقلگرایی، این برآیندها را در پی دارد:
1. معرفت، بنیادی عقلانی دارد و به جز از راه عقل نمیتوان به آن دست یافت. گوهر معرفت به کمک عقل برمیآید و بس.
2. جوامع عقلگرا، جوامعی رشدیافته و انقلابیاند و جوامع سنتی و وحیگرا، جوامعی بدوی.
3. عقل، تنها ملاک تنظیم مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
4. جوامع عقلگرا فقط به سود بیشتر میاندیشند و رقابتها، رقابتهایی در وادی سود هر چه بیشتر است.
5. عقلگرایی و تحصّلگرایی پوزیتیویستی با یکدیگر تلفیق میشوند و معرفتی تجربی را از راه قیاس و استقراء و تجربه عرضه میدارند.
حال با شناخت عقلانیت غربی، حیطه ها و برآیندهای آن، در قسمت های بعدی به نقد عقلانیت غربی در مقابل عقلانیت اسلامی و دینی خواهیم پرداخت.
منابع:
1. از عقل قدسی تا عقل ابزاری، پارسانیا، حمید، مجله علوم سیاسی پاییز 1381- شماره 19
2. واژهشناسی عقلگرایی( راسیونالیسم)،مجله رواق اندیشه، دی 1382- شماره 25
3. مقایسه جامعه مدنی و دینی، علی اکبرنوایی، مجله اندیشه حوزه، پاییز 1377- شماره 14