به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام پناهیان شب گذشته در دانشگاه امام صادق(ع) به مناسبت شب اول محرم سخنرانی کرد.
متن سخنرانی ایشان به شرح ذیل می باشد:
چنین مجالسی توسط اولیای خدا مجالس ذکر نامیده می شود. ذکر هم به معنی گفتن تسبیح خداوند است و هم به معنی یادآوری. ولی منظور اولیا بیشتر یادآوری بوده است.
وقتی انسان به موضوعی می اندیشد به یاد آن موضوع می باشد و این یادآوری از مصادیق عظیم ذکر است. بنابراین انسان در مجالس ذکر به یاد می آورد. حتی مطالب جدیدی را نیز می آموزد.
یکی دیگر از ویژگی های مجالس به تعبیر امام باقر (ع) احیای امر اهل بیت (ع) است. پس ذکر تنها ذکر خداوند نیست. ذکر اهل بیت (ع) نیز از مصادیق ذکر است. به تعبیر پیامبر این مجالس باغ های بهشت هستند. بنابراین این مجالس رادست کم نگیرید.
اما کارکرد این مجالس چیست؟ یکی از مهمترین کارکردهای این مجالس که دور یکدیگر جمع می شویم نه تنها این است که به فکر فرو رویم، یا یک حرکت عضیم اجتماعی انجام دهیم یا یک عمل عبادی فردی انجام دهیم، که البته همگی اینها نیز هست و همگی خوب نیز می باشند، اما ان گونه مجالس یک کارکرد ممتاز نیز دارند.
آن کارکرد این است که با یکدیگر فکر کنیم و ببینیم کدام مفهوم متناسب با روزگار ماست. درست که این مجالس، مجالس ذکر، موعظه، ترویج و تبلیغ هستند اما مهمتر از همۀ این ها، مجالس اولویت گذاری برای مفاهیم نیز هستند.
بنابراین این مجالس، مجالسی نیستند که صرفاً انگیزۀ ما برای خوبی ها را بر بیانگیزد. البته چنین استفاده ای نیز از این مجالس می تواند کرد. اما در این مجالس ما باید بفهمیم کدام مفهوم از مفاهیم اسلامی، کارکرد بیشتری برای جامعۀ امروزمان دارد.
این کارکرد مجالس نیز به این دلیل است که جامعۀ بشری، مانند بدن در حال رشد است. این جامعه همچون بردن دارای حرکت و مراحل است. فقط باید بفهمیم در کدام مرحله ای ایستاده ایم و چه موضوعی، مسئلۀ روز جامعه مان است. این را که متوجه شویم، اعمال شخصی خودمان را نیز در می یابیم.
امروز ما می خواهیم درک کنیم جان ما و جهان ما به کدام مفهوم نیاز دارد. امشب موضوع امروز جامعه و جهان را مشخص می کنم تا اگر بر سر آن به توافق رسیدیم در شب های آینده چارچوب آن را تعیین کنیم.
در ابتدا چند نمونه از اولویت بندی های طول تاریخ را ذکر کنم. خوب بود در زمان انقلاب به علم و ایمان توجه کنیم. یعنی آن را اولویت دهیم. شهید مطهری نیز دقیقاً همین نیاز جامعه را درک و سعی کرد خرافات را از دامن مردم بزداید.
در زمان دفاع مقدس نیز جهاد و شهادت، نیاز و اولویت جامعۀ ما شد.
پس از دفاع مقدس، نیاز به مفاهیم مهدوی در جامعه و خصوصاً جوانان غالب شد. مجالس استغاثه به امام زمان، دعای ندبه و ... در جامعه رشد چشمگیری کردند. البته برخی می خواستند جامعۀ مدنی را جایگزین جامعۀ مهدوی کنند. در این راه حتی الفاظی چون جامعۀ نبوی را دستاویزی برای خود قرار دادند. اما همین توجه به مفاهیم مهدوی ما را از سقوط به برخی مشکلات نجات داد.
اما نکته اینجاست که مردم همیشه جهاد، شهادت، ایمان و امام داشتند. اما باید ببینیم نیازها و اولویت های جامعه را کدام مفهوم تشکیل می دهد. این کشف اولویت ها وظیفۀ این گونه مجالس است.
امام حسین اولویت امروز جهان است
یکی از مهمترین و یا حتی مهمترین اولویت امروز جامعۀ ما و مسلمانان، بلکه جهان چیست؟
ما تا به حال با موضوع عاشورا، امام حسین (ع) و محرم ارتباط داشته ایم اما من تصور می کنم باید برگردیم به عاشورا و آن را اولویت دهیم. یعنی آن را راهی برای استراتژی های عبور از مشکلات قرار دهیم.
گاهی هجمه هایی که به یک مفهوم می شود، ایجاب می کند که از آن دفاع کنیم تا آن مفهوم را از دست ندهیم. من به خاطر هجمه های سابقه ای که به امام حسین (ع) شده، نمی گویم باید آن را اولویت داد. البته این هجمه ها وجود دارد. اما دلایل دیگری است که این موضوع را اولویت داده و دشمن نیز ناظر یه همین دلایل چنین هجمۀ سنگینی را نسبت به امام حسین (ع) آغاز کرده است.
شاید شما هجمه هایی که به امام هادی (ع) شده را عمیق نبینید منتها مفهوم امام حسین را هم ما و هم آن ها به گونۀ دیگری می بینند. چرا؟
چرا زمان ظهور، محور قیام، انتقام از خون امام حسین (ع) است؟ چرا حضرت صاحب الزمان (عج) خود را با امام حسین (ع) معرفی می کند؟ چرا مردمی با پرچم های سیاهِ عزای امام حسن (ع) به یاری حضرت می شتابند؟ چرا شعار مردم در آن زمان «یا لثارات الحسین» خواهد بود؟
مفهوم و موضوع امام زمان (ع) در جهان بسیار زیاد بر سر زبان ها افتاده است. در اصل تحولی در جهان نسبت به این موضوع رخ داده است.
ما باید نسبت به «تحول» ها توجه زیادی کنیم. امام خمینی (ره) یک بار رسماً اعلام کردندکه تحول در نگرش جوانان نسبت به جهاد و شهادت یکی از نشانه های ظهور است.
از جهت دیگر مفهوم کربلا و عاشورا، برای هر قومی قریب است. چرا زمانی که وقایع عاشورا را برای مسیحی ها تعریف می کنیم، این قدر بین این موضوع و مفاهیم دینی خود، قرابت می بیند؟
چرا جهان نسبت به امام حسین (ع) این قدر معطوف شده است؟ این مسأله دلایلی دارد.
ما در راه معرفی امام حسین ضعیف عمل کرده ایم
اما من قبل از این که به این موضوع بپردازم باید عرض کنم که مابه شکل خوب و کاملی به امام حسین (ع) نپرداختیم.
یکی از الطاف خداوند این بوده که چند سال است اسرائیل در روزهای نزدیک به محرم به غزه حمله می کند. همین موضوع سبب می شود ذهن مردم غزه معطوف به امام حسین (ع) شود.
جهان امروز امام حسینی شده است. چرا؟ برای پاسخ به این سؤال باید به چند روایت اشاره کنم. البته من حدود 7 – 8 صفحه روایت در این آورده ام اما چون نمی رسیم، ناچارم به این روایات اشاره کنم.
حضرت آدم با کلماتی به خدا مواجه شد. در روایات وارد شده که این کلمات نام معصومین (ع) بود. وقتی حضرت آدم به نام امام حسین (ع) رسید، قلبش خشوع پیدا کرد و اشکش جاری شد. علت این اتفاق را سؤال کرد. جبرئیل ماجرای عاشورا را تعریف کرد.
در روایات وارد شده کشتی حضرت نوح زمانی که به منطقۀ کربلا رسید طوفان زده شد. علت آن را پرسید. جبرئیل ماجرای این منطقه را تعریف نمود. سپس حضرت نوح نیز گریه کرد.
حضرت ابراهیم زمانی که فرزندش را برای ذبح می برد، در منطقۀ کربلا پایش به سنگی خورد و به زمین افتاد و سرش شکست. استغفار کرد و علت آن را پرسید. جبرئیل نیز داستان را شرح داد.
حضرت عیسی از این منطقه عبور می کرد دید تعداد زیادی آهو در نقطه ای جمع شده اند. علت را پرسید، جبرئیل حوادث عاشورا را بازگو کرد.
از این دست روایت بسیار داریم. در روایات وارد شده که هیچ پیامبری نبوده مگر آنکه از کربلا عبور کرده و برای امام حسین (ع) گریه کند.
راز و رمز های آن چه بوده است. آیا باید حادثۀ کربلا و امام حسین (ع) را به چند کارکرد محدودی که در این چند ساله داشته ایم محدودکنیم؟ به این که امام حسین (ع) دل ها را نرم می کند و موجب می شود ناخودآگاه اشک جاری شود؟
در روایات ثواب بسیاری برای اشک بر امام حسین (ع) ذکر شده است. یا برای زیارت امام حسین (ع) در کربلارازهای عمینقی ذکر کرده اند. همگی این ها تنها برای ظلم ستیزی امام بود؟
ما جایگاه عرفانی امام حسین (ع) را نشنا خته ایم
حال اگر من بخواهم وارد بحث های عرفا در خصوص امام حسین (ع) بشوم مجلس به درازا می کشد. تنها یک نونه از آیت الله قاضی طباطبایی عرض می کنم. ایشان می فرمودند در عالم مکاشفه دیدم که «رحمت الله الواسعه» امام حسین (ع) است.
جایگاه عرفانی امام حسین (ع) برای افراد مذهبی جامۀ خودمان نیز روشن نیست. چه رسد به اینکه جایگاه امام حسین (ع) را برای مردم جامعۀ جهانی مطرح کنیم.
من نمی توانم بپذیرم ما راز و رمزها و بهره های عاشورا و امام حسین (ع) را کامل می شناسیم. ما نسبت به اهل بیت (ع) معرفت کاملی نداریم.
حتی می توانم بگویم معرفت، اشک را نیز زیاد می کند. کسی آمد پیش من گفت در جوانی زیادگریه می کردم و اشک می ریختم، اما الآن چشمم خشک شده است. به اوئ گفتم معرفتت را زیاد کن.
نمی شود بگوییم قرآن و اهل بیت قرین یکدیگرند اما تنها در زمینۀ قرآن مطالعه و تدبر کنیم و اهل بیت را واگذاریم.
اما من تا به حال اثبات نکرده ام که موضوع امام حسین (ع) اولویت دارد. تنها طرح مسأله کردم که موضوع امام حسین (ع) موضوع ساده ای نیست.
تنها گفته ام که جهان نسبت به امام حسین و دین گرایش پیدا کرده است. جهان امروز بیش از گذشته نام حسین را می شناسد چه رسد به ایران. البته برخی کسانی که نمی توانند اولویت ها را تشخیص دهند، درک نمی کنند که ایارن امروز نسبت به کذشته در امر دینداری پیشرفت کرده است.
امام حسین زبان گویای فطرت است
اما پاسخ پیامبر در مورد کلیدی بودن نام امام حسین (ع) را بگویم.
ابتدا لازم است قدری در مورد فصرت صحبت کنم. همه می دانیم که فطرت اصل جان آدمی است. پیامبران برای بیدار کردن همین فطرت آمده اند. عرفا نیز با توجه به هیمن فطرت طی طریق کرده اند. پایگاه عرفانی آیت الله شاه آباده فطرت بوده است. امام نیز که شاگر عرفانی این عالم وارسته بود به فطرت مردم نگارمی کرد که می گفت این انقلاب به ثمر می نشیند. فطرت است که مردم را به سمت خدا هدایت می کند. با تکیه بر فطرت است که ایمان اینقدر عظیم می شود م کفر این قدر رذل.
یکی از رنج های مهمی که علوم انسانی می کشد، دوری از مفهوم فطرت است. علوم انسانی بر اساس ظاهر آشکار ما شکل گرفته است. وقتی اقتصاد بر اساس ظاهر شکل بگیرد، همین می شود که می بینیم.
حال پاسخ فطری پیامبر را مرور کنیم. امام صادق (ع) می فرمایند: روی پیامبر نشسته بودند که امام حسین (ع) وارد شد. پیامبر امام را در آغوش گرفته، به سینه چسباند و فرمود: « إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»
از این حدیث رابطۀ امام حسین (ع) و فطرت را در می یابید. سپس امام صادق (ع) کلام پیامبر را کامل کردند و فرمودند: به فدای آنکسی که که کشتۀ اشک چشم است. از امام صادق (ع) سؤال کردند کشتۀ اشک چشم یعنی چه؟ فرمودند: مؤمنی به یاد امام حسین (ع) نمی افتد مگر اشک بریزد.
حضرت آدم که امام حسین را نمی شناخت ولی تا نام امام را شنیددلش منقلب شد.
چرا امام زمان در این جهانی که کمتر امام حسین (ع) را می شناسند، قیامشان را با نام حسین (ع) شروع می کند؟ چون امام حسین (ع) زبان گویای فطرت است و معجزۀ فطرت، امام حسین (ع) است.
از زبان فطرت باید شروع کرد. زبان فطرت که باز شود عقل به خودی خود شکوفا خواهد شد. چون جهان به بن بست رسیده، باید با زبان فطرت راه را باز کرد و شکوفاترین بخش فطرت امام حسین (ع) است.