گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حامد صفائی؛ پس از جنگ جهانی دوم، نیروهای شوروی با ترک خاک ایران و همچنین از میان رفتن رقبای دیگر انگلیس مانند عثمانی، آلمان، فرانسه و ... انگلیس در تلاش بود تا بتواند از طریقی موقعیت انحصاری به دست آمده را حفظ کند و اگر این فرصت را از دست می داد، عواقب وخیمی در انتظارشان بود؛ زیرا با وقوع انقلاب روسیه، بلشویسم مانند شبحی بر ایران سایه انداخته بود و اگر انگلیسیها نمی توانستند ایران را تحت سلطه خود در بیاورند، احتمال اینکه ایران بسوی دولت بلشویکی شوروی برود، بود.
کودتای 1299 محصول مشترک نورمن و آیرون ساید
وقتی انگلیسیها دیدند که قرارداد 1919 وثوق الدوله کارساز نیست (در زمان احمد شاه)، می بایست راه دیگری برای اجرای برنامهها و رسیدن به اهداف خود پیدا کنند و این راه جدید را در کودتا یافتند.
فکر کودتا از زمانی قوت گرفت که انگلیسیها، بخصوص نورمن، سفیر بریتانیا در ایران و آیرون ساید، فرستاده ویژه نظامی بریتانیا در ایران برای سر و سامان بخشیدن به اوضاع قزاقها و نیروهای انگلیسی مستقر در ایران، به این نتیجه رسیدند که باید دولتی مستبد در ایران روی کار آید، به همین خاطر کودتای 1299(ه.ش) به وقوع پیوست؛ کودتایی انگلیسی که محصول مشترک نورمن و آیرون ساید بود.
شک و تردید در مورد توانایی رضاخان
آیرون ساید هنگامی که به ایران آمد، به دنبال مردی مستبد و مقتدر میگشت که توانایی اداره نیروهای نظامی را داشته باشد. در همین میان وی با رضاخان میر پنج آشنا میشود. وی در ابتدا رضاخان را برای سر و سامان دادن به نیروهای قزاق انتخاب کرد و با گزارشاتی که از پیشرفت کار صادر میشد، رضاخان بیشتر مورد توجه آیرون ساید قرار گرفت.
شک و تردیدی که نسبت به رضاخان وجود داشت، باعث میشد این نگرانی در انگلیسیها بوجود بیاید که رضاخان توانایی احراز مقام نخست وزیری و تشکیل اداره دولت را نداشته باشد، به همین خاطر سید ضیاءالدین طباطبایی را در راستای کمک به رضاخان انتخاب کردند. سابقه شش سال وفاداری عمیق سید ضیاء به انگلیس در ایران، پیشینه خوبی را برای وی به وجود آورده بود که این پیشینه باعث می شد تا از سوی سفارت انگلیس به عنوان شخص قابل اعتماد و مطیع و مناسب برای به دست گرفتن رهبری سیاسی کودتا باشد.
وقوع کودتا
به هر صورت رضاخان در رأس نیروهای نظامی با 2500 نفر، صبح روز 29 بهمن 1299 از قزوین به سمت تهران حرکت کرد و دوم اسفند ماه به قصد تسخیر و سرنگونی دولت وارد تهران شد. در نخستین ساعات سوم اسفند با کمی درگیری بین نیروهای رضاخان و دولت، کنترل شهر به دست رضاخان افتاد و احمد شاه هم روز چهارم اسفند با صدور فرمانی سید ضیاء را به نخست وزیری انتخاب کرد و رضاخان هم سردار سپه لقب گرفت.
وقوع چنین اتفاقی نشان میدهد تأثیر حضور مستشاران، کارشناسان و جاسوسان انگلیس در پیشبرد اهدافشان از دهها لشگر نظامی مجهز به جنگ افزار بیشتر است.
در ادامه هم نمونههایی از دخالتهای انگلیس در دوره پهلوی بیان میشود.
انگلیسی بودن یا نبودن رضا شاه!
در اینکه رضاخان یک عامل انگلیسی بود، تردیدی نیست و در این مورد خود رضاخان هم تأیید میکند که «مرا انگلیس آورد و ندانست که با کی سروکار دارد.» و روزگار هم نشان داد که چون او برای انگلیس مفید نبود، همان که او را آورده بود، او را از میان برداشت.
علاوه بر این خود رضاخان هم در اوایل طرفدار انگلیس بود، ولی این را به صورت علنی نشان نمیداد و برای برقراری ارتباط با هم واسطههایی داشتند که یکی از آنها پدر شاپورجی بود. رضاخان فوقالعاده دقت میکرد که بهطور علنی با انگلیس تماس نداشته باشد و حتی در مهمانیهای دربار هم شرکت نمیکرد و اگر مطلب رسمی مهمی بود، نخست وزیر را مأمور ملاقات با سفیر انگلیس میکرد که این ملاقاتها هم بر سر مسائل خیلی مهم مانند نفت و سلاح بود.
قرارداد جدید نفتی
در دوره رضاشاه امتیاز نفتی دارسی لغو شد و زمینه برای امضای قرارداد جدید شکل گرفت که در مجموع به ضرر ایران بود؛ چرا که در قرارداد جدید مدت امتیاز دارسی تا سال 1993 یعنی زمانی که تصور میشد منابع نفتی ایران تا آن زمان پایان میپذیرد، تمدید شد، امضای این قرارداد امکان بازنگری در قرارداد دارسی را از بین برد و خیال انگلیس را از جهت نفت ایران آسوده و عمدهترین منافع این کشور در ایران را تضمین نمود.
مشکل اصلی دربار انگلیس است و نه رضاخان
مرحوم آیت الله حائری، از مؤسسان حوزه علمیه قم در سال 1300 که در دوران رضاخان زندگی میکرد، وی را فردی بی اراده در دستگاه انگلیس قلمداد میکرد و میدانست که چنانچه موفق به سرنگونی رضاخان هم شود، استعمار با قدرتی که دارد، یک رضاخان دیگر و شاید بدتر از او را پیدا خواهد کرد. در همین راستا آیتالله حائری میکوشید با صبر و مدارا، بهانه خشونت را از دشمن بگیرد.
نقل می کنند که وی با این کار رضاخان را خسته کرده بود و درباره او رضاخان گفته بود: «حساب همه علما را رسیدم، اما این یکی (آیت الله حائری) همچون استخوانی در گلویم مانده و نمی دانم با این یکی چه کنم.»
مدتی بعد در مجلسی که آیت الله حائری و شاگردانشان حضور داشتند، وی فرمود: «ما تنها با شخص رضاخان روبرو نیستیم. مشکلِ شخصِ او قابل حل است، ما با دربار انگلیس روبرو هستیم که می خواهند این اساس را برچیند، اسلام را از میان بردارند و منتظرند ما هم یک اقدام تندی انجام دهیم و بهانه دستشان بیاید تا فاتحه همه چیز را بخوانند.»
ادامه دارد ...
منابع:
1- انگلیس معرکه گردان کودتا 1299 رضاخان/ حجت اله کریمی/ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- رضاشاه بازیچه سیاست انگلیس در ایران/ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
3- آیت الله حائری و رضاشاه/ علی ابواحسنی
4- تاریخ بیست ساله ایران/ حسین مکی/ جلد سوم/ انتشارات علمی