گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ یکی از حاشیه های بزرگ سینمایی در سال 91 پروژه فیلم لاله بود که حاشیه های زیادی به همراه داشت، در این نوشتار سعی کردیم کمی به مسئله این فیلم پر حاشیه که به مجلس هم کشیده شد بپردازیم.
در سال ۲۰۰۸ داریوش بازرگان برای کارگردانی فیلمی به نام Girl racer برای برنامه This world کانال دو بی بی سی به ایران آمد. این فیلم در واقع مستندی از زندگی لاله صدیق به عنوان یک زن اتومبیل ران ایرانی بود. او در این فیلم به بررسی چالشها و موانع زنان ایرانی برای شرکت در مسابقات پرداخت و همچنین مشکلات لاله صدیق برای کسب جواز مسابقه با مردان پرداختهاست و او را با آنجلینا جولی مقایسه کردهاست. لاله صدیق نفر اول قهرمانی رالی زنان در خاورمیانه و نفر سوم قهرمانی رالی زنان در جهان است.
در پی سیاست جذب ایرانیان خارج از کشور که از طرف دفتر ریاست جمهوری چند سالی است که اتخاذ شده است، اسدالله نیکنژاد کارگردان ایرانی مقیم آمریکا، در جریان سفر رئیسجمهور به نیویورک، پیشنهاد ساخت فیلم لاله را به مقامات کشور داد و پیشنهاد او پذیرفته شد.
فرآیند تولید این فیلم حاشیه های بسیاری داشت:
اولین حاشیه فیلم خود کارگردان بود. نیک نژاد در آمریکا مسئولیت یک استودیو فیلمسازی را به عهده گرفته بود که به کار تهیه و تولید فیلم های هالیوودی مشغول بود. آنچه در میان لیست بلندبالای فیلم های تهیه شده توسط استودیوی نیک نژاد جلب نظر می کرد وجود چند فیلم مستهجن به سبک هالیوودی بود که در تیتراژ پایانی آن نام نیک نژاد هم به چشم می خورد.
دومین حاشیه اعلام آمادگی چند کارگردان وطنی برای ساخت لاله با هزینه کمتر بود و حتی از طرف یکی از کارگردانان اعلام شده بود که طرح اولیه فیلم لاله را او زودتر در نظر داشته پس نسبت به این فیلم محق است.
حاشیه سوم بودجه اولیه ای بود که برای ساخت این فیلم در نظر گرفته شده که5 تا 8 میلیارد تومان است و برای ساخت فیلم سینمایی در ایران هزینه بسیار بالایی محسوب می شود.
حاشیه چهارم فیلم قصد نیک نژادی به دعوت از بازیگران خارجی چون آنجلینا جولی برای بازی در این فیلم بود که واکنشهای تندی را در پی داشت.
پنجمین حاشیه ساخت فیلم لاله انصراف های پی در پی عوامل فیلم بود که ظاهرا بهانه آنان طولانی شدن زمان پیش تولید فیلم بوده است. پیش تولید این فیلم از خرداد 91 و با سرمایگذاری مرکز گسترش سینمای تجربی آغاز شد.
فراکسیون فرهنگی مجلس نیز با ساخت این فیلم مخالفت کرده است و مخالفت خود را به اطلاع وزرات ارشاد رسانده اما «سعید رجبی فروتن» سخنگوی سازمان سینمایی گفته است: پس از صحبتهای انجام شده با اعضای کمیسیون فرهنگی و تغییراتی که در فیلمنامه این کار طبق انتقادها اعمال شد، سازمان سینمایی در نهایت پروانه ساخت این فیلم سینمایی به کارگردانی اسدالله نیکنژاد را صادر کرد.
اما بیژن نوباوه عضو فراکسیون فرهنگی مجلس گفت: موضع رسمی کمیسیون فرهنگی مجلس درباره ساخت این پروژه سینمایی را سخنگو باید اعلام کند اما در نگاه کلی به جمعبندی برای ساخت این فیلم سینمایی نرسیدهایم و اعضای کمیسیون فرهنگی ساخت این فیلم را دراولویتهای کلان فرهنگی ندانستند.
علی مطهری نماینده تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم این فیلم را دارای گرایشات فمنیستی دانست و افزود: «فیلم لاله جامعه کنونی ایران را مردانه معرفی می کند، یعنی جامعهای که زنان حق فعالیت اجتماعی مطلوب ندارند و لاله، نقش اول فیلم، به عنوان یک استثناء با این فضا مبارزه میکند و در نهایت موفق میشود در مسابقات اتومبیل رانی قهرمان شود و فضای حاکم را بشکند».
مطهری با بیان اینکه تصمیم به ساخت فیلم لاله ناشی از قول آقای احمدی نژاد به آقای نیک نژاد در سفر نیویورک است تصریح کرد: «آقای مشایی نیز حامی ساخت این فیلم است و آقای حسینی وزیر ارشاد شخصا با ساخت این فیلم موافق نیست اما قدرت جلوگیری از آن را ندارد».
نیک نژاد در دفاع از فیلمش بیان کرده: «افراد با انگیزههایی چون حسادت، منافع سیاسی نسبت به این پروژه واکنش داشتند و از همه مهمتر نیروهای مومن نسبت به ساخت لاله واکنش نشان دادند که من دوست دارم با این سه طیف تفکر از نزدیک آشنا شوم تا بدانند فیلمی که خواهم ساخت در جهت ارتقای فرهنگ مردم مملکتم و آینده این سرزمین است و مطمئنم با این فیلم نمای زیبایی از سرزمینم به دنیا معرفی خواهد شد و اتفاقا در این راه حمایت همه رسانههای موافق و منتقد را میپذیریم و دست یاری به سویشان دراز میکنم.» ظاهرا نیک نژادی در این فیلم قصد دارد که تصویری مدرن از ایران ارائه دهد.
سرانجام فیلمبرداری لاله رسما در آخر اسفند 91 در سالن اجتماعات پردیس ملت آغاز شد.
بلاتکلیفی مدیران فرهنگی در اعمال سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی و تقلیل سیاست های کلان فرهنگی نظام به سیاست های خود خواسته شان سبب شده که در طول چند سال اخیر شاهد ساخت فیلم های مورد دار با بودجه های بالای تولید مانند استرداد، عقاب صحرا، فرزند صبح باشیم و یا فیلم هایی مانند یک خانواده محترم که تصویری معوج از ایران به نمایش گذاشتند و این فیلم ها بلاتکیف بین مدیران فرهنگی و مسئولین ذی ربط این دست و آن دست می شوند تا فراموش شوند.
آیا وقت آن نرسیده که در سی و پنج سالگی انقلاب اسلامی مسئولان تنها به فکر دیپلماسی سیاسی ایران نباشند در پی تقویت و قطعیت سیاست های کلان فرهنگی کشور باشند؟