گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ادبیات انقلاب و دفاع مقدس یکی از حوزه هایی است که همواره توجه به این حوزه مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده چرا که ایشان معتقدند فعالیت در این عرصه می تواند به انتقال ارزش های انقلاب به سایر کشور و صدور این ارزش ها تاثیر بسزایی داشته باشد، فعالیت های صورت گرفته در این عرصه را با احمد شاکری به گفت وگو نشستیم که مشروح گفت و گو به شرح زیر است:
«خبرگزاری دانشجو» - ضعف های ادبیات داستانی انقلاب اسلامی کجاست؟ و باتوجه به اینکه این حوزه یکی از دغدغه های شما است، چرا وارد این حوزه نمی شوید؟
شاکری: اولین نکته ای که در مورد ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به ذهن می رسد، ماهیت ادبیات داستانی است و پرسش هایی که راجه به چیستی غالب این ادبیات مطرح می شود.
نکته ای که در ارتباط با این سوال و سایر سوال ها درحوزه ادبیات داستانی وجود دارد؛ این است که ما در بخش تعریف و مقولات نظری و علمی در این حوزه از گذشته مصرف کننده تولیدات ادبیات غرب به صورت خاص بوده ایم. البته این موضوع امری تاریخی است که سابقه، زمینه و دلایل ایجاد آن به جریان شبهه روشن فکری وابسته در کشورمان و نوع نگاه این جریان به دین، معارف دینی و تمدن غربی برمی گردد؛ اما بروز و ظهور رویکرد شبه روشنفکرانه در حوزه ادبیات تابع یک اصل کلی بود؛ بر مبنای این اصل اگر انسان ایرانی بخواهد متمدن شود و به رشد علمی و اجتماعی برسد؛ باید تماما غربی گردد.
حال وقتی این موضوع به حوزه ادبیات وارد می شود در مقوله تولید خلاقگونه الگوهای روایتی براعت های خاص خودش را پیدا می کند. ما اگر بخواهیم صاحب ادبیاتی شویم که در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد باید از عمق برخوردار بوده و واجد شرایط زیبایی شناختی باشد. همچنین این ادبیات باید واجد خصایص عمیق ادبی باشد. البته شاید به صورت صریح در حوزه ادبیات، اصطلاح تقلید به کار نمی رود، ولی آوردنگان این ادبیات به کشور ما، ترجمه کنندگان و نویسندگان پیشکسوت مانند صادق هدایت و جمال زاده بودند که چنین اندیشه ای را داشتند. به صورت مشخص دارای مکتب و نهله ای بودند که به ادبیات پیش از انقلاب ما سایه انداخته است.
اگر بخواهیم برگونه ادبیات داستانی نام گذاری کنیم، قطعا با این مساله مواجه هستیم که نامش را چی باید بگذاریم. برخی از کسانی که با توجه به دیدگاه ها و معارف دینی تلاش کردند نگاهی به حوزه نظریه پردازی ادبیات داشته باشند؛ هنوز به قالب مشخصی تاکید نکرده اند. این قالب کاملا شناخته شده، نظریه پردازی شده و کاملا پژوهش شده است. الان در حال تجربه کردن در حوزه ادبیات روایی مکتوب به شکل جدید آن هستیم.
ما هنوز در مرحله تجربه هستیم. نویسندگان می نویسند و روایت گران روایت می کنند. اینکه غالب معیار اختصاصی و بومی ما چیست، باید از سوی پژوهشگران عنوان شود و مولفه های آن را تعیین کنند. به طور یقین غالب معیار ما تطبیق کاملی با هیچ کدام از غالب های موجود ندارد. نمی توانیم تعریف مشخصی در این حوزه داشته باشیم؛ چون همه تعاریف و خصایص بر پایه عمقی از جهان بینی که بر اساس نگاهی به انسان غایت داستان و مخاطب داستان شکل می گیرد. لذا نمی توانیم عنوان مشخصی را انتخاب و مهم تر از آن تعریفی را ارائه دهیم.
آن چیزی که برای ما اهمیت دارد با تاکید بر غالب شناخته شده، رمان غالبی است که در غرب پدید آمده. ما نباید تجربه های بومی مان را ترد کنیم. نباید بگوییم کتاب های پر فروش دفاع مقدس که در غالب مستندنگاری نوشته می شود. جزو خاطره هستند و باید از پذیرفتن آنها در غالب داستان پرهیز کنیم. اگر این گونه شود ما هیچ وقت به غالب مشخصی نخواهیم رسید؛ چون همیشه تجربه های بومی ما که در بخش خاطره نویسی برجسته است، پشت در حوزه ادبیات می ماند و هیچ وقت اجازه ورود پیدا نمی کند.
همانطور که غرب در سیر روایت گری خود، از غالب های ساده به غالب های نوین رسیده و بر همین اساس مکاتب مختلفی شکل گرفته ما هم باید اجازه این حرکت را در کشور بدهیم. این یعنی اینکه ما در حوزه مستندنگاری باید تا حدودی بپذیریم که این حوزه به ویژه حوزه مستندنگاری جنگ و انقلاب اسلامی تجربیاتی در زمینه روایتگری داشته که می تواند به ما در رسیدن به غالب معقول مان در حوزه ادبیات داستانی کمک کند.
«خبرگزاری دانشجو» - ما در گذشته تاریخ مان سه نوع روایت داستانی داشتیم که شامل داستان، خاطره و سفرنامه می شد به نظر شما نمی توان از همان شیوه سنتی استفاده کرد؟
شاکری: بله. البته اینکه گفته می شود در یک دوره خاصی مثلا پس از انقلاب بر ادبیان داستانی تاکید می کنیم و برای این دوره این خصیصه رو قائل هستیم، در واقع ما واقعه انقلاب اسلامی و پیروزی آن را یک پیچ تاریخی قلمداد می کنیم؛ بنابراین در همه حوزه ها به خصوص ادبیات، معتقدیم که انقلاب، واقعه ای دوره ساز بوده است. همچنین در تقویم ادبیات می توانیم این موضوع را به عنوان برگ جدیدی به شمار آوریم؛ قطعا تجربه ادبیات قبل از انقلاب با بعد از آن متفاوت است.
البته چنین دوره بندی به این معنا نیست که تمامی تجربیات گذشته ادبیات روایی ما نادیده گرفته شود. برای ما ادبیات فارسی کهن به ویژه در زمینه شعر ادبیات فاخر شناسنامه دار و شناخته شده ای، است؛ اگر چه در زمینه نثر، نظریه پرداری نقد ادبی و تئوری باید گفت غرب نسبت به ما پیشگام بوده ؛ با این حال نباید تجربه گذشته ادبیات فارسی را منکر شد. همچنین نباید به صورت مطلق تجربه ادبیات جهانی را هم منکر شد. نباید از دید ترد به این دو حوزه نگاه کنیم؛ بلکه باید از آن به عنوان کمکی برای ادبیات داستانی پس از انقلاب استفاده کنیم. با این حال باید در نظر داشته باشیم که آن چیزی که در شکل گیری تجربه جدید فضای تجربی بسیار تاثیر گذار است، نویسندگانند که در چنین فضایی تنفس می کنند.
وقایعی مانند ظهور شخصیت ها و اوج گیری تفکرات آرمان خواه در ادبیات پس از انقلاب به ویژه در حوزه دفاع مقدس خیلی موثر بوده است. یک نویسنده قطعا از تجارب ادبی گذشته تاثیر می پذیرد، ولی بیش از آن از تجربه علمی و ذهنی در زندگی خود بهره خواهد برد. تعداد قابل توجهی از نویسندگان دفاع مقدس که در کشو رما پیشگامان نویسندگی متعهد بعد از انقلاب بوده اند، بر اساس تجربه زیستی خود دست به روایت زدند. قطعا این موضوع نمی تواند تنها با استفاده از تجربه روایی از ادبیات کهن و الگو گیری مستقیم از آن شکل بگیرد. به طور مثال باید دید راویان خاطرات مستند نگاری ای که تعداد زیادی از آنها پرفروش نیز شده اند، چقدر با ادبیات کهن ما آشنا هستند و چقدر در راویت گری از این ادبیات تاثیر گرفتند؛ البته من منکر این تاثیرپذیری نیستم، اما معتقدم آن چیزی که جوهره این روایت را تشکیل می دهد، یک تجربه ناب است. با ای حال مهارت نویسنده هم در این زمینه نقش بسزایی دارد.
پژوهش های متعددی در باب علمی و دانشگاهی در این زمینه انجام می شود . حتی این پژوهش ها عمیق تر از تجربه ادبیات داستانی و فارسی روی متون دینی تمرکز شده است. به طور مثال این پژوهش ها شامل ظرفیت های روایی قرآن و یا تکنیک های داستان گویی و روایی در قرآن است و یا ظرفیت های روایی و داستانی در تاریخ اسلام را شامل می شود. در واقع این پژوهش ها گویای این است که ما می توانیم از این تجارب استفاده نماییم، اما باتوجه به این عناصر مهم و تاثیرگذار به نظر می رسد، موضوع انقلاب و تاثیر آن در ادبیات تاثیر بیشتری در وضعیت فعلی ادبیات داستانی خواهد داشت.
«خبرگزاری دانشجو» - چرا تاکنون نتوانسته ایم دفاع مقدس و انقلاب را در حوزه ادبیات آن طور که باید به نسل جوان معرفی کنیم؟
وقتی از بایدها صحبت می کنیم یکسری انتظارات مطرح می شود که توسط ادبیات داستانی و غالب روایی قابل تحقق است؛ درحالی که این انتظارات در حال حاضر برآورده نشده است. به عبارتی دیگر باید گفت دفاع مقدس آنگونه که باید روایت نشده و از طرفی آثار داستانی آن حوزه آن طور که باید تاثیر خود را در جامعه و نسل جوان نگذاشته است. درنهایت باید مشخص شود بایدهایی که مربوط به روایت داستانی است و نیز بایدهایی که به مرحله تاثیرگذاری این آثار بر می گردد؛ چگونه می توانند بر نسل جوان تاثیر بگذارد. نگاه این چنینی به این موضوع فی النفسه نگاه خوبی است، زیرا افقی را تقویت می کند که اگر نباشد، قطعا حرکت رو به جلویی نیز نخواهیم داشت. هنوز راه های بسیاری در حوزه ادبیات وجود دارد که توسط نویسندگان پیموده نشده است.
کافی است دفاع مقدس را به لحاظ عمق معنا کنیم، دراین صورت متوجه خواهیم شد که دفاع مقدس مانند نمونه هایی از جنگ ها و انقلاب ها در جهان از چنین عمقی برخوردار است که می تواند روایت تاثیرگذار و عمیقی داشته باشد. همانطور که در جنگ جهانی دوم آثار داستانی شایسته ای در حوزه ادبیات جهان وجود دارد، با عمقی که در ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما حاکم است؛ قطعا می تواند به عنوان آثار ارزشمند جهانی تاثیر بسزایی در دنیا داشته باشد؛ از این جهت باید گفت مسیر کمی در این راه طی شده است. البته ما مدعی هستیم به واسطه غنای تجربی که در دفاع مقدس حاکم است، باید جلوتر از ادبیات جهان پیش رویم؛ زیرا ما منابع ارزشمندی داریم که هنوز ادبیات جهان و تجربه جهانی به آن نرسیده و آن را درک نکرده است.این موضوع به واسطه آرمان ها ی انقلابی، فکری و روحی و نیز به دلیل نگاه بومی نویسندگان ما است.
باید در قضاوت واقع بینانه نگاه کنیم؛ وقتی از ادبیات غرب یاد می کنیم، منظور ادبیاتی است که در حوزه ادبیات نمایش و رمان از عمر بالایی برخوردار است و در حوزه داستان کوتاه و ادبیات نمایشی چندین سال عمر دارد، در واقع با چنین تجربه ای ادبیات غرب در میدان وجود دارد؛ از این رو ما باید بدانیم که عمق و مدت تاریخی را که ادبیات مان به طور جدی صرف این مضامین کرده، چقدر است. در حال حاضر نزدیک به دو دهه از ادبیات ما می گذرد ، با در نظر گرفتن این مسئله باید این موضوع را بررسی کرد که نویسندگان ما اساسا داستان نویس نبودند و چنین وقایعی قبل از انقلاب مورد روایت واقع شده است یا خیر؟
باتوجه به این امر که داستان های قبل از انقلاب ما در سیطره لیبرال ها و نگاه مارکسیستی قرار می گیرد؛ چه انتظاری می رود که ادبیات پس از انقلاب و بعد از گذشته 30سال بتواند شاهکاری را در رده های جهانی تولید کند. معتقدم این امر انتظار واقع بینانه ای نیست و باید منصفانه برخورد کرد. با توجه به اینکه از وضعیت موجود راضی نیستم و معتقدم ادبیات می تواند ارزش های دینی، انقلابی و بومی را روایت کند، با این حال باید انتقادات منصفانه صورت گیرد و از طرفی باید دید زمان، تجربه و مجموعه ابزارهای روایت چگونه عمل کرده است. این موضوع قطعا باید مورد بررسی قرار گیرد. نکته بعدی در تاثیرگذاری ادبیات داستانی خلاصه می شود. البته در ادبیات داستانی، ادبیاتی که به لحاظ داستانی از فن خوبی برخوردار باشد، قطعا تاثیرگذار است؛ ولی اگر بخواهیم دقیق تر به این موضوع بنگریم، باید بگوییم ادبیات دفاع مقدس در فضا و گستره جامعه امروز تاثیرگذار است و تنها منوط به کیفیت داستان نیست؛ چرا که عوامل دیگری هم داین زمینه تاثیر گذار است؛ به طور مثال کتاب های زیادی وجود دارد که علی رغم نداشتن ارزش فنی، ولی توانسته در بازار تاثیرگذار باشند.
از این رو عواملی مانند نحوه انتشار، نحوه تبلیغ، اقبال عمومی به مطالعه و به صورت خاص به رمان و داستان، فرهنگ عمومی، شرایط چاپ، اقتصاد و نشر می توانند در تاثیرگذاری یک کتاب نقش داشته باشند؛ به همین دلیل باید آنها را مورد توجه قرار داد. همچنین برخی از زیرساخت های لازم از جمله زیرساخت های اقتصادی و فرهنگی ای که برای تاثیرگذاری بر رمان های خوب دفاع مقدس، وجود دارد که هنوز ایجاد نشده است.
باید باور و اعتماد ملی به هنر ایرانی تقویت شود تا دیگر عده ای به اینکه اساسا داستان ایرانی را نمی خوانند، افتخار نکنند. متاسفانه این امر در طبقه ای از نویسندگان ایرانی وجود دارد و برخی از آنها معتقدند اساسا ادبیات ایران چیزی برای مطالعه ندارد. از این رو اگر تمامی این عوامل را درنظر بگیریم می توانیم وارد حوزه تحلیل شده و بررسی کنیم که چه عواملی حوزه ادبیات را تضعیف کرده است. البته من معتقدم یکی از آن عوامل، نحوه سیاست گذاری ها در حوزه ادبیات داستانی است. از طرفی دیگر می دانیم که ادبیات داستانی و داستان نویسی برخلاف سایر هنرها، یک هنر فردی به شمار می رود. در هنرهای جمعی تصمیمات به صورت دسته جمعی گرفته می شود که به نظر می آید، موثرتر خواهد بود؛ از این رو سیاست گذاری ها در حوزه داستان نویسی و به خصوص در مقوله آموزش داستان نویسی، نقد و جریان های نقد ادبی، مقوله های حمایتی و تبلیغی در ادبیات داستانی بسیار تعیین کننده است.
در دوره کنونی یک داستان نویس از مجرای دوره های آموزش داستان به سمت داستان نویسی حرکت می کند و شاید نتوان در دهه کنونی نویسنده ای را یافت که در هیچ یک از دوره های آموزشی شرکت نکرده و در هیچ حلقه نقدی حضور نداشته باشد. بنابراین معتقدم مقوله آموزش یک امر جدی است که باید به آن توجه شود؛ البته یکی از آسیب هایی که در ادبیات به خصوص ادبیات داستانی پس از انقلاب وجود دارد، سیاست گذاری در حوزه آموزش داستان است. قطعا نگاه آرمانی و انقلابی و تحلیل درست از شرایط ادبیات داستانی در وضعیت کنونی می تواند در این حوزه تعیین کننده باشد.
مراکز زیادی در این زمینه فعال هستند که می توانند اقدام به برگزاری محافل خصوصی برای نویسندگان کنند؛ اما در حال حاضر مراکزی که جزو پیشگامان ادبیات سنتی در ادبیات انقلاب اسلامی به فعالیت می پردازند؛ متاسفانه در بخش آموزش از کسانی استفاده می کنند که هیچگونه سنخیت و تناسبی با هنر انقلابی و متعهد ندارند. معتقدم این موضوع یک اشتباه راهبردی در انتخاب راه است و می تواند کاملا جهت ادبیات انقلاب را به سمت دیگری سوق دهد. به عبارتی دیگر می تواند از دل جریان ادبیات دفاع مقدس جریانی به نام ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس پدید آورد.
از طرفی دیگر حوزه نقد هم در هویت یابی ادبیات داستانی بسیار موثر است؛ در واقع به واسطه حوزه نقد ادبیات داستانی کنترل و خطاهای آن کشف می شود. همچنین حوزه نقد این اجازه را به ادبیات می دهد که در مسیر صحیح حرکت کند؛ با این حال متاسفانه در حوزه نقد و پژوهش ضعیف عمل کرده ایم. معتقدم تمامی این عوامل در تاثیرگذاری غنی در ادبیات ما، موثر است. البته باید به این نکته توجه کرد که تاثیر گذاری یکی از شروط اساسی ادبیات داستانی است؛ اما شرط کافی محسوب نمی شود. در واقع هر تاثیرگذاری مدنظر ما نیست و اثری که بتواند در جهت رشد عاطفی و عقلانی فرد بر مدار ارزش های دینی و اسلامی باشد قابل توجه خواهد بود.
«خبرگزاری دانشجو» - به عقیده شما در مدیریت جدید وزارت ارشاد این ساختارها چگونه پیش خواهد رفت و پیش بینی شما در این باره چیست؟
شاکری: آن چیزی که دراین راستا مهم تلقی می شود، این است که سیاست های کلی باید در حوزه ادبیات وجود داشته باشد. دغدغه هایی هم مبنی بر اینکه باید بدانیم در تمامی حوزه های فرهنگ و هنر به ویژه ادبیات به کدام سمت حرکت می کنیم و جایگاه ادبیات متعهد در ادبیات داستانی ایران و جهان کجاست. به هرحال تمامی این موضوعات نیازمند این است در سطح کلانی مانند وزارت ارشاد که نقش تامین بودجه و سیاست گذاری را در حوزه هنر و فرهنگ دارد، در واقع اتاق فکری ایجاد شود که بتواند از دید کلان و ملی وضعیت ادبیات حاضر حاضر ما را مشخص کند. البته به نظر می رسد نهادهایی هستند که دولت می تواند در رونق ادبیات داستانی به آن ها توسعه ببخشد، همچنین وزارت ارشاد باید از از نویسندگان حمایت کرده و از سوی دیگر وضعیت نشر را در کشور سهولت بخشد؛ چرا که بحث اقتصاد نشر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
همچنین دولت جدید باید توجه ویژه ای به اقدام عملی، اساسی و علمی جهت ورود به ادبیات داستانی به صورت خاص و ادبیات داستانی متعهد به محافل علمی و دانشگاهی داشته باشد؛ خوشبختانه چندسالی است که رشته ادبیات داستانی وارد رشته های دانشگاهی شده؛ با این حال آن چه در رشته های ادبیات داستانی دانشگاه های ما مطرح شده تنها موضوع شعر است. شعر کهن و معاصر و نیز ادبیاتی که به نثر نوشته می شود. متاسفانه در حال حاضر جایگاهی ندارد و اگر هم برخی مواقع از ادبیات داستانی صحبت می شود، بیشتر چهره های جریان شبه روشنفکر قبل از انقلاب مطرح است. به عنوان مثال صادق هدایت یکی از نویسندگانی است که رویکرد، نظر و تقابلش در دین برهیچ کس پوشیده نیست و حتی بعضا دیده شده ارزش های ملی در داستان هایش مخدوش شده؛ با این حال در مورد آثارهای این چنینی که ارزش ادبی هم ندارد و بیشتر ناشی از توهمات نویسنده است، در دانشگاه های ما بحث شده و حتی پایان نامه های زیادی هم در این زمینه نوشته شده است.
متاسفانه در دانشگاه هایمان شاهد هستیم که درباره ادبیات پس از انقلاب و یا به عبارت دیگر، ادبیات متعهد که دارای عمق دینی است کمتر بحث می شود. در نهایت باید بگویم بحث نشر، مجاری توزیع و اقتصاد نشر در حیات حوزه داستانی بسیار مهم و تاثیرگذار است و دولت باید تصمیم های مناسبی را در حوزه نشر، کاغذ و بازاریابی، مجاری توزیع در حوزه های تبلیغی اتخاذ کند. علاوه بر آن دولت باید از تاسیس شبکه هایی ویژه این حوزه در رادیو و تلویزیون استقبال و حمایت جدی کند. به عقیده من این موضوعات دغدغه هایی هستند که باید در سطوح دولت و وزارت علوم مورد بررسی قرار گیرد.
«خبرگزاری دانشجو» - نظر شما در مورد بحث ممیزی و یا به عبارتی در خصوص نظارت بر کتاب بعد از چاپ چیست؟
شاکری: معتقدم مقوله ممیزی در سطح است و نباید به فراموشی سپرده شود؛ چرا که در حوزه هنر و فرهنگ به ویژه ادبیات داستانی مشکلات زیادی وجود دارد و این امر مشکل اساسی و عمقی به حساب نمی آید؛ البته ممیزی نکته ای است که باید نواقص آن برطرف شود. به عنوان مثال صدور مجوز برای کتاب ها باید تسریع شده و به نوعی یک وحدت رویه در مقوله ممیزی جریان یابد.؛ ولی درحال حاضر ممیزی بیش از جنبه های علمی و عملی تا حدودی جنبه سیاسی پیدا کرده و کسانی که آتش آن را شعله ورتر می کنند، عموما آغازکنندگان این بحث هستند. البته جریان روشنفکری از مقوله ممیزی بیشترین استفاده سیاسی را می برد. این جریان بیشتر از آنکه با ممیزی و چگونگی آن مشکل داشته باشد با اصل ممیزی مشکل دارد ؛ اگر بخواهیم این موضوع را ریشه یابی کنیم باید بگوییم این گروه با ورود شریعت به حوزه های هنر مشکل دارند و هنر را آزاد و رها از هرگونه قید و اصولی می خواهند.
در نهایت به عقیده من این موضوع غیرقانونی، غیر عقلایی و غیر عملی است و موجب ایجاد یک اغتشاش فرهنگی شده و موجب از هم گسیختگی بسیاری از ارکان های حوزه کتاب خواهد شد. البته افرادی که از ممیزی پس از انتشار کتاب حمایت می کنند، تاکیدشان بر یکی از محورهای انتخاب مخاطب است. برخی دیگر هم معتقدند که باید در کتاب های کودک و نوجوان پیش از انتشار ممیزی صورت گیرد؛ چرا که مخاطب کودک و نوجوان هنوز از قدرت فکری و روحی لازم برای انتخاب صحیح برخوردار نیست؛ اما در مقابل بزرگسال می تواند دست به انتخاب بزند و در انتخاب خودش آزاد باشد. البته به عقیده من این مسئله استدلالی غیر عقلایی است.
در جمهوری اسلامی ایران اولین موضوعی که تبدیل به قانون می شود خواست ملت است. جریان شبه روشنفکر نیز همیشه یک استراتژیک عمومی و دائم دارد که بر مبنای آن خود را مدعی نماینده مردم می داند؛ درحالی که واقعا اینگونه نبوده و زمانی که این جریان در کلام و عمل وابستگی و تعلق فکری خود را به شرق و غرب ثابت می کند. مردم شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی سر می دادند. به عبارتی دیگر جریان شبه روشنفکری خواستگاه دینی را قبول نداشته و یک نمایش کاذبی را به راه انداخت و انتخاب را برعهده مردم گذاشت؛ در حالی که انتخاب مردم چیزی جز ارزش های دینی نبوده و دولت مجری انتخاب این ارزش ها است.
در واقع در ادبیات شبهه روشنفکری به واسطه اینکه اقبال عام نداشته و در ساختار به بن بست رسیده است نوع تفکرات انحرافی و شبه عرفانی وجود دارد و زیست ادبی بزرگان آنها از همین مجرا است. این جریان دایه دار یک جریان انحرافی است که هنجارهای اخلاقی جامعه را می شکند. در واقع این گروه با حذف این موارد ماهیت ادبی خود را از دست می دهد و طبیعتا هر اثری دارای این موضوعات باشد اجازه نشر ندارد. البته هیاهوهایی که اغلب خارج از مطالبات عقلانی مطرح می شود و دایه دار بخشی از آنها جریان شبه روشنفکری هستند مهمل قانونی، عملی و عقلایی ندارند و از تاریخ مصرف مشخصی برای نوعی مقابله و مواجه با حکومت دینی برخوردارند.
«خبرگزاری دانشجو» - همیشه صدور ارزش های انقلاب به سایر کشورها به ویژه از طریق هنر مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است. به نظر شما صدوراین ارزش ها در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟ چند کتاب شاخص داریم که توانسته این وظیفه را انجام دهد؟
شاکری: در این زمینه این پرسش مطرح می شود که آیا در حوزه تعاملات بین المللی و جهانی آثار جهانی داریم یا خیر، البته من معتقدم در حوزه داستان کوتاه به طور متوسط از آثار ارزشمندی برخورداریم و به طبع با نسبت کمتری در رمان آثار ارزشمندی وجود دارد. اما نکته مهم این است که باید توجه کنیم تا در حوزه ادبیات انقلاب به ویژه جنگ و دفاع مقدس جهانی شدن را نباید به هر قیمتی بدست آوریم. به عبارتی دیگر وقتی از جهانی شدن صحبت می کنیم، منظور ادبیاتی است که دربرگیرنده ارزش های بومی و اسلامی ما باشد و اگر از ادبیات دفاع مقدس صحبت به میان می آید، باید ادبیاتی مدنظر باشد که شاخصه های قدسی دفاع 8 ساله مان را در بربگیرد. گرنه کتابی برگرفته از الگوهای غربی هرچند هم ترجمه و جهانی شود افتخاری برای ما نخواهد داشت.
برخی از آثاری که دراین راستا به چاپ رسیده و حتی به مخاطب جهانی عرضه شده است، اساسا سنخیتی با فرهنگ و دفاع مقدس ما ندارد. باید این آثار را نماینده ادبیات سیاه دفاع مقدس تلقی کرد. متاسفانه این آثار نه تنها نماینده ادبیات ما نیستند، بلکه حقایق جنگ را تحریف کرده و به نوعی رویکردی از ادبیات غرب را شامل می شوند. از این رو باید گفت اینکه نویسنده ای داستان قدسی ای را به گونه ای روایت کند که جنبه های حماسی و ایمانی آن نادیده گرفته شود، نمی توان به چنین اثری افتخار کرد و معتقدم جهانی شدن به واسطه چنین آثار فایده ای نخواهد داشت.
اینکه ادبیات ما در ساحت ادبیات داستانی شناخته شده، نیست، دلیلش این است که عموما ترجمه کتاب ها به دست موسساتی صورت می گیرد که می توانند هزینه های گزاف ترجمه و نشر را در سایر کشورها فراهم کنند. در حالی که یک نویسنده داخلی قدرت تامین چنین هزینه ای را ندارد. البته در میان ناشران اروپایی تعداد معدودی هستند که برخی از آثار ارزشی ما را انتخاب، حق کپی رایت را از نویسنده ایرانی خریداری و خودشان آن اثر را ترجمه می کنند. البته این امر در داستان های ویژه بزرگسال وجود دارد؛ لذا مقوله ترجمه و عرضه جهانی در دست موسساتی است که قدرت چنین رایزنی و تامین مالی را داشته باشند. البته برخی از موسسات دست به انتخاب درست و برخی دست به انتخاب های غلط می زنند.
«خبرگزاری دانشجو» - نظر شما راجع به اینکه گفته شده رمان از ظرفیتی برخوردار نیست که بتوان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در آن انعکاس کرد، چیست؟
شاکری: این موضوع یک ثمره علمی دارد و ممکن است کاربرد علمی برایش لحاظ شود؛ اما آن چیزی که مهم است، این است که نویسندگان ما بر اساس تجربه زیستی خود و بر اساس مطالعات و مجموعه دانسته های نظری خودمی نویسند. ولی اگر سوال از این جهت باشد که آیا می توان ارزش های انقلابی را در رمان منعکس کرد؟ باید رمان را به عنوان یک قالب نو پدید در ادبیات غرب مورد بررسی قرار دارد. نویسندگان به واسطه جهت فکری و فرهنگی در غرب زمینه و مولفه هایی را دراین مسئله پدید آورده اند که دارای هویت است. البته باید مورد بررسی قرار گیرد که تا چه حد می توان ارزش های دفاع مقدس را به واسطه رمان انعکاس داد.
البته نمی توان همه خصوصیات رمان را نفی کرد و نمی توان گفت غالبی که ادبیات داستانی پس از انقلاب به آن رسیده هیچ نقطه اشتراکی با رمان ندارد. از طرفی هم رمانی که در ادبیات غرب تعریف شده، مورد نظر ما نیست. اما ویژگی هایی که غالب رمان ما باید داشته باشد، موضوع دیگری است که باید در غالب های پژوهشی و نظری به آن پرداخته شود. اشتباهاتی در این راستا وجود دارد مبنی بر اینکه رمان فقط به یک داستان بلند ختم می شود. معتقدم این تعریف دارای ابهاماتی است و به همه تعاریف رمان خلاصه نمی شود. در واقع زمانی که از رمان حرف می زنیم باید مقولات کیفی را مورد بررسی قرار دهیم؛ در حال حاضر بیشتر پژوهش ها بر روی آثار غربی صورت گرفته و متاسفانه آن که باید بر روی آثار خودمان پژوهش نکرده ایم. باید آثار مستند نگاری، ساختارهای روایی و زبانی و ارکان داستانی را بشناسیم و تبیین کنیم، طبیعتا در این صورت راهمان را بهتر خواهیم شناخت. با این حال مطالعات تطبیقی جایگاه خود را در پژوهش های ادبی دارد.