نخبه و نخبگی همیشه در بین ما مسئله و مفهومی ارزشمند و دوست داشتنی به حساب میآید. شاید روزی همه ما در دل خود آرزوی این را داشتیم که ...
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ نخبه و نخبگی همیشه در بین ما مسئله و مفهومی ارزشمند و دوست داشتنی به حساب می آید. شاید روزی همه ما در دل خود آرزوی این را داشتیم که با عنوان «نخبـه» از ما یاد شود؛ یعنی کسی که باهوش تر و بااستعدادتر از بقیه افراد در یک زمینه خاص است، اما واقعا معیار و تـراز حقیقی برای آن که کسی نخبه شناخته شود چیست؟ به کرّات شنیده ایم که می گویند فلانی «نخبه علمی» است یا عناوینی مثل «نخبه ادبی»، «نخبه سیاسی»، «نخبه اقتصادی»، «نخبه رسانه ای»، «نخبه ریاضی»، «نخبه کامپیوتری» و مواردی متعددی از این دست، زمینه هایی هستند که عده ای در آن شاخص و متمایز از دیگران شده و شایسته نام «نخبـه». در این بین، نخبه علمی به مفهومی عام تر اشاره دارد و بسیاری از حوزه ها چون سیاست، اقتصاد، ریاضیات و فیزیک در ذیل آن قرار می گیرند.
در حال حاضر مراجع و نهادهای رسمی وجود دارند که معیارهای نخبگی را مشخص می کنند و مسیرهای دستیابی به این جایگاه را هم نشان می دهند. امروزه دو نهاد «مدرسه» و «دانشگاه»، اصلیترین مکان های پرورش نخبه علمی به شمار می آیند و طبیعتاً معیارها و ویژگی های افراد نخبه را تعیین می کنند و همه خود را با این معیارها می سنجند و نتیجه می گیرند که نخبـه هستند یا خیـر!
اهمیت و ارزش «نخبه بودن» امروز تا حدی است که اکثر والدین حاضرند هزینههای زیادی بپردازند و فرزندانشان را به تحصیل در مدارس ممتاز نخبگان و تیزهوشان مشغول کنند که بتوانند زمینه دستیابی آنها به معیارهایی مثلِ «رتبه یک رقمی» در کنکور سراسری و کسب «مدال طلا» در المپیادهای علمی را فراهم کنند. در نظام آموزش و پرورش کنونی، معیارهایی چون رتبه تک رقمی در کنکور سراسری، مدال آوری در المپیادهای علمی و کسب رتبه برتر در جشنواره های علمی، جـز اصلیترین مسیرهای رسیدن به قله نخبـگی محسوب میشود. این معیارها سبب شده اند تا دانش آموزان قدری از فضای حفظیات و تلاش برای کسب نمره فاصله بگیرند، و مهارتهایی مثل قدرت تحلیل، توانایی اختراع و اکتشاف و نیز، روحیه پژوهش و تحقیق را کسب کرده و در خود تقویت کنند. همچنین، با تغییراتی جدیدی که در نظام آموزش و پرورش ایجاد شده است، «ارزشیابی کیفی» بتدریج در حال جایگزینی «ارزشیابی کمی» است. یعنی اهمیت دادن به هوش، استعداد و قوه فهـم دانش آموزان بجای تأکید بر حفظیات و کسب بیشترین نمـره بدون کمترین فهم و ادراک از موضوع درسی. مدارس با ایجاد آزمایشگاه های علمی، برگزاری اردوها و کارگاه های علمی، قراردادن دانش آموز در موقعیتهای کشف و جستجوگری، سعی می کنند زمینه بروز خلاقیتهای مختلف کودکان و نوجوانان را ایجاد نمایند و به معنای واقعی، آنها را در مسیر «نخبــگی» هدایت کنند.
«دانشگاه» به عنوان عالیترین نهاد علمی در کشور ما، اما در گامهایی عقب تر از مدارس، در حال حرکت است. امروزه معیارهای کمی و ویژگیهایی بسیار سطحی، اصلیترین راه های شناخت «نخبـگان» بحساب می آید. همانطور که یاد شد، دانش آموزان از راه هایی چون المپیادهای علمی، جشنواره های پژوهشی و کسب رتبه های برتر در کنکور سراسری، به عنوان نخبـه شناخته شده و یکی از امتیازات این امر، کسب عنوان «دانشجوی استعداد درخشان» در دانشگاه است. دانشجویانی که با این عنوان وارد دانشگاه میشوند، از امتیازاتی بهره مند میگردند؛ اما بخش جالب و شاید فاجعه بار این ماجرا آنجایی است که، دانشجویان نخبه ما باید حواسشان باشد که «عنـوان» و «امتیاز» نخبگی را از دست ندهند. چرا که دانشگاه متفاوت از مدارس، ضوابط و معیارهایی دیگر برای سنجش نخبه بـودن یا نبـودن دانشجویان دارد و آن در سطح اول چیـزی نیست جـز، «نمـــره» بیشتر و «معــدل» بالاتر.
طبق قوانین آموزشی و علمی دانشگاهها، یک دانشجو درصورتی که دو ترم متوالی، معدلی کمتر از 17،00 کسب کند، حتی اگر با «رتبه یک» نیز کنکور وارد دانشگاه شده باشد، امتیاز دانشجوی استعداد درخشان بودن را از دست خواهد داد. این یعنی، یک دانش آموز با تلاش در مسیر کسب علم و تحقیق، رتبه ای برتر و دستاوردی علمی بدست می آورد و پس از ورود به عالیترین نهاد آموزشی کشور، فقط باید «نمـرات درسی» خود را بالا نگه دارد تا نخبه بماند. امروزه، حتی واحدهای مشاوره در دانشگاه ها، «کارنامه نمرات» دانشجویان را به درب منازل آنها ارسال میکند و این امر را راهی موفق بسوی کارآمدی آموزشی و تحصیلی دانشجویان میدانند.
وضعیت فعلی نظام دانشگاهی امروز کشور و ضوابط سطحی ارزشیابی در آن نشان میدهد، که دانشگاه بسیار عقب تر از مدارس در حال حرکت است. دانش آموزان امروزی با بهره گیری از ابزارهای تکنولوژیک، روز به روز دقیقتر و آگاه تر میشوند و افزایش درصد موفقیت ها در المپیادهای علمی دانش آموزی، گواهی بر این مدعاست. اما دانشگاه ، هنوز برمبنای «نمــره»، وضعیت جویندگان علم را در این کشور تعریف میکند و این سیکل بیمار، ضربات بسیار شدیدی را تا چندساله آینده بر پیکره تخصصی کشور وارد می آورد.
امروز در بسیاری از کشورهای جهان، دیگر کلاسهای دانشگاهی به سبک گذشته برگزار نمیشود. کلاسها بصورت کارگاهی برگزار شده و ارزشیابی ها کیفی تر شده است. برای دانشجویان در مقاطع مختلف، پروژه های علمی تعریف میشود و ماحصل آن پروژه هاست که وضعیت علمی و رتبه آن دانشجو را مشخص میکند.
همچنین، توجه به تحولاتی که در آموزش و پرورش کشور خودمان در طی سالهای اخیر انجام شده است، تا حد زیادی راهگشای نظام دانشگاهی ماست. توجه به زمینه های پژوهشی، ایجاد فرصتهای بروز خلاقیت و اکتشاف، تنوع و بروزرسانی دروس و مواد آموزشی، تعریف کردن واحدهای درسی مطابق با نیازهای روز جامعه و توانمندیهای نسل جدید جوان، جلوگیری از رشد قارچ گونه دانشگاه های خصوصی –که تحت ساده ترین شرایط، مدارک کارشناسی و ارشد ارائه میکنند- و راهکارهای متعدد دیگر، همگی میتوانند نظام دانشگاهی سـرد و خشک امروزی را، متحوّل کنند. نظام آموزشی که مطابق با نیازهای جامعه امروز و استعدادهای نسل جدید و همگام با تحولات نوین در جهان، خود را بروز کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.
ممنون