گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ کمتر کسی امروز نام بابک زنجانی را نشنیده و او را نمی شناسد. نامی که با عنواین متعددی شناخته می شود: پولدارترین مرد ایرانی، جوانترین ثروتند ایرانی، خریدار باشگاه پرسپولیس، مالک هلدینگ سورینگ، مالک پروژه های جنجالی و چندین عنوان دیگر.
در کنار همه این عنوان ها از همان روزهای اولی که نام او مطرح شد، زنجانی 43 ساله به رانت و فساد اقتصادی در کسب این اموال متهم بوده است.
این اتهامات ادامه داشت تا اینکه دیروز رسما تعدادی از نمایندگان مجلس علیه بابک زنجانی نامه ای خطاب به روسای قوای سه گانه فرستادند و خواستار رسیدگی به وضعیت او شدند.
در این بخشی از این بیانیه آمده است: " سال ها مماشات با فساد مالی، متاسفانه امروز کشور را به فساد سیستمی رسانده است. ویژه گی این مرحله از فساد آن است که دستگاه ها و نهادهای مسئول مبارزه با فساد، خود گرفتار مراتبی از فساد می شوند. فساد مالی مزمن، به فساد سیاسی وجرائم یقه سفیدها دامن زده است. بدین معنا که سوءاستفاده از قدرت عمومی برای مقاصد شخصی، تباری و گروهی گسترش یافته و به رشد شگفت آور زراندوزان بی آزرمی منجرشده است که به عنوان مجرمان یقه سفید خریدار کالای سیاه از فروشندگان تکیه زده بر مصادر دولتی و حکومتی هستند. این عناصر مشئوم که مرتبا تکثیر می شوند، در زمان های نسبتا کوتاه به ثروت های افسانه ای دست می یازند. این پدیده بدون همکاری دو طرف میز و در بستری از ساختارهای مستعد، قوانین و مقررات ناشفاف، سیاست های نامناسب و محدودیت های بی وجه رسانه ای، ممکن نیست."
فارغ از اینکه این اتهامات که از نظر این نمایندگان مستدل و مستند است، اثبات شود یا خیر، یک سوال مهم مطرح می شود که پدیده های اینگونه که در این سالها بیشتر شده اند از کجا ریشه گرفته اند. شاید بررسی نمونه بابک زنجانی راهگشا باشد.
بابک زنجانی در مصاحبه با نشریه آسمان آغاز کارش را از رانندگی رئیس کل بانک مرکزی در زمان هاشمی رفسنجانی عنوان می کند.
زنجانی ماجرای رفتن به بانک مرکزی را این گونه عنوان می کند: " صادقانه می گویم. زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم. من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم. بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود 14-13 ماه آنجا بودم. زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی، برای بازدید به آنجا آمدند. گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید.
ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود. حدود 5 ماه مانده بود. زمانی که خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش گفتند می خواهی چکار کنی؟ اگر بخواهی می توانی اینجا بمانی.
بعدها به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند [دلار به بازار تزریق می کنند] و 4 یا 5 نفر بودند کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود."
زنجانی در جایی دیگر می گوید که از اولین همکاریش با بانک مرکزی 17 میلیون تومان درآمد کسب کرده بودو این درآمد هر روز او از توزیع 17 میلیون دلار در بازار بود و سرمایه او در پایان همکاری با بانک مرکزی به 800 میلیون تومان رسیده بود. امروز بابک زنجانی مدعی است 25 هزار میلیارد تومان سرمایه دارد و همه اینها را با کمک خدا و تلاش خودش بدست آورده است!
از این نمونه ها زیادند. کسانی که با برخورداری از رانت های کلان یک شبه ثروتمند شدند و بابک زنجانی تنها یکی از آنها است.
مساله زمانی پیچیده تر می شود که این شخص توسط برخی از مقامات از جمله خود آقای هاشمی که شروع فعالیت زنجانی توسط او رقم خورد، تقدیر می شود.