گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ همزمان با قوت یافتن اهمیت تحصیلات دانشگاهی، «خوابگاه» نیز به عنوان محلی برای اسکان دانشجویان غیر بومی در شهری که دانشگاه موردنظر در آن واقع شده است؛ اهمیت می یابد. شرایط زندگی خوابگاهی و مسائل مرتبط به آن، تا آنجا پیش می رود که امروزه، اصولا با مقوله ای به نام «سبک زندگی خوابگاهی» مواجه ایم. سبک زندگی ای که در آن فرد، در کنار تعداد زیادی از افرادی که هیچ آشنایی قبلی نسبت به آنها نداشته است اسکان می یابد و می بایست در این فضای مشترک و محدود، تمامی رویدادهای غیرقابل پیش بینی را کنترل نماید و تا آنجا که ممکن است خود را با آن سازگار سازد. این نوع سبک زندگی علاوه بر مزایایی که می تواند داشته باشد شامل یک سری مشکلات نیز هست که در زیر به هر یک تا حدودی پرداخته می شود.
خوابگاه های موجود در کشور به دو «شکل دولتی» (عموما وابسته به دانشگاه ها) و «شکل خصوصی» (خودگردان) اداره می شوند که هر یک از این دو، ویژگی های خاص خود را دارا هستند. خوابگاه های دولتی یا به صورت مجتمع های بزرگ خوابگاهی هستند که در اینصورت اجاره بهای به نسبت کمتری را دربرمی گیرند؛ از امکاناتی همچون سالن ورزشی، سلف غذاخوری، کتابخانه و اینترنت برخوردارند، یا به صورت واحدهای آپارتمانی پراکنده در سطح شهر، در اختیار متقاضیان قرار می گیرند. خوابگاه های دولتی عموما از نظر تاریخ بازگشایی، تعطیلی و... با دانشگاه مطابقت دارند. در مقابل امکانات موجود، این نوع خوابگاه ها جمعیت بیشتری را در خود جای می دهند به گونه ای که مثلا در یک اتاق 10 متری، 6 نفر در کنار هم زندگی می کنند و از حداقل فضای موردنیاز، برخوردار می شوند این در حالی است که کمبود فضای لازم می تواند منجر به احساس عدم مالکیت و کنترل بر اوضاع، درگیری و تنش بین دانشجویان، کاهش بهداشت و مختل شدن آرامش مورد انتظار، گردد و در نهایت بازده دانشجویان را در امور درسی، که در حقیقت هدف نهایی از حضور در خوابگاه است را کاهش دهد.
از سوی دیگر برخی دانشجویان با ضوابط انضباطی و مقررات عبور و مرور خوابگاه مخالف هستند و آن را نقض قدرت تصمیم گیری و آزادی های شخصی می دانند و معتقدند در تدوین این قوانین، شرایط و بازه ی فعالیت های دانشجویان به خوبی لحاظ نشده است و این قوانین بیش از راهگشا بودن سبب تنش میان دانشجویان و مسئولین امر و محدودیت بی مورد دانشجویان می گردد. در حالی که مسئولین نیز این قوانین را برای حفظ نظم و امنیت دانشجویان ضروری دانسته و هر گونه تخطی از آن را، خطایی مستوجب پیگیری می دانند.
به دلیل مسئولیت های سنگین و هزینه های زیاد اداره ی خوابگاه ها و کمبود اعتبارات در این بخش، برخی از دانشگاه ها، به کلی این امر را به بخش خصوصی محول کرده اند؛ که بنظر نمی رسد تاکنون تجربه ی موفقی نیز بوده باشد. خوابگاه های خصوصی یا خودگردان، عموما مکان هایی هستند که برای کاربری ای غیر از کاربری خوابگاه ساخته شده اند ولی بعدها به دلیل کمبود فضا با تغییراتی اندک به خوابگاه تبدیل گردیده اند. در نتیجه در ساخت آنها، هیچ توجهی به ویژگی های معیشتی ساکنان آن و بسیاری از نیازهای معقول دانشجویان نشده است. ضمن آنکه در برخی موارد صاحبان این اماکن برای کسب سود بیشتر، اقدام به پذیرش افرادی بیش از حد ظرفیت نیز می نمایند که سبب می شود دانشجویان با پرداخت هزینه های زیاد نهایتا در یک جای شلوغ و بدور از آرامش ساکن شوند؛ جایی که در آن مجبورند بخشی از وقت و انرژی ارزشمند خود را صرف مواجهه با مسائل پیش پا افتاده ای مثل ایستادن در صف دستشویی، حمام و آشپزخانه، پیدا کردن جایی برای خشک کردن لباس ها و ... بکنند. همچنین در برخی از خوابگاه های خصوصی، امکان پذیرش و اقامت افراد غیر دانشجو نیز وجود دارد که به دلیل قوانین سهل گیرانه در امر پذیرش، می تواند سبب کاهش امنیت دانشجویان در تمامی ابعاد آن گردد و آنها را با خطرات متعددی مواجه سازد.
فارغ از دولتی یا خصوصی بودن، زندگی در خوابگاه یعنی زندگی در محیطی با کمترین حریم شخصی، مسائل خاص خود را دارد. یعنی شما در طول حضور در خوابگاه مدام باید با تمامی شرایط پیش رو، خود را تطبیق دهید و حتی از بسیاری از مهم ترین حقوق خود نیز به نفع زندگی جمعی بگذرید، چرا که در غیر اینصورت ادامه ی این شیوه ی زندگی محکوم به شکست است. اگر چه این امر می تواند یکی از مزایای خوابگاه نیز باشد و نشانه ای بر بلوغ فردی انگاشته شود اما تجربه نشان می دهد که دسترسی به این توانایی، نیاز به آموزش دارد و به راحتی بدست نمی آید و بسیارند دانشجویانی که به دلیل عدم پذیرش مقتضیات این سبک زندگی، دچار مشکلات زیادی می شوند و در نتیجه سال های بسیار تلخی را در خوابگاه می گذرانند.
زندگی در خوابگاه مستلزم این است که افراد از فرهنگ ها و قومیت های مختلف، که بعضا هیچ شناختی نیز نسبت به همدیگر ندارند به ناچار در یک محیط کوچک با یکدیگر معاشرت کنند. اگر چه این امر می تواند میزان شناخت و قدرت تطبیق افراد را افزایش دهد از سوئی می تواند افراد را در وادی بی هویتی و انفصال از ارزش های بومی خود نیز بیاندازد و تا جایی پیش ببرد که دانشجو به هیچ آداب و رسوم خاصی معتقد نبوده و به فرهنگی خودساخته روی بیاورد.
این همزیستی بدون شناخت قبلی، اثرات سوء دیگری نیز دارد از جمله اینکه عموم دانشجویان در گروه های سنی 30-18 سال قرار دارند. یعنی گروه سنی جوانان که طی آن افراد به شدت تحت تاثیر گروه دوستان خود هستند و از آنها الگوبرداری می کنند و حتی برای عضویت در برخی از گروه ها که آنها را مطلوب می پندارند، به شکل اعضای آن گروه (شکل ظاهری، شکل رفتاری، شکل اعتقادی و ...) در می آیند. در خوابگاه این وضعیت تشدید می شود؛ زیرا فرد مجبور است که زمان بسیار زیادی را –حتی در مواردی از صبح تا شب– همراه با دوستانش باشد. علاوه بر اینکه، به دلیل «بُعد مسافت»، والدین نیز امکان اعمال هیچ گونه نظارت و مراقبتی را بر فرزندان خود ندارند. در موارد بسیاری مشاهده شده است، در اتاقی که تنها در آن یک نفر سیگار می کشیده است بعد از گذشت مدت کوتاهی، کل اتاق به این عمل مبادرت ورزیدند و یا در اتاقی که سایر اعضا نماز نمی خواندند تنها عضو نمازخوان اتاق نیز پس از مدتی نمازش را ترک نموده است.
از سوئی دیگر همانطور که تجربه ی زندگی مستقل از والدین، می تواند سبب «مسئولیت پذیری» هر چه بیشتر افراد شود و چه بسا اعتماد به نفس آنها را تقویت کند ولی از طرفی نیز، دانشجوی خوابگاهی خود را در شهری بیگانه، دور از خویشاوندان، با کوله باری از درس ها و تکالیف، برای رفع تمامی وظایف خویش، بدون یار و یاور می یابد؛ گویی به دور از همه ی حمایت های پیشین خانواده، حال در وسط معرکه ی زندگی تک و تنها می بایست بزرگ شود و برای رفع همه ی امور مرتبط به خود تصمیم بگیرد و به تنهایی به همه آنها عمل کند.
پس از بازگشت روزانه از دانشگاه به خوابگاه، از غذای آماده¬ ی کانون گرم خانواده و سرگرمی های موجود در خانه خبری نیست. برای پسران که معمولا آشنایی چندانی به وظایف خانه داری ندارند، آشپزی، ظرف شستن، لباس شستن و ... می تواند چالش بزرگی را پیش روی آنها قرار دهد. در حالی که مشکلات دختران بیشتر مربوط به نبودِ حامی و تکیه گاه و انجام امور خارج از خوابگاه است. نبود حریم خصوصی، تطبیق مداوم و بی اندازه ی خود با همه ی شرایط، ضمن نبود آرامش مورد نیاز برای استراحت و درس خواندن، تنهایی و کمبود محبت و ... سبب می شود که دانشجو خود را بیش از پیش تنها و مستأصل ببیند و زمینه های افسردگی، سرخوردگی و سایر ناهنجاری های روانی در او ایجاد گردد و چه بسا نیز عامل روی آوردن به دوستان و سرگرمی های نامناسب و مخرب شود.
از طرفی دانشجویانی که رهسپار دانشگاه های شهرهای دیگر می شوند، ممکن است از شهرهای کوچک با امکانات و فرهنگ هایی کاملا متفاوت از شهری که دانشگاه موردنظر در آن واقع است، آمده باشند که در اینصورت این مواجهه ی فرهنگی می تواند به شدت سبب «هضم فرهنگی» فرد جدیدالورود گردد؛ به گونه ای که فرد پس از بازگشت به موطنش، بین خود و سایر نزدیکانش هیچ گونه شباهت و تفاهمی احساس نکند و تصمیم بگیرد که سبک زندگی ای مطابق با آنچه در زمان دانشجویی خود داشته پیش بگیرد. از سوئی دیگر راه اندازی خوابگاه های دانشجویی در شهرهای کوچک نیز خالی از مشکل نبوده است. بعضا مشاهده شده است که ساختن یک دانشگاه در یک شهر کوچک و سنتی و متعاقب آن ورود دانشجویان از شهرهای مختلف سبب شده است که فرهنگ اصیل آن ناحیه، مورد تهاجم فرهنگی قرار بگیرد و بافت سنتی و فرهنگ بومی آن ناحیه دستخوش تغییر گردد.
بنظر می رسد که در شرایط کنونی، خوابگاه و زندگی خوابگاهی همچنان امری اجتناب ناپذیر باشد، بنابراین باید تلاش هایی در راستای افزایش کیفیت و امکانات مورد نیاز در این زمینه صورت بگیرد تا دانشجویان بتوانند با کمترین آسیب ها و چالش، این دوران را طی کنند و با سلامت روانی، اجتماعی و اخلاقی هر چه بیشتر، به وادی خدمتگزاری به میهن شان قدم بگذارند.
منبع: دوهفته نامه کاروتلاش/ استان آذربایجان غربی