به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، بیست و نهمین نشست عصر تجربه عصر روز گذشته با حضور صادق کرمیار در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
کرمیار در ابتدای این نشست گفت: انتظار نداشتم بلافاصله پس از فک پلمپ، 10، 15 نفر در این نشست جمع شوند، اما به کوری چشم دشمنان ظاهراً عکس این اتفاق رخ داد.
وی افزود: مسئولان این بنیاد اعلام میکنند همه چیز خوب است؛ واقعاً نویسندگان مانند سایر اهالی فرهنگ و هنر خانهای ندارند که دیگران بخواهند در آن را ببندند، البته وزارت ارشاد بنیاد ادبیات داستانی را تأسیس کرد، اما ظاهراً از این کار پشیمان شده و اکنون روی دستش مانده و نمیداند چه کند.
نویسنده رمان «درد» ادامه داد: نمی دانم دلیل پلمپ بنیاد چه بوده، اما پرونده خوبی برای فعالیت فرهنگی و هنری در سطح شهر تهران نیست. هنوز یک نهاد مستقل فرهنگی برای نویسندگان حوزه ادبیات داستانی در کشور نداریم که بتواند سلیقههای مختلف داستان را تحت پوشش قرار دهد، البته تعدادی از نویسندگان میخواستند نسبت به پلمپ بنیاد اعتراض کنند، اما بنده گفتم این کار را نکنید؛ چرا که نویسنده، وزیر، معاون فرهنگی و شهردار به این دلیل استعفا نخواهند داد.
کرمیار عنوان کرد: به این باور رسیدهام که مسئولان نویسندهها را دوست ندارند، ولی ناچارند تحملشان کنند، نویسندهها هم در هر شرایطی کار خودشان را میکنند و حتی پشت درهای پلمپ شده شروع به نوشتن میکنند؛ چراکه رفتار نویسنده سیاسی نیست و در داستانش نمود پیدا می کند.
وی گفت: کاراکترهایی که بر وضعیت فرهنگی جامعه تاثیرگذار هستند، مطمئن باشند روزی شکل داستانی به خود می گیرند و در رمان ها ماندگار خواهند شد، چه عمل خوب انجام داده باشند و چه بد، غیر از اینکه رفتارشان در نزد بارگاه الهی ثبت میشود، در ادبیات داستانی هم ماندگار خواهد شد، البته ممکن است در شرایط فعلی به این آثار اجازه چاپ ندهند، اما در آینده چاپ می شود.
نویسنده رمان «درد» در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: در دهه 60 وضع خوب بود، گروه نویسندگان مکانهایی را داشتند که در آنها به گپ و گفت و بحث و جدل میپرداختند؛ سهم ما در آن دوره از این نشست ها در روزنامه اطلاعات بود، آنجا جمع میشدیم و در کنار علیاصغر شیرزادی که مسئول صفحه گزارش روزنامه بود و یکی از نویسندگان خوب کشور ماست گپ میزدیم و من مطالب فراوانی از وی آموختم.
کرمیار ادامه داد: در اوقات بیکاری در سرویس گزارش روزنامه در کنار جمعی از نویسندگان گرد هم میآمدیم و درباره جدید ترین کتاب های منتشر شده و جریانات ادبی به گفت و گو می پرداختیم. آقای شیرزادی، محمدرضا گودرزی، اسدالله امرایی، حسن بنیعامری و... از جمله دوستانی بودند که در آن جلسات حضور داشتند و مطمئن هستم از شیرازدی بسیار آموختهاند. هر بار که جمع میشدیم، یک نفر کتابی معرفی میکرد میخواندیم و درباره آن صحبت میکردیم به معنای دیگر کارگاه داستان تعریف نشدهای در روزنامه ی اطلاعات تشکیل میشد که آقای دعایی هم از آن استقبال میکرد. البته شاعرانی چون علیرضا قزوه سهیل محمودی عبدالجبار کاکایی و مرحوم حسن حسینی و موسوی گرمارودی هم در این جلسات حضور داشتند.
کرمیار در همین زمینه افزود: در آن دوران فضای فرهنگی دلنشین بود البته با اینکه جنگ بود و همه چیز کوپنی بود اما فضای فرهنگی دلنشینی داشتیم و بحث و گفت وگو ها در حوزه ادبیات داستانی و شعر جدی بود.
نویسنده « نامیرا» تصریح کرد: دلم برای جوانانی که اکنون از پتانسیل و انرژی برای یادگیری برخوردار هستند میسوزد. زمینههایی که در دهه 60 داشتیم در حال حاضر فراهم نیست منتهی امروز زمینههایی دیگر فراهم است و آن صداهای مختلف است که در نقاط مختلف شهر شنیده میشود و باید قدرش را بدانیم.
وی در ادامه با اشاره به انجام فعالیت های فرهنگی در فرهنگسراها، گفت: در هر یک از فرهنگسراها اساتیدی حضور دارند که کارگاههایی را تشکیل دادهاندکار میکنند و گرایش خاص خود را دارند. این صداها، سبک ها و متدهای مختلف که در نقاط مختلف در حوزه ادبیات داستانی کار می شود اتفاقات خوبی است که باید غنیمت شماریم و امیدوارم زمینه چاپ آثار کارگاهی فراهم شود چرا که مقدمه نقد را رقم میزند.
نویسنده « دشت های سوزان» در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه پلمپ ساختمان بنیاد افکار من را به هم ریخته است، ابراز داشت: نویسنده میتواند در تنهایی خود بنویسد اما در جمع که حضور مییابد باید المان هایی کنار هم قرار بگیرند که نویسنده آرامش داشته باشد و بتواند بنویسد. از این رو نکات زیادی را یادداشت کرده بودم که در این جلسه درباره آن ها صحبت کنم اما به دلیل مساله ی پلمپ ذهنم پریشان است.
کرمیار در ادامه سخنانش در پاسخ به پرسش یکی از حاضرین درباره ی داستان ضد داستان عنوان کرد: در فرانسه موجی با این عنوان راه افتاد که اصالت را به اشیاء می داد. البته این موج فقط در حد یک موج ادبی در فرانسه جریان پیدا کرد و تبدیل به سبک نشد و به نظر من در همان دوران به پایان رسید در حال حاضر هم کسی گرایشی به سمت داستان ضد داستان ندارد و حرکت ادبیات داستانی به سمت ادبیات پستمدرن و فرا پستمدرن رفته است.
وی در ادامه با بیان اینکه زبان در داستان و زندگی واقعی از موضوعاتی است که هنگام نوشتن با آن مدام کلنجار میرفتم گفت: در سال 69 اولین داستانم منتشر شد، همان زمان نقدهایی بر آن نوشته شد که نگاههای خوبی به کتاب داشتند و میگفتند این اثر نسبت به آثار آن دوران متفاوتتر است اما پس از آن ترجیح دادم دیگر اثری منتشر نکنم چراکه برای انتشار اثر هیچ وقت دیر نیست اما برای پشیمان شدن دیر است. از این رو هرچه می نوشتم کنار می گذاشتم و منتشر نمی کردم تا بعدها پشیمان نشوم. داستان هایی کوتاه هم نوشتم که در وضعیت حاضر هیچ کدام قابل چاپ نیستند.
نویسنده کشورمان افزود: در ادامه رمان هایی هم نوشتم که چاپ نکردم تا اینکه در سال 88 پیشنهاد چاپ نامیرا از سوی سید مهدی شجاعی از طریق انتشارات نیستان مطرح شد قصد انتشار را نداشتم اما وی گفت که حتما باید چاپ کنیم. بلافاصله گفت کار بعدی چه داری و در نهایت منجر به این شد که کتاب دشت سوزان منتشر شود و سالی یک اثر چاپ کنم.
کرمیار با اشاره به رمان « درد» آخرین اثر خود گفت: رمان درد آخرین اثر من است اما نمی دانم در حال حاضر چه بلایی بر سر آن آمده و آیا فروش داشته است یا خیر؟دیر چاپ شدن یک اثر لطمه ای به آن وارد نمی کند تا اینکه اثری به چاپ برسد و مولف پشیمان شود.
وی با اشاره به اهمیت زبان در داستان نویسی گفت: آنچه که در ادبیات داستانی برای نویسنده مهم است بیش و پیش از همه چیز زبان است اگر نگوییم زبان همه چیز داستان است اما من شک ندارم که زبان رکن بنیادین و اصلی داستان است و اگر زبان نویسندگان از یکدیگر تفکیک نشود نویسندهها با هم چه تفاوتی دارند؟ این مهم به تفاوت نگاه نویسنده، به هستی، افراد، نگریستن به جهان و ... باز میگردد، داستان و هنر هم کشف روابط بین انسان با انسان و انسان با هستی است و برای کشف این مهم نیازمند زبان هستیم.
نویسنده کشورمان ادامه داد: از این رو اگر نویسندگان میخواهند از جایی شروع کنند باید روی زبان داستانیشان توجه داشته باشند، نویسندگان جوان باید روی زبانشان کار کنند تا زبانی متعلق به خود داشته باشند. در این صورت مشخص می شود که یک اثر بدون داشتن نام متعلق به کدام نویسنده است و هرکس اثری را میخواند باید بداند که متعلق به کیست، مانند اثار نویسندگانی چون محمود گلابدرهای، صادق هدایت یا جلال آل احمد، که شناسنامهدار هستند و زبان، ترکیب و واژگان هر یک شناسنامه دارد. بنابراین هرچه نویسنده روی زبانش کار کند باز هم جای کار دارد زیرا زبان رابط ذهنی نویسنده و مخاطب است. هرچه قدرتمند باشد تأثیر نویسنده بر مخاطب عمیقتر است.
کرمیار افزود: زبان در تمام حوزه های روابط انسانی تاثیرگذار است نویسنده اگر می خواهد بیشترین تاثیر را در ذهن مخاطب بگذارد حتی اگر پیش پا افتاده ترین موضوعات را هم انتخاب کند اگر با قدرت زبانی بالا شکل زبانی به داستان دهد قطعا بر مخاطب تاثیر خواهد گذاشت.اوایل دهه 70 زمانی که انقلاب شکل گرفته و شاهد انزجار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بودیم بسیاری از نویسندگان به بیان زبانی خود فکر نمی کردند و آنچه برایشان اهمیت داشت محتوا بود اما هیچ کدام از آن آثار ماندگار نشدند و فقط آثاری ماندگار شدند که زبان قدرتمندی داشتند.
وی دربخش دیگری از سخنانش درخصوص داشتن زبان خاص و ماندگار مانند نویسندگانی چون جلال آل احمد و صادق هدایت اذعان داشت: پیوند با ادبیات کهن مهم شمرده میشود، پیوند نویسندگان جوان با ادبیات کهن، منظوم و یا منثور اولین قدم برای تقویت زبان است. من به هنگام نوشتن نامیرا از صبح تا ظهر مینوشتم و عصرها شاهنامه میخواندم به طوریکه در همان دوران یک دوره شاهنامه را تمام کردم. شاهنامه به من کمک میکرد تا سطح زبانم تنزل نیابد.
کرمیار خاطرنشان کرد: اولین قدم پیوند میان ادبیات معاصر و کهن است و تا زمانی که این پیوند شکل نگیرد قطعا زبان قدرتمند پدید نخواهد آمد. گام دوم ممارست و سومین گام زاویه دید است. به عبارتی دیگر از هر زاویه ای به موضوع نگاه کنیم زبان و لحن خاص خود را دارد بنابراین وقتی زاویه دید مبتنی بر هستی شناسی شخصی نویسنده باشد هر موضوعی حتی پیش پا افتاده ترین ها می تواند قابلیت طرح بگیرد و تبدیل به داستان شود.
این نویسنده در ادامه با اشاره به اولویت زبان نسبت به محتوا گفت: تا وقتی که نویسنده از زبان خاص خود برخوردار نباشد از دایره نویسندگان خارج می شود.
کرمیار در بخش دیگری از سخنانش به ادبیات عامه پسند اشاره کرد و گفت: در این نوع از ادبیات نویسنده به ابتذال کشیده می شود و این ابتذال به معنای استفاده بیش از حد از یک موضوع است. البته من ادبیات عامه پسند را نفی نمی کنم چرا که این نوع ادبیات بسیاری از مخاطبان را به خود جذب می کند اما اگر ادبیات عامه پسند در سیاست گذاری مدیران باشد رو به ابتذال می رود.
وی در خصوص جایگاه تحقیق در نوشتن عنوان کرد: تحقیق مهم است. من به هنگام نوشتن رمان نامیرا درباره یک دوره تاریخی تحقیقات فراوانی انجام دادم اما در نهایت داستان خودم را نوشتم. از این رو غیر از وقایع کلیدی مشخص در داستان تمامی شخصیت ها کاملا تخیلی هستند اما چون رمان مبتنی بر یک واقعه ی تاریخی است هرکسی که می خواند فکر می کند داستان واقعی است.
از این رو تحقیقات کمک می کند آن چیزی که می نویسیم مبتنی بر واقعیت جامعه باشد و فقط دربرگیرنده تخیل نباشد.
نویسنده « درد» در ادامه تمرکز مدام و پیوستگی در نوشتن را مهم دانست و در خصوص انتخاب نام برای کتاب اظهار داشت: برای نام داستان باید به متن داستان مراجعه کنیم که البته به زاویه ای بر می گردد که از آن داستان را نگاه می کنیم. بنابراین اسم از دل متن داستان بیرون می آید و به زاویه دید داستان بر می گردد.
کرمیار در پایان خاطرنشان کرد: به دنبال نون و آب در ادبیات نباشید، بهترین کار دلالی است. دلال در همه حوزهها هم کار مردم را راه میاندازد و هم کار خودش راه میافتد. حتی در تیراژ کتاب هم نویسندگان غرب شاکی هستند آن ها هم نگران وضعیت مطالعه بعد از ظهور اینترنت هستند و این نگرانی جدی است. جامعهای با اطلاعات فراوان و عمق اندک از جمله آفتهای دنیای مجازی است.