به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ مستند «جنایت در سکوت» روایتی تکان دهنده از اعضای خانواده ای ساکن در یکی از نقاط مرزی ایران را نشان می دهد که به علت عوارض برآمده از بمباران شیمیایی دولت بعث عراق در هنگام دفاع مقدس با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. تکان دهندگی فیلم وقتی دو چندان می شود که در می یابیم سه فرزند این خانواده «دو پسر و یک دختر» هر سه بعد از پایان جنگ به دنیا آمده اند اما عوارض هولناک بمباران شیمیایی حتی سالها پس از جنگ هم دست از سر آنها برنداشته است.
بعد از نمایش فیلم نشست گپ و گفت درباره فیلم با حضور محسن یزدی منتقد سینما و بهروز نورانی پور کارگردان این کار انجام شد.
نکته جالب این نشست مشارکت فعالانه مخاطبان در طرح پرسش از کارگردان بود.
ابتدا محسن یزدی با ذکر توضیحاتی درباره ویژگیهای کیفی این مستند از کارگردان خواست قبل از هر چیز درباره اوضاع و احوال کنونی اعضای خانواده ای که فیلم تصویری از زندگی آنها نشان می دهد صحبت کند.نورانی پور نیز با بیان اینکه فیلمبرداری کار در سال 89 انجام شد و اکران آن موجب یک سری اتفاقات مثبت گردید گفت:«مادر خانواده که همچنان با مصائب جسمی و روحی برآمده از جنگ تحمیلی دست و پنجه نرم می کند. یکی از فرزندان پسر خانواده به دلیل عوارض شیمیایی کاملا نابینا شد اما خوشبختانه پسر دیگر بیماری اش در مرحله ای خاص متوقف شد و جلوی پیشروی آن گرفته شد. دختر خانواده که مادرش همواره آرزوی ازدواجش را داشت نیز توانست با کسی که سیرتی مشابه خودش داشت ازدواج کند. اکرانهای فیلم در سال 90 سبب ساز آشنایی تعدادی از نیکوکاران با وضعیت زندگی اینها و کمکشان شد.»
این کارگردان ادامه داد:«خوشبختانه دوستانی پیدا شدند که هزینه های درمان کل اعضای خانواده محوری فیلم را برعهده گرفتند ضمن اینکه چند خانواده که وضعیتی مشابه داشتند هم از ناحیه خیرین مورد توجه قرار گرفتند.»
بهروز نورانی پور با بیان اینکه همچنان مین ها در مناطق مرزی ایران جان هموطنان را می گیرند افزود:«همین منطقه ای که فیلم ما در آن می گذشت همچنان پر از میانهای کشف نشده است و البته روزی نیست که خبری از مرگ و میر شیمیایی های جنگ نشنویم. برای آدمهای این نقطه از ایران هنوز جنگ تمام نشده است چراکه جنگ به ظاهر در سال 68 تمام شد اما آدمهای این منطقه همچنان با تبعات جنگ درگیرند!»
آدمها حتی در قعر هم در تلاقی با امید، زنده هستند
یزدی در ادامه گپ و گفت از نورانی پور پیرامون تقارن تلخی فیلم با امیدواری پایانی آن پرسید و اینکه این حس امید از کجا می آید.
نورانی پور نیز با ذکر این نکته که امید از خودِ سوژه ها می آید گفت:«امید را خودِ سوژه ها و زندگی آنهاست که به شما می دهد. در جایی از فیلم یکی از فرزندان خانواده که نامش "محمد" است می گوید دوست دارد ازدواج کند و واقعا هم این آرزو برایش وجود دارد. یا کاراکتر دختر خانواده که نامش «مهناز» است می گوید دوست دارد مثل آدمهای سالم زندگی کند و امیدوار است به لحظه ای برسد که دوست داشته شود. اینها نشان می دهد که آدمها حتی در قعر هم در تلاقی با امید، زنده هستند.»
اینکه مستندساز با چه غریزه ای اثر را تولید می کند است که او را به امید یا بن بست می رساند
چگونگی اینکه برخی مستندسازان سعی دارند حتی ساده ترین مشکلات را با بن بست به اتمام برسانند اما «جنایت در سکوت» امیدواری را به مخاطب تلقین می کند موضوع بعدی بود که یزدی درباره آن از نورانی پور پرسید و وی نیز با هوشمندی در این باره گفت:«این نگاه مستندساز است که شرایط تولید اثری خاص را فراهم می آورد. اینکه مستندساز با چه غریزه ای اثر را تولید می کند است که او را به امید یا بن بست می رساند. گاهی مواضعی در ذهن مستندساز به وجود می آید که پیش خود فکر می کند اگر به این سمت برود که بن بست سازی کند مورد توجه بیشتری قرار می گیرد.»
وی با بیان اینکه دوره هایی را داشته ایم که چرخ سینمای مستند نمی چرخیده ادامه داد:«به هر حال مستندساز هم از اوضاع و احوال پیرامونش منفک نیست و وقتی شرایط تولید حتی سالی یک اثر هم برایش فراهم نیست طبیعی است که تلخی نگاهش بیشتر شود.»
توکل از دل سوژه ها آمده
در ادامه گپ و گفت محسن یزدی از توکل به خدا که تقریبا در تمامی آثار نورانی پور و البته«جنایت در سکوت» وجود دارد سخن گفت و با ذکر مثالهایی از فیلمهای قبلی وی «خدا اشتباه نمی کند» و «زندگی زیر پوست» از او خواست درباره پررنگ بودن این وجه سخن گوید.
نورانی پور با بیان اینکه این مفهومی بوده که طی سالهای متمادی کار در حوزه مستند به دست آورده اظهار داشت:«در برخورد با سوژه های مختلف اغلب دیده ام آدمها همواره به نقطه ای می رسند که احساس خلأ را با واژه خدا پر می کنند. طبیعی است که هر آدمی ویژگیهای خاص خود را دارد و به اصطلاح فطرتی خاص اما در اغلب موارد این توکل است که می شود عامل اشتراک سوژه ها. این توکل هم از دل سوژه ها آمده.»
جا انداختن فرهنگ مستند دیدن یک ضرورت است
محسن یزدی سوال بعدی خود را درباره چرایی تولید برخی آثار مستند با نگاه صرف جشنواره ای پرسید و نورانی پور نیز در چرایی آن پاسخ داد:«طبیعی است که هر جشنواره ای به شکل خاصی از آثار بها می دهد و اگر من توانم را برای ساخت فیلم جهت جشنواره ای خاص بگذارم طبیعی است که درجا می زنم. شخصا فیلمهایم را برای جشنواره ها تولید نکرده ام. هر جشنواره در حالت کلی نماد یک سلیقه خاص است و من ترجیح می دهم برای مخاطب عام مستند بسازم.»
نورانی پور با بیان اینکه فیلمهای مستند کمترین مجال اکرانهای سراسری را هم ندارند ادامه داد:«جاانداختن فرهنگ دیدن فیلم مستند یک ضرورت است اما مشکل اینجاست که جایی را برای اکران آثار مستند نداریم و در نتیجه آن مستندسازان به سراغ راهها و چارچوبهای دیگری مثل همین جشنواره ها می روند. اکرانهای برنامه ریزی شده می تواند سب ساز آن شود که کارگردان به جای جشنواره به سراغ مخاطب عام بیاید.»
انسان به امید رسیدن به آرزوها زنده است
نورانی پور پیام نهایی فیلم خود را نیز در یک جمله چنین بیان کرد:«انسان با کرامت و به امید رسیدن به آرزوها زنده است.» و ادامه داد:«این همه آن چیزی است که در این فیلم می بینید.»
اغلب آنها که به کردستان می روند شکل خاصی از اتفاقات را ارائه می دهند
اینکه چطور شده نورانی پور به سراغ ساخت مستندی در خطه کردستان رفته اولین پرسشی بود که از جانب مخاطبان مطرح شد. نورانی پور با بیان اینکه اصالتی کردی دارد گفت:«من اصالتا سنندجی هستم و در طی این سالها بارها دیده ام اغلب آنها که به کردستان می روند شکل خاصی از اتفاقات را ارائه می دهند و در نهایت عدم آشنایی با سوژه باعث می شود بزرگترین آسیب را به این گونه آثار بزنند.»
سوژه سراغتان می آید اگر تولید را تجاری نبینید
نورانی پور در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه سوژه هایش را چطور انتخاب می کند اظهار داشت:«همیشه سوژه بوده که آمده سراغم. جالب اینجاست که سوژه "زندگی زیر پوست" را از فومن گرفتم و سوژه "خدا اشتباه نمی کند" را از خطه ترکمن صحرا و هیچ گاه هم این طور نبوده که خودم به دنبال کشف سوژه برودم بلکه اتفاقات موجب شدن سوژه ها سراغم آیند و بعد پرورش شان دهم.»
وی ادامه داد:«این اتفاقات است که سوژه ها را سر راهتان قرار می دهد؛ سوژه سراغتان می آید اگر تولید را تجاری نبینید.»
با همین پلانها بود که کلی آدم در نقاط مختلف دنیا با فیلم و فضایش ارتباط برقرار کردند
کارگردان«جنایت در سکوت» در پاسخ به این پرسش که چطور می شود اتفاقی مانند بمباران شیمیایی هیروشیما زمینه ای می شود برای شکل گیری بسیاری از گردهماییهای جهانی و صدور بیانیه های فراوان اما آنچه در نقاطی مانند سردشت حین جنگ رخ داد چنین زمینه ای را ایجاد نمی کند گفت:«به هر حال کارهای ما هم اثرگذاری خود را داشته است. با همین پلانها بود که کلی آدم در نقاط مختلف دنیا با فیلم و فضایش ارتباط برقرار کردند.در جشنواره های خارجی بارها با مخاطبانی روبرو شدم که سعی می کردند همدردی خود را با من ابراز کنند و با دادن هدایایی به کاراکترهای مستند از همدلی خود حرف بزنند.»
نورانی پور ادامه داد:«همان هزینه هایی که برای کمک به درمان این خانواده صورت گرفت و همان نیکوکارانی که به سمت خانواده های این چنینی آمدند همه با دیدن فیلم بود که متوجه اوضاع شده بودند.»