به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ چهارمین جلسه از سلسله نشستهای نمایش فیلم «سینماروایت» با نمایش سه فیلم کوتاه «آن سوی دو خط باریک»، «مرگ درجه سه» و «حنانه» که کارگردانی آنها را سه جوان به نامهای سمانه قاری زاده، حامد علیزاده و داریوش غذبانی برعهده داشته اند برگزار شد. هر سه فیلم کوتاه در ژانر جنگی ساخته شده اند. «حنانه» و «آن سوی دو خط باریک» اتفاقاتی در کوران جنگ هشت ساله ایران و عراق را روایت می کنند اما «مرگ درجه سه» اتفاقی که به هنگام حضور نیروهای ناتو در عراق رخ می دهد را دستمایه کار کرده است.
بعد از نمایش این سه فیلم نشست گپ و گفت درباره فیلمها با حضور محسن یزدی منتقد سینما، حامد علیزاده و داریوش غذبانی کارگردانان دو فیلم «مرگ درجه سه» و «حنانه» و البته نقی نعمتی که مجری طرح هر سه کار بوده انجام شد.
محسن یزدی در ابتدای سخنان از دو کارگردان حاضر در نشست درباره تجربه ساخت فیلم جنگی و چالشهای کار در چنین ژانری پرسید. داریوش غذبانی با بیان سختیهای کار جنگی گفت:«فیلم جنگی ساختن کم از جنگیدن نیست. از پیدا کردن لوکیشن گرفته تا جمع آوری امکانات موردنیاز صحنه و ابزار و ادوات جنگ واقعا شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم اما از آنجا که با لذت کار می کردیم سختیها آسان شد.»
غذبانی درباره روند نگارش فیلمنامه «حنانه» گفت:«فیلمنامه این کار حاضر نبود بلکه از طرف انجمن دفاع مقدس با من تماس گرفتند و درباره مختصات پروژه صحبت کردند و من نیز که از کودکی در آبادان بودم و روزهای ابتدایی جنگ را در خاطرم هست تصمیم گرفتم بر روی ایده مطرح شده کار کنم.»
این کارگردان با اشاره به تاثیرگیری از مستندهایی مانند «روایت فتح» ادامه داد:«یادم می آید قبل از اینکه فیلم را کلید بزنم یک قسمت از "روایت فتح" را دیدم که اتفاقا به مانند فیلم من ماجراهای ابتدای جنگ را روایت می کرد و اطلاعات جالبی درباره جنگهای چریکی و تن به تن به من داد. همین یک قسمت به شدت بر من اثر گذاشت و توانستم بسیاری از فضاسازیهای مربوط به فیلم خودم را از آن بگیرم.»
برای به دست آوردن تجهیزات جنگی به شدت تحت فشار بودیم
حامد علیزاده کارگردان «مرگ درجه سه» درباره علت روی آوردن به ژانر جنگی گفت:«قبل از این کار، کارهای جنگی دیگری هم ساخته بودم و به نوعی تمریناتم را انجام داده بودم اما به هر حال چون کار جنگی بود سختیهای خاص خود را هم داشت مثلا برای به دست آوردن تجهیزات جنگی به شدت تحت فشار بودیم و یادم می آید که برای وارد کردن یک بی سیم واقعی به لوکیشن، کلی به زحمت افتادیم.»
علیزاده با اشاره به اینکه جنگی که در فیلمش جریان دارد جنگی مدرن است ادامه داد:«من نمی توانستم با همان ابزاری که فیلمهای دفاع مقدسی می سازیم این فیلم را بسازم چون جنگ در اینجا یک جنگ مدرن است و جمع آوری ابزار و ادوات موردنیاز آن، سخت.»
این کارگردان جوان با اشاره به علاقه دیرینش به مضمون جنگ اظهار داشت:«از حدود یک دهه قبل یعنی همان زمانی که تئاتر کار می کردم دغدغه جنگ را داشتم و بعدش هم در کنار 7 فیلم اجتماعی ام سه فیلم جنگی هم کار کردم تا این دغدغه را پوشش دهم.»
در حد توان سعی کردیم کارها به نحو احسن ساخته شود تا ادای دینی باشد به بچه های جنگ
نقی نعمتی مجری طرح این کارها با بیان شرحی از چگونگی ساخت آنها گفت:«این سه فیلم مجموعه ای بودند از فیلمهای کوتاهی که سال 91 ساخته شدند. فیلمهایی که خیلی هم موفق بودند از این جهت که تمامی بچه های درگیر کار به شدت جسارت به خرج دادند و خوشحالم که می بینم حالا از آن گروه، چند نفر دارند اولین فیلم بلندشان را می سازند.»
نعمتی ادامه داد:«یادمان باشد که این فیلمها با هزینه هایی بسیار اندک ساخته شد و بچه های درگیر کار با عشق این کارها را ساختند و البته با لذت. بسیاری از این کارها هم علاوه بر فستیوالهای داخلی در فستیوالهای خارجی هم مورد توجه قرار گرفتند. در مجموع باید بگویم در حد توان سعی کردیم کارها به نحو احسن ساخته شود تا ادای دینی باشد به بچه های جنگ.»
فیلمی که هم در جشنواره عمار قدر دید و هم در جشنواره سانفرانسیسکو
در ادامه گپ و گفت محسن یزدی از کارگردانان حاضر پرسید چرا در سالهای اخیر در آثار سینمایی وجه ملی بر وجه اسلامی دفاع مقدس غالب شده است. داریوش غذبانی با بیان اینکه انسانها هیچ دید خوبی نسبت به جنگ ندارند پاسخ داد:«مهمترین فیلمهای جنگی دنیا، فیلمهای ضدجنگ هستند چون به هر حال انسان نگاه خوبی نسبت به جنگ ندارد. از اروپا گرفته تا آمریکا و ایران آدمیان در نهاد خود با جنگ مشکل دارند. همین نگاه است که باعث می شود با آثار ضدجنگ ارتباط بیشتری برقرار شود.»
این کارگردان ادامه داد:«وقتی ایده اولیه فیلمنامه این کار به دستم رسید این سوال را از خودم پرسیدم که چه شرایطی پیش می آید که یک انسان به یک ماشین جنگی بدل می شود و اصلا چگونه میتوان از انسان یک ماشین جنگی ساخت. تمرکز بر همین نگاه ماهیت فیلم ام را شکل دید و جالب بود که این فیلم از یک طرف در جشنواره عمار پذیرفته شد و قدر دید و از آن طرف در جشنواره های بارسلونا و سانفرانسیسکو یعنی اینکه ماهیت جهانشمول فیلم درآمده است.»
غذبانی ادامه داد:«اینکه وجه ملی یا مذهبی را ارجحیت دهیم به کنار! باید برویم به سراغ ساخت فیلمهای جنگی که همه دنیا آنها را بفهمند نه فیلمهای سفارشی و پروپاگاندایی.»
نقی نعمتی هم در این باره گفت:«در تمام جنگها همه می روند که از مملکتشان دفاع کنند؛ چه عراقی و چه ایرانی و چه کسی که در یک کشور اروپایی است و درگیر جنگ شده. با این حال مهم، حرکت انسانی است که به عمل هر کدام قداست می دهد. در فیلمهای جنگی برای نشان دادن این قداست انسانی هر چه غیرمستقیم تر حرکت کنیم نتیجه بهتری می گیریم.»
فیلم کوتاه مجالی است برای تربیت نیروی انسانی
اولین سوالی که مخاطبان از کارگردانان حاضر در نشست پرسیدند مربوط می شد به نمایی از فیلم «آن سوی دو خط باریک» که در آن یک رزمنده منتظر می ماند که رزمنده ای که در جبهه مقابل است نمازش تمام شود و بعد به او شلیک کند. فاقد منطق بودن این نما جرقه اولین پرسش مخاطبان را زد و به دنبال آن نیز پرسشی مطرح شد درباره «مرگ درجه سه» که نگاه به شدت تقلیدی فیلم نسبت به آثار پروپاگاندایی هالیوود مورد سوال واقع شد. یکی دیگر از مخاطبان هم این فرضیه را مطرح کرد کارگردان «مرگ درجه سه» شناخت کامل نسبت به درگیریهای نیروهای ناتو نداشته و به صرف دریافت سفارش سراغ ساخت فیلم رفته و برای همین تصویرسازی اش باسمه ای شده است.
نقی نعمتی در پاسخ به این ایرادات با بیان اینکه فیلم کوتاه محلی است برای کسب تجربه گفت:«اینکه بخواهیم فیلم کوتاه چنان قدرتی داشته باشد که یک جهان را درگیر خود کند درست نیست. فیلم کوتاهی که نهایتا با 7 میلیون ساخته شده را باید به چشم تجربه ای نگاه کرد برای سالیان آینده پس نباید زیاد سختگیری کنیم. این را هم یادتان نرود که فیلم کوتاه مجالی است برای تربیت نیروی انسانی.»
داریوش غذبانی نیز درباره سفارشی بودن گفت:«فیلم سفارشی ساختن اصلا بد نیست. مهم این است که باشناخت کامل فیلم بسازیم و البته با آشنایی با تکنیکی که دستمایه کار کرده ایم. خودم زمانی یک فیلم کودک ساختم به سفارش حوزه هنری اما چون مطالعات لازم را قبل از کار داشتم اثرم قابل قبول شد.»
حامد علیزاده هم با بیان اینکه دوست داشته با فیلمش به نوبه خود پاسخگوی آثاری باشد مثل «آرگو» گفت:«اینکه بنشینیم و دست روی دست بگذاریم نمی شود. بالاخره باید از جایی شروع کرد. مرتب داریم حرف می زنیم که هالیوود در حال جعل تاریخ ماست پس چرا ما برخی از آنچه در دل حضور استکبار در کشورهای همسایه رخ می دهد را نمایش ندهیم.»
ترس از سفارشی بودن مثل ترس از ایرانی بودن است
محسن یزدی از علیزاده این سوال را مطرح کرد که آیا نگران نیستی انگ سفارشی بودن بر فیلمت بخورد و این فیلمساز شیرازی پاسخ داد:«ترس از سفارشی بودن مثل این است که به من بگویند آیا نگران این نیستی که در ایران به دنیا آمده ای و به تو می گویند ایرانی؟! مطمئنا در ساخت فیلم من سفارش دخیل بوده و من سعیم را کردم این سفارش را به بهترین شکل عملی کنم اما این را هم بگویم که من نیز به برخی اشکالات فیلم ام واقفم و مطمئنا در کارهای بعدی بهتر عمل می کنم.»
برای نشان دادن چهره کثیف دشمن، خودزنی او را نشان دادم
یکی دیگر از مخاطبان از غذبانی درباره پایان بندی فیلمش که یک تیرانداز عراقی به دست تیراندازی هموطن کشته می شود پرسید و وی نیز درباره این پایان بندی چنین توضیح داد:«می توانستیم فیلم را به دو جور دیگر تمام کنیم؛ یعنی اینکه تک تیرانداز عراقی، ایرانی را بزند و یا ایرانی، عراقی را بزند اما فکر کردم برای اینکه دشمن را به شدت کثیف نشان دهم خودزنی او را نشان دهم که وقتی تک تیراندازی از مافوق پیروی نمی کند توسط مافوق حذف می شود.»
غذبانی ادامه داد:«این همان مفهوم تبدیل شدن انسان به ماشین جنگی است که سعی کردم به مخاطب القا کنم که چطور می شود آدمی در کوران جنگ به چشم یک ابزار دیده می شود.»