به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، تصور کنید به یک میهمانی زنانه دعوت شدهاید. «حالا من چی بپوشم؟» سوالی که ذهن شما را درگیر کرده است. به تکاپو میافتید تا لباسی که دوستانتان تاکنون برتن شما ندیدهاند را در کمد لباسهایتان پیدا کنید، اما چیزی نمییابید. روانه بازار میشوید تا از فروشگاه جدیدی که تبلیغاتش در تابلوهای شهر خودنمایی میکند، خرید کنید تا به زعم خود در میهمانی از دیگران سرتر باشید.
در روز موعود وارد خانهای ساده و در عین حال شیک میشوید. صاحب مجلس را در لباسی ساده میبینید که در چند میهمانی دیگر نیز به تن داشته است. او بااینکه وضع مالی خوبی دارد اما تنها با یک نوع غذای ساده از شما پذیرایی میکند. شاید تعجب کنید ولی با این اوصاف او بسیار راضی و خوشحال به نظر میرسد.
آیا شما میتوانید خود را در موقعیت صاحبخانه تصور کنید؟! به نظر شما آرامش او از چه حسی نشأت میگیرد؟ اگر نمیتوانید به این دو سوال ساده پاسخ دهید باید بگوییم که شما در گروه مصرف گرایان قرار میگیرید.
میگویند ایران یک کشور جهان سومی و مصرف گراست. صاحبنظران معتقدند پدیده بین المللی مصرف گرایی در جامعه امروزیمان به یک فرهنگ لذت آور تبدیل شده است؛ معیاری که این روزها پایگاه اجتماعی و موقعیت افراد را مشخص میکند. میگویند جامعه ما با سرعت به سمتی میرود که پدیده مصرف گرایی جزء جدایی ناپذیر فرهنگ آن محسوب شده تا جایی که مصرف کالاها و خدمات در بازنمایی هویت افراد نقش ایفا میکند. این گفتهها بخشی از واقعیت امروز جامعه ماست که نمیتوان منکر آن شد. قاعدتا یک شبه جامعه ما به یک جامعه مصرفی تبدیل نشده و زنان و مردان هر کدام عاملان موثری در بسط و گسترش این فرهنگ نادرست بودهاند. البته میگویند زنان سهم بیشتری در رواج معضل مصرف گرایی دارند. چند سوال و چند دقیقه تأمل. چرا زنان باید پذیرای این پدیده باشند؟ چرا میل به مصرف در جامعه زنان که اکثرا به فکر تناسب اندام و رژیم غذایی خود هستند، باید رو به افزایش باشد؟ لذت کاذب چه تفکری را در آنها به وجود آورده است؟ چرا عدهای از زنان میتوانند میزان مصرف را درست مدیریت کنند اما عدهای دیگر نقش سازنده و کلیدی خود را فدای تأمین نیازهای کاذب و زودگذر کردهاند؟ چرا زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرند؟ چرا زنان جامعه ایرانی باید در مصرف لوازم آرایش، عملهای زیبایی و... رکورد دار باشند؟ این همه تفریح و سرگرمی، چرا خرید کردن باید برای زنان جنبه تفریحی پیدا کند؟ آیا بانوان با توجه به جایگاه مهم و موثر در نهاد خانواده و الگوهای دینی خود، میتوانند با عزم و اراده در اصلاح الگوی مصرف پیشرو باشند و انگ مصرف گرایی را از خود دور کنند؟ و چراهای بسیار دیگری که باید به دنبال پاسخ آنها بود و صد البته راههای درمان.
زنان بنده و غلام اشیای خود هستند
«تاریخ ثابت کرده است که زنان تمایلات بیشتری نسبت به زیبایی، تنوع طلبی و چشم و هم چشمی داشته و دارند. آنها علاقهمند هستند که با آراستگی و زیبا ساختن خود و محیط اطراف، خودنمایی کرده و برای مردان و حتی در نگاه همجنسان خود زیباتر جلوه کنند.» این موضوعی است که دکتر «امان الله قرایی مقدم»، کارشناس مسائل اجتماعی به آن اعتقاد دارد و میگوید: «همواره سه ذهنیت بر دنیا حاکم بوده است؛ ذهنیت عقلانی قبل از مسیح، ذهنیت شهودی و معنوی در قرون وسطی و ذهنیت مادی و حسی بعد از انقلاب صنعتی. کشور ما دچار ذهنیت مادی و حسی است. در واقع شیء سروری حاکم شده است و اکثر زنان بنده و غلام اشیای خود هستند.»
وی بااشاره به رابطه مصرف و هویت عنوان میکند: «مصرفگرایی به زنان این امکان را میدهد تا هویتی دلخواه را بدون تغییر خاستگاههایی مانند مذهب، فرهنگ، قومیت برای خود رقم زنند. از آنجا که زنان نقش عمدهای در فرهنگ سازی دارند تبلیغات یک طرفه و وسوسه انگیز ابرشرکتها، نگرش در شیوه مصرف آنها را مورد هدف قرار داده است. آنان به خوبی دریافتهاند که اگر موفق به تغییر فرهنگ زنان یک جامعه شوند، میتوانند فرهنگ کل آن جامعه را تحت سلطه درآورده و تغییر دهند. همان طور که زنان قادر به سازندگی فرهنگ خانواده و جامعه هستند به همان نسبت توان تخریب فرهنگ جامعه خود را دارند.»
رد پای حقارت و جهل در مصرف گرایی
«فاطمه نصرتی»، دکترای روانشناسی دانشگاه تهران، مصرف گرایی را یک ناهنجاری اجتماعی میداند و میگوید: «مصرف گرایی به عنوان یک فرایند اجتماعی بر مصرف هر چه بیشتر کالاها اعم از ضروری و لوکس تاکید میکند. در این فرهنگ افراد درگیر خرید کالاها و خدمات جدیدی میشوند که هیچ توجهی به نیز یا عدم نیاز به آن ندارند.»
وی مصرف گرایی و اسراف زنان را در تقلید کورکورانه و چشم و هم چشمی مورد بررسی قرار میدهد: «در داستان حضرت ابراهیم (ع) آمده است که وقتی حضرت از امت خود میپرسد که این مجسمهها چیست که شما عبادت میکنید، آنان میگویند این سنت آبا و اجدادی ماست. تقلید کورکورانه و چشم و هم چشمی نیز از جمله مصادیق مصرف گرایی در جامعه ماست که فرد هویت خود را از دست داده و بدون فکر و احساس نیاز خرید میکند.»
نصرتی، خودباختگی و احساس حقارت را نشانه ضعف عقل میداند و توضیح میدهد: «از لحاظ مفهوم انسانشناسی، جهل به معنای عدم علم و نادانی نیست بلکه در قرآن جهل به معنای دستیابی به چیزی است که انسان به آن علاقه دارد و دست به هر کاری میزند تا به خواستهاش برسد. انسان عقلش را تعطیل کرده و فقط به حرف دلش گوش میدهد؛ چه بسا علم هم داشته باشد. پس، از نگاه قرآن علت مصرف گرایی افراطی یا تجمل گرایی، احساس حقارت و جهل است.»
«جان بودریار»، جامعهشناس فرانسوی، معتقد است: «مصرف را باید به عنوان روندی تلقی کرد که در آن خریدار یک قلم کالا از طریق به نمایش گذاشتن کالاهای خریداری شده، به طور فعالی مشغول تلاش برای خلق و حفظ یک حس هویت است.» به عبارتی دیگر، «مردم حس هویت چه کسی بودن را، از طریق آنچه مصرف میکنند، تولید میکنند».
نصرتی، روانشناس تربیتی در ادامه تأکید میکند: «در مکتب روانشناسی، رفتار آموختنی است و انسان با مشاهده رفتار را میآموزد و در جامعهای که فقط ملاکش مصرف است مردم نیز میآموزند که فقط مصرف کننده باشند. عدهای از افراد و نه صرفا بانوان، به این باور رسیدهاند که اگر چند نوع غذا جلوی مهمان نگذارم میگویند: من خسیسم، ندارم، آشپزی بلد نیستم و... باید بخرم، باید بپوشم، باید دکوراسیون عوض کنم و هزار باید و نبایدهای نادرست.»
مصرف افراطی نشانه کمبودهای درونی
به بیان کارشناسان، مصرف با کارکرد نمادین خود، هویت افراد را نشان میدهد. کارکرد نمایشی مصرف، ناشی از این واقعیت در دنیای مدرن است که جهتگیری مصرف تنها ناشی از ضرورت رفع نیازهای زیستی نیست؛ بلکه انتخابی است که هویت متمایز را آشکار میسازد. «فرشته روح افزا»، معاون طرح و برنامه ریزی شورای فرهنگی اجتماعی زنان در این باره میگوید: «در حوزه علوم انسانی موضوع مصرف با جنسیت و هویت مرتبط است. زنان به دلیل جنسیت و بطور کلی ساختار فیزیکی- روحی، به دنبال تنوع در مصرف هستند. آنها فطرتاً بیشتر از مردان به دنبال زیباییاند، به همین دلیل به آراستگی خود و محیط اطراف توجه میکنند. پس نمیتوان این نیاز فطری را در آنها سرکوب کرد و نادیده گرفت. همه نیازهای فطری، زمانی که در جهت رشد انسان و تعالی روح باشد، قابل قبول و سازنده است به شرط آنکه احساس محرومیت و تحقیر، عامل بروز چنین رفتارهایی نباشد. گاهی افراد احساس افسردگی، کمبود، سرخوردگی و... خود را با صرف هزینههای گزاف در خریدهای افراطی لباس، لوازم آرایش، مبلمان، ماشین و حتی نگهداری از حیوانات خانگی نظیر سگ و گربه و... جبران میکنند. در این نوع گرایشات نشانههایی از بیهویتی و حقارت نهفته است. در اشخاصی که هویت و وجهه اجتماعی در ظواهر خلاصه میشود ارزشهایی چون بینش، تفکر منطقی، رفتار صحیح و انسانیت جایگاهی در وجود و شخصیتشان ندارد. مصرف افراطی نشانه کمبودهای درونی است که در شکلدهی به سایر رفتارها تأثیر دارد. باورهای قومی، دینی و اخلاقی در اجتماع امروز بسیار کم رنگ شده است و افراد به دنبال هویتهای اکتسابیاند تا خلأهای خود را جبران کنند.»
تعالی شخصیت انسان به پوشش ظاهری او نیست
روح افزا، استاد دانشگاه معتقد است: «در کشورهای مدرن بحران هویتی بسیار پررنگ است. با توجه به نظریه «ماری آلیس واترز» در مکتب فمینیسم، باید به نظام سرمایه داری و زنان اهمیت داده شود. آنها معتقدند که گرایش بیشتر به مصرف، قدرت اجتماعی و نمادین زن را در اجتماع بالا میبرد. هدف این نظریه ترغیب زنان برای ورود به نظام اشتغال است که به خودی خود بد نیست، اما سوء استفاده از آنها به دلیل ارزان بودن نیروی کاری و... جای بحث دارد. زنان هستند که زندگی اجتماعی را سازماندهی میکنند. آنها ابزارهایی هستند برای مردان تا از طریق مصرف نیابتی، ثروت خود را به نمایش بگذارند؛ یعنی از طریق کالاهایی مانند زیورآلات یا لباسهای گران قیمت و... با اشاعه این قبیل دیدگاهها که در جامعه غرب بسیار مطرح است شاهد افزایش روز افزون مصرف گرایی در بانوان هستیم. یکی از افتخارات مجری زن در رسانه آمریکایی، نپوشیدن لباس تکراری در برنامههایش بود. این بارزترین نشانه بیهویتی است چرا که تعالی شخصیت انسان به پوشش ظاهری او نیست.»
نگرش مثبت زنان به مراکز خرید
یافتهها نشان میدهد تفاوتهای معناداری در رفتار خرید وجود دارد که میتواند مرتبط با جنسیت باشد. در کل زنان نگرش مثبتتری نسبت به مراکز خرید دارند و آنان محصولات به روز را بیشتر از مردان خریداری میکنند. تأثیرپذیری در مقابل تبلیغات تجاری رسانهها نیز بر اساس جنسیت متفاوت است. زنان آسانتر از مردان متقاعد میشوند؛ چرا که زنان در جامعهپذیری، تسلیمتر از مردان تربیت میشوند و کمتر در مسائل شک و تردید میکنند و برای تسلیم و تمکین پاداش میگیرند نه برای اظهار وجود. روح افزا، کارشناس مسائل زنان میگوید: «رهبر معظم انقلاب با توجه به معضلات کاذبی که جامعه را درگیر کرده است بحث سبک زندگی را مطرح کردند. مرحوم محمد تقی جعفری به جوانان توصیه میکرد که طوری زندگی کنید که شما از وسایل زندگی استفاده کنید نه اینکه وسایل از شما استفاده کنند. این بدان معناست که فکر ما سبک زندگی را بسازد نه اینکه سبک زندگی به ما تفکر القا کند. «آنتونی گیدنز»، جامعهشناس انگلیسی میگوید: وقتی توانستیم نحوه غذا خوردن، پوشش، رفتار مردم را تغییر دهیم، میتوانیم فکرشان را نیز تغییر دهیم. الگو گرفتن در کارهای صحیح، بسیار عاقلانه است اما وقتی سبک لباس پوشیدن جوانان کشور ما بر گرفته از بیهویتترین فرهنگها میشود فاجعه به بار میآید.»
هویت زن ایرانی در رنگینههای اروپایی
متأسفانه باید گفت که امروزه در جامعه قبل از آنکه خدا را در نظر بگیریم نگران جواب دادن به در و همسایه هستیم. وقتی خروجی جامعهای فقط و فقط مبتنی بر استفاده باشد، نمیتوان آینده روشنی را برایش در نظر گرفت. وقتی جامعه و افراد، آلوده مصرف گرایی میشوند احساس آرامش را از دست میدهند. اسلام نماد آرامش و اطمینان قلب و روح است. با تکیه بر دین، میتوان درست فکر کرد و در نتیجه درست زندگی کرد و از بند تفکرات بیهوده رها شد. برای از بین بردن برچسب مصرفی بودن افراطی، زنان میتوانند با جایگزین کردن وابستگی معنوی، خود را از قید و بند مادی گرایانه جدا کنند. روح افزا، عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بیان این مطلب در ادامه میافزاید: «افزایش عملهای زیبایی در میان جوانان ایرانی نگران کننده است چرا که بیشتر آنها با تغییر در ظاهر خود به دنبال تغییر هویت هستند. متأسفانه بانوان ما به دنبال تقلید از فرهنگ مو طلاییهای غرب هستند و سعی در آن دارند تا با استفاده از هزار رنگ و لعاب خود را شبیه رنگینههای اروپایی کنند. مراسم ازدواج یکی دیگر از مواردی است که مصرف گرایی در آن بیداد میکند. هویت زمانی بیمعنا میشود که لذت آغاز یک زندگی شیرین در تهیه لباس، کفش و... از یک ژورنال خارجی خلاصه شود. اگر مدل لباس عروس تکراری باشد، احساس حقارت تمام لحظههای او را پر میکند. چه اسمی جز کمبود شخصیت اجتماعی میشود بر روی چنین رفتارهایی گذاشت!؟ وقتی برچسب مصرف گرایی به زنان زده شد، هویت، اندیشه و نقش همسر و مادر بودنش میشکند و در نهایت، نهاد خانواده میشکند.»
اصل فراموش شده
در دهههای اخیر، زنان که هم حضور بیشتری در عرصههای شغلی و تحصیلی یافتهاند و هم در اثر تغییر سبک زندگی غالباً مسئولیت خرید و تهیه اقلام مصرفی خانوادهها را برعهده گرفتهاند، بیشتر مخاطب تبلیغات مصرفی شده و نحوه حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آنها تأثیرات فردی و اجتماعی مهمتری بر جای گذارده است. نصرتی درباره اینکه چرا زنان ایرانی با وجود تأکیدات اسلامی به مصرف گرایی تمایل دارند، میگوید: «حضرت فاطمه (س) باید ملاک زنان ما باشد که در کنار ثروت مادی به فکر ثروتهای معنوی خود نیز بودند. مشکل برخی از بانوان این است که فقط ثروت را مادی میپندارند در حالی که ثروتهای معنوی با دوامتر و پایدارترند. همسر خوب بودن و تربیت صحیح فرزندان در خانواده و در نهایت تربیت جامعه سالم از جمله ثروتهای معنوی یک زن به شمار میرود. افزایش بلوغ و سلامت فکری، روانی و جسمی و معنوی زن منجر به آشتی جامعهبا این ویژگیها میشود.»
این روانشناس در ادامه اشاره میکند: «نقش بسیار مهم و اساسی زن به عنوان نیمی از پیکره جامعه از بعد دینی و با توجه به فرهنگ غنی ایرانی، تربیت نسل آینده است. زنی میتواند خوب تربیت کند و همسر خوبی باشد که بینش، آگاهی و تحلیل بالایی داشته باشد و با تن دادن به کاراکترهای ظاهری از نقش اصلی خود غافل نشود. مگر نه این است که بهشت زیر پای مادران است! مگر نه این است که از دامن زن مرد به معراج میرود! کدام زن؟ زنی که فقط به فکر تجملات و چشم و هم چشمی است و الگویش فلان خواننده آمریکایی یا فلان هنرپیشه است؟ خیر بلکه زنی ملاک است که به جای مصرف بیرویه به فکر تغذیه سالم خانواده، آرامش روانی و جسمی همسر و فرزندان، بالابردن سطح آگاهی و بینش خود و خانوادهاش است.»
با تمام این تفاسیر زنان میتوانند اصلاح کننده فرهنگ مصرف باشند چرا که در خانوادههاى ایرانى، زن نقش کنترلکننده چارچوب اجتماعى و فرهنگى خانواده را بر عهده دارد. او باید بتواند درست را از نادرست تشخیص دهد تا سنتهاى غلط را نادیده گرفته و عادتهاى اشتباه را از بین ببرد. آنها نقش بسیار موثری در تربیت نسل آینده جامعه دارند چرا که ارزشها، اعتقادات و شیوههای رفتاری را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند.
آنها میتوانند:
با ارتقای سطح آگاهی در زمینه مصرف صحیح، به نقش آموزشدهنده خود در مورد درست مصرف کردن و در نتیجه کاهش ضایعات واقف باشند و بچهها را از کودکی در خانه طوری تربیت کنند که افرادی مصرفگرا نباشند و این در صورتی ممکن است که زن در زندگی روزمره الگوی صحیحی از مصرف داشته باشد.
با فرهنگسازى، تغییر و اصلاح رفتار مصرف با شناخت عادتهای اشتباه و حذف باورهای غلط و نیز بهره گیری از تعالیم و آموزه هاى دینى که بر صرفهجویى تأکید دارند، مصرف کنندهای اصولی باشند.
با نظارت به نحوه مصرف خانواده قناعت را در خانه نهادینه کنند. آنها با توجه به اینکه حضور پررنگ تری در خانه دارند، بیشتر میتوانند بر مسائل صرفه جویی هر چند کوچک نظارت کنند؛ برای مثال بعضی از مادران بیشتر از تعداد خانواده برای شام یا ناهار غذا آماده میکنند و بعد باقی مانده غذا را دور میریزند در صورتی که با طبخ غذا به مقدار لازم از اسراف جلوگیری میکنند.
با کسب اطلاعات از طریق تحصیل، رسانههای عمومی، اطلاعرسانی سازمانهای خدماتی و آموزشهای اجتماعی و تلفیق آنها با دقت، درایت و خلاقیت خویش در رابطه با موضوعات مختلف مهارت کافی برای هدایت خانواده را به دست آورند.
با برگزاری میهمانیهای ساده و به دور از تجمل؛ اولا بر افزایش رفت و آمدهای خانوادگی و برقراری صله رحم گام بردارند و ثانیاَ خود را نیز از قید و بند تهیه چند نوع غذا و تجملات اضافی برهانند و مهمتر از همه فرهنگ ساده زیستی را نیز به فرزندان خود بیاموزند.
منبع: دوهفته نامه جام یزد