به گزارش خبرنگار اعزامی «خبرگزاری دانشجو» به مناطق عملیاتی جنوب، باقرزاده در مسیر اعزام دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد از فکه به دهلاویه خاطرنشان کرد: در کانال کمیل پس از آنکه محاصره شدیم دستور بازگشت به عقب داده شد که متأسفانه بچه ها در مسیر بازگشت به عقب نشینی راه را پیدا نکردند و در داخل کانالهایی که دشمن ایجاد کرده بود اسیر و محاصره شدند.
وی در ادامه با بیان اینکه عراقیها به نحوی سنگرهای خود را در تسلط به این کانالها ایجاد کرده بودند که کوچک ترین جنبنده را به سرعت میزدند، افزود: عراقیها به نحوی خود را در برابر کانالهایی که رزمندگان اسلام در آن اسیر شده بودند مسلط کرده بودند که نوک تفنگهایشان، سر رزمندگان را هدف قرار میداد.
این راوی دفاع مقدس گفت: رزمندگان اسلام در کانال «کمیل» در اوج تشنگی و مظلومیت یک به یک در حال شهید شدن بودند، در لحظات آخر شهید همت نیز نمیتواند کاری برای بچههای خود بکند. در آخرین لحظه ارتباط بیسیمی میان یک رزمنده و شهید همت برقرار میشود که آن رزمنده به شهید همت میگوید عراقیها دارند وارد کانال میشوند و یک به یک به بجهها تیر خلاصی میزنند دیگر چیزی باقی نمانده است آنها به من برسند در حالی که رزمنده میخواهد مکالمه را قطع کند همت به وی التماس میکند که از وضعیت کانال بگوید، آن رزمنده که دقایقی بیشتر به شهادتش نمانده بود گفت از شما تقاضا دارم در این آخرین لحظات در داخل بیسیم کسی روضه اباعبدالله حسین (ع) را بخواند و در حالی که یکی از رزمندگان در حال خواندن روضه میشود تا نام عبدالله را به زبان میآورد تیر خلاص به این آخرین رزمنده نیز زده و ارتباط قطع میشود.
باقرزاده افزود: بچههای تفحص نامه ای را از جیب یکی از این رزمندگان پیدا کردند که در این نامه رزمنده شهید نوشته است امروز روز پنجم است که آب تمام شده، رزمندگان و مجروحین در حال بی تابی هستند و تنها کسانی که راحت خوابیده اند و ناله نمیکنند، شهدای داخل کانال هستند. عراقیها وارد کانال شده و در حال تیر خلاصی زدن به رزمندگان و مجروحین هستند، آنها دیگر به من نزدیک شده و چند ثانیه دیگر من نیز به شهادت میرسم.
وی ادامه داد: لحظه بازگشت ما از قتلگاه و گذشتن از کنار دوستانمان در آن عملیات بسیار سخت بود آن قدر در این رملها خسته و ناتوان بودیم که نمیتوانستیم پیکر شهدا را به عقب برگردانیم و یا جانبازان را با خود همراه کنیم.
این جانباز دوران دفاع مقدس با بیان اینکه انسانی موجودی اجتماعی است و همیشه با خود دوستانی دارد، گفت: گاهی برای من بسیار سخت است گفتن برخی مطالب، زیرا موجب میشود فیض آن موضوع را از دست بدهم به نحوی که چندین سال پیش در حالی که با برخی شهدا ارتباطاتی داشتم، همسرم در حرم امام رضا (ع) اصرار کرد تا به او از این ارتباطات بگوید من که در مقابل وی مقاومت میکردم نهایت گفتم بر سر قبر آن شهیدی که میبینی حالم تغییر میکند و گریههایم شکل دیگری پیدا میکند به این دلیل است که بین من و آن شهید ارتباطات خاصی شکل میگیرد. از زمانی که این سخن را به همسرم گفتم دیگر بین من و آن شهید شرایط به همان اول بازنگشت و به همین دلیل است که خیلی از مسائل را نمیتوانم به شما بگویم.
باقرزاده با بیان اینکه از زمانی که بحث مجروحیت چشمانم نیز مطرح شده است چیزهایی به دست آورده و چیزهایی از دست دادهام، گفت: این را بدانید چرا به این منطقه آمدید و چرا رزمندگان ما در این مسیر به شهادت رسیده اند.