گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ اواخر سال ۶۱ و اوایل سال ۶۲ رزمندگان دو عملیات بزرگ والفجر مقدماتی و والفجر یک را در شمال دشت آزادگان و اطراف فکه انجام دادند که موفق نبودند. در سال ۶۲، رزمندان با طرحی ابتکاری عملیات خیبر را آغاز کردند و جزایر مجنون را گرفتند، اما نتوانستند به هدف اصلی عملیات که یافتن راهی برای تهدید بصره بود، برسند.
سال بعد، عملیات بدر هم به سرنوشت خیبر دچار شد. زمین های مختلفی را امتحان کرده بودیم و می دیدیم که عراقی ها راه های نفوذ را بسته اند.
برخی فرماندهان پیشنهاد کردند از اروند بگذریم، فاو را بگیریم و برویم سمت بصره، کاری که بسیاری اعلام کردند غیرممکن است. آنها حق داشتند. اروند رودخانه ای پیچیده ای بود که جزر و مد بسیار و نوساناتی عجیب داشت.
برای عملیات در فاو، اول می بایست برای گذشتن نیروهای خط شکن از اروند فکری می شد، بعد برای عبور باقی نیروها، بعد برای پشتیبانی نیروها و تازه بعد از حمله، کار سخت عملیات آغاز می شد؛ نگه داشتن زمین هایی که رزمندگان تصرف کرده بودند.
با وجود مخالفت های بسیار زیاد، محسن رضایی به عملیات امیدوار بود، او می گفت: ما در منطقه ای می جنگیم که سه طرفش خالی از پاتک دشمن است. تنها در یک منطقه در مقابل دشمن قرار خواهیم داشت که نیمی از آن را دریاچه ای نمک پوشانده و کلاً ما در هفت کیلومتر با دشمن نبرد سنگینی داریم به دلیل وضعیت زمینی، نزدیک به نیمی از زمین برای دشمن قابل استفاده نیست. پشتیبانی خوبی با ادوات و توپخانه می توانیم بکنیم و عقبه های دشمن را زیر آتش داشته باشیم. دشمن همواره سعی می کند زمین و نیرو را برای خود نگه دارد، ولی در این منطقه مجبور است برای باز پس گیری زمینی نیروی خود را دیوانه وار صرف کند. اگر بتوانیم از آتش مناسبی استفاده کنیم، می توانیم دشمن را به خوبی منهدم کنیم.
بعد از قطعی شدن عملیات در فاو و قبل از عملیات، ماه ها حالت های مختلف اروند را مطالعه، بررسی و ثبت کردند تا با پیچیدگی های رود آشنا شوند. غواص ها و نیروهای خط شکن را هم ماه ها آموزش دادند تا سرعت و دقتشان بالا برود. تمام فعالیت ها محرمانه بود و تا نزدیک عملیات بسیاری از فرماندهان گردان ها هم از آن خبر نداشتند.
هدف عملیات رسیدن به یک پیروزی بزرگ بود. هدف گرفتن فاو و رفتن از جاده ای ساحلی فاو به ام القصر بود که نزدیک بصره بود و از آنجا می شد بصره را تهدید کرد.
ساعت ده و ده دقیقه ای شب بیستم بهمن سال ۱۳۶۴رزمندگان ایرانی عملیات والفجر ۸ (فاو) را با رمز «یافاطمه الزهرا(س)» آغاز کردند. سه هزار خط شکن حرکت کردند سمت ساحل فاو. آنها می بایست میان موانع ساحل فاو معبر باز می کردند تا نیروهای بعدی، که با قایق می آمدند، در ساخل پخش شوند و فاو را تصرف کنند.
«گزارش فرمانده عراقی: دشمن ایرانی مانند سیل با قایق نیرو پیاده می کند. وضع ما بسیار بد است. اگر چاره نکنید تا ام القصر هم می روند»
قبل از عملیات، در هورالهویزه کارهای مهندسی و جابه جایی هایی بسیاری انجام شده بود و در ام الرصاص و شلمچه هم چند حمله ای فریب انجام شد تا دشمن سردرگم شود، که شد.
فرماندهان عراق به نیروهایشان می گفتند مقاومت کنید برایتان سه لشگر زرهی می فرستیم و ایرانی ها را شکست می دهیم. اما تا آنها به خود بیایند، ایرانی ها فاو را محاصره کردند و روز اول عملیات که تمام شد، فاو کاملاً در اختیار ایران بود و نیروهای ایرانی آماده ای پیشروی بودند.
۳۶ ساعت پس از آغاز عملیات، عراق لشکر پنج مکانیزه اش را به منطقه رساند تا اولین پاتک جدیشان را آغاز کنند. در جنگی سخت که کار حتی به جنگ تن به تن هم کشید. در همین مدت ماشین های مهندسی ایران از اروند گذشتند و لودرها و بلدوزرها خط دفاعی محکمی در شمال فاو درست کردند. فرمانده لشکر ۵ مکانیزه ای عراق هم در فاو کشته شد و کار به جایی رسیده بود که تا ساعت ها دو لشکر عراقی ۱۴ پیاده و ۵ مکانیزه با هم درگیر بودند و فکر می کردند با ایرانی ها درگیر هستند.
توپخانه ایران لشگر گارد عراق را که سمت فاو می آمد گلوله باران کرد و حدود ۳۰ درصد لشکر را از بین برد. باقی مانده ای لشگر گارد عراق در منطقه پخش شدند تا حمله را در روز آغاز کنند. ایرانی ها، که گاردی ها را زیر نظر داشتند، با پشتیبانی آتش شدید توپخانه، شبانه به نیروهای لشگر گارد حمله کردند و آنها را تار و مار کردند. نیروی هوایی عراق برای جبران شکست های زمینی وارد عمل شد.
آنها عقبه ای رزمنده های ایرانی را با انواع بمب ها، از جمله بمب شیمیایی بمباران کردند. ضد هوایی های دقیق ایران هشت روز فعال بودند و هر روز سه تا چهار هواپیمای عراقی را ساقط می کردند.
فرماندهان عراقی به صدام قول پس گرفتن فاو در روزهای آینده ای عملیات را می دادند؛ در حالیکه ایرانی ها نیمی از کارخانه ای نمک را هم گرفته بودند.
تا نیمه اسفند، پاتک های عراق و مقاومت رزمنده ها با پشتیبانی آتش بی نظیر توپخانه هر روز تکرار شد.
بعد از نیمه اسفند حمله های عراق کمتر شد، اما قطع نشد، ۱۷ فروردین تولد صدام بود و فرماندهان عراقی به او قول داده بودند فاو را هدیه ای تولد صدام می کنند؛ چهارم فروردین با انواع بمب های شیمیایی حمله ای شدیدی را آغاز کردند، اما باز هم جز تلفات چیز دیگری عایدشان نشد.
اما، عملیات آخر را ایرانی ها ۸ اردیبهشت انجام دادند و با پوشش رخنه ها خط دفاعی محکمی در منطقه تشکیل دادند. پس از ۸۷ روز، آنها جنگ تاریخی والفجر ۸ را با تسلط کامل بر دشمن و فاو به پایان بردند و ارتباط عراق را با آب های آزاد جهان قطع کردند.
حملاتی که عراقی ها به آنها سلسله عملیات های کمرشکن می گفتند هتفاد روز ادامه یافت، اما برای عراق بی نتیجه ماند. آنها موشک های هوا به زمین شیمیایی را هم امتحان کردند اما نتوانستند فاو را پس بگیرند.
در ۷۵ روز عملیات فرماندهانی هم شهید شدند، محمد اثری نژاد (مسئول تدارکات پشتیبانی قرارگاه نوح)، حمید سلیمی(مسئول مهندسی قرارگاه نوح)، جعفرتهرانی، مسئول اطلاعات لشگر ۲۷، جواد دل آذر قایم مقام لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب(ع)، عبدالله رحمتی و رضا امانی جانشین زرهی سپاه (یادشان گرامی باد).
از دشمن هم فرماندهان زیادی کشته شدند: فرمانده لشگر ۵ مکانیزه، فرمانده تیپ ۱۱۱ عراق، فرمانده نیروهای عراق در فاو هم اسیر شد.
شادی ارواح شهداء صلوات