به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- محمدرضا پاریاب، عضو فعال انجمن اسلامی دانشگاه یزد؛ اگر بخواهیم دولت یازدهم را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم، بدین امر پی میبریم که این دولت در وزارت خارجه خلاصه شده و سیاستی که این دولت پی میگیرد این است که فقط از راه مذاکره و رابطه با کشورهایی مثل آمریکا میتوانیم مشکلات و علی الخصوص مسائل اقتصادی را رفع کنیم که میتوان گفت که این رویکرد از ائتلافی بودن و توسعه گرا بودن این دولت سرچشمه میگردد.
در عقبه پیروزی سیاسی روحانی، دو نماد هاشمی رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات نقش بسزایی داشتند و بر اساس این دیدگاه، کابینه دولت تدبیر و امید را چکیدهای از کابینه دو دولت سازندگی و اصلاحات است.
طبعاٌ میتوان توسعه گرایی نیز از اهداف و رویکردهای اصلی دولت اعتدال دانست، پس طبق این گفتهها در مییابیم که دولت، توسعه را مدنظر قرار داده و برای رسیدن به آن باید با کشورهای قدرتمند جهان رابطه برقرار کند و برای دست یافتن به این مهم باید از راه مذاکره وارد شد تا به توافق نهایی رسید و صرفاً توافق مد نظر است.
همانطور که قبلاً ذکر شد، دولت روحانی در وزارت خارجه، خلاصه شده است و وزارت خارجه نیز در مذاکرات با۱+۵ و گروه ۱+۵ را میتوان در آمریکا خلاصه کرد؛ که از این معادله ساده و پیچیده نتیجه میگیریم که دولت ۱۱ام در صدد برقراری رابطه با آمریکا و رسیدن به توافق میباشد؛ اما نکتهای که نظرات را جلب میکند، این است که تیم مذاکره کننده ایرانی فقط توافق را مد نظر قرار دارد و توافق خوب یا بد تفاوتی ندارد.
بر اساس این شواهد، آیا در چنین مذاکراتی که فقط توافق را نشانه گرفته، استقلال و عزت ملی و همچنین حقوق ملت ایران حفظ میشود؟
مقام معظم رهبری در رابطه با سیاست خارجه سه محور کلی را بیان میکنند و تاکید دارند که در سیاست خارجه این سه را رعایت کنند:
۱-عزت ملی، ۲-مصلحت، ۳-حکمت.
بر طبق این سه محور مسئولان سیاست خارجه باید توافقی را دنبال کنند که این سه اصل در آن رعایت شده باشد.
اگر شما دقت کرده باشید، قبلاً ذکر شد که دولت روحانی برگرفته از دو دولت توسعه گراست و توسعهای که دولت هاشمی در نظر داشت، از نوع اقتصادی بود که به نوعی درصدد برپایی نظام سرمایه داری بود و در این راستا نیز نتیجهاش جز تورم ۴۸درصد نبود.
توسعهای که رئیس دولت اصلاحات دنبالش بود، توسعه سیاسی بود، برطبق این رئیس جمهور اسبق گفتگوی تمدنها را پیش کشید و سپس این گفتگو تبدیل به رابطه با آمریکا و غرب که از دشمنان این نظام بودند شد.
در مذاکرات هستهای که طی سالهای ۸۲تا ۸۴پیگیری میشد، ایران در مذاکرات پروتکل الحاقی، پلمپucf اصفهان را پذیرفت. وقتی در مذاکرات آن زمان ریز میشویم به این نکته میرسیم که دولت ایران تنها در صدد جلب توجه طرف مقابل بود و اگر مذاکراتی که در این دولت انجام شده بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که دولت با توافق ژنو و بیانیه لوزان قصد دارد اعتماد طرف مقابل را جلب کند.
تنها نقطه قوتی که دولت برای چهار سال بعد به آن امید دارد، همین مذاکرات ۱+۵ است و مذاکراتی که علی رغم فراز و نشیبها و حوادثی که بهمراه داشت، ولی نتیجه مثبتی در بر نداشته است و تنها خروجی این نشستهایی که طی این دو سال بر قرار شده یک توافقنامه ژنو و دیگری بیانیه لوزان، که در هر دو شاهد این هستیم که ما باید اعتماد طرف مقابل را جلب کنیم و این یعنی ما به طرف مقابل اعتماد کامل داریم ولی آنها اعتمادی به ما ندارند اما جالب اینجاست که آقای روحانی نتیجه این مذاکرات را برد-برد اعلام میکند.