به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»؛ شورای هماهنگی دانش آموختگان و دانشجویان بورسیه ـ گروه خادمین نظام ـ در نامهای به لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه اعلام کرد: عهدهداری مقام دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، در کنار آشنایی با روحیه ارزشمدار و انقلابی شما، عدهای از جوانان تحصیل کرده اما مورد ستم قرار گرفته این سرزمین را بر آن داشت که شکوائیهای به محضرتان تقدیم دارند و از شما بخواهند که ابتدا در جایگاه مسلمانی و برادری دینی و بعد در جایگاه شخص عادلی که حافظ و حامی حقوق انسانی هر شهروند ایرانی است، دادخواهیشان را شنیده و به یاللمسلمین ایشان پاسخ گویید.
در ادامه این نامه آمده است: ماوقع آنچه بر سه هزار و اندی بورسیه مظلوم و محکوم رفته بود، در نامه مورخ 21 اردیبهشت سال 94 از نظرتان گذشت. در آن نامه عنوان شد که چگونه وزارت علوم دولت تدبیر و امید، با اغراض صرفاً سیاسی، روحیه، آینده و حقوق این قشر فرهیخته و خانواده ایشان را به بازی گرفت و با یک صحنهآرایی فوقالعاده و البته با همراهی رسانههای جریان ساز خود، موجب تضییع حقوق قانونی مکتسبه تعداد زیادی از جوانان نخبه ارزشی شد.
شورای هماهنگی دانش آموختگان و دانشجویان بورسیه در این نامه آورده است: همانگونه که قبلاً نیز خاطرنشان شد، این جریان در ابتدا، با متهم کردن تمام بورسیهها به فساد، بی سوادی و غیرقانونی بودن، به تشکیل دادگاهی نمایشی، بدون حضور متهمان علمی کشور اقدام کرد و بدون استعلام از سوابق علمی این دانشجویان و پیشرفت تحصیلی ایشان از دانشگاههای محل تحصیل، تنها حدود 39 نفر را محروم از تحصیل و حدود ۲۰۰۰ نفر را به لغو بورس و تحصیل با پرداخت هزینه شخصی محکوم کرد و از رفع اتهام و عذرخواهی از باقی بورسیهها نیز سرباز زد. در ادامه نیز خود در مقام تجدید نظر برآمد و باکمی تغییر در آراء قبلی، احکام برآمده از قضاوت ناعادلانه خویش را به دانشگاههای محل تحصیل دانشجویان فرستاد تا ضمن لغو بورس و بستن پورتال آموزشی دانشجویان، ایشان را مجبور به پذیرش این احکام کند.
این دانشجویان در این نامه آوردهاند: آنچه ما را به نگارش نامه دوم واداشت، در ابتدا یادآوری دادخواهی و شکوائیهمان به شما بود و در ادامه طرح پرسشهایی بود که به ذهن تکتک ما خطور کرده بود و پاسخگویی برای آن نمییافتیم.
در این نامه خطاب به لاریجانی آمده است: ابتدا سوالی شخصی از محضرتان داریم! شما که خود موفق به دریافت مدرک دکتری شدهاید، آیا باور دارید و باور میکنید، که شخص ناتوان و بیسوادی بتواند مراحل مختلفی چون مصاحبه تخصصی گروه، گذراندن واحدهای درسی، آزمون جامع، تصویب موضوع رساله، تحریر رساله و البته نگارش و چاپ مقالات علمی را به آسانی پشت سر بگذارد و به دریافت مدرک دکترا، آنهم در معتبرترین دانشگاههای داخل و خارج از کشور نائل آید؟ سوال دومی که به ذهن خطور میکند و در نامه قبلی هم به آن پرداخته شد این است که گناه دانشجویانی که صرفاً با اعتماد به مراکز تصمیمگیری و اجرایی کشور و ثبات در شرایط و تعهدات از تمام فرصتهای شغلی و کاری و تحصیلی دیگر چشم پوشیده و متعهدانه به درس و تحصیل خویش مشغول شدهاند چیست؟ و البته باید این دانشجویان به کجا پناه برند و از چه نهادی و چه کسی تظلم خواهی کنند؟
این نامه ادامه میدهد: سوال سوم ما این است که آیا باور قوه قضائیه به این است که هر کس و هر مرجعی میتواند خود هم در مقام شاکی و هم در مقام قضاوت بنشیند و بدون آشنایی و البته بدون باور، به اصول ابتدایی قضاوت عادلانه، امنیت روانی، شغلی و اجتماعی عدهای را نادیده گرفته و دچار آسیب گرداند؟ اما سوال چهارم، آیا رفتار قلدرمابانه وزارت علوم در عدم تمکین به حکم صادره از سوی کمیسیون اصل نود قانون اساسی مجلس شورای اسلامی که براساس قانون اساسی دارای اختیار و جایگاه قانونی است با اصول مسلم حقوق سازگار است؟ و آیا قرار نیست نهاد قضائی کشور در قبال این قبیل رفتارهای غیرقانونی اقدام شایسته به عمل آورد؟ و اما سوال پایانی، موضع قوه عادله کشور در قبال تضییع حقوق افراد، در آمد و شدهای انتخاباتی و تغییر ذائقه سیاسی دستگاه اجرایی کشور چیست؟