گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - مسعود صفری، شیوهی فعالیت برخی افراد در شبکههای مجازی همراه است با ادبیاتی تند و تیز، و استفاده از کلماتی زننده در گفتوگو با دیگران، تاختن به همهی مخالفان و منتقدانِ رفتارها و گفتارهایشان،زیرسؤال بردن همهی نظرات و دیدگاههای مخالف، تخریب و تحقیر دیگران، تمسخر عقاید مذهبی و ایجاد تشکیک در باورهای دینی، لایکبازی و معامله لایک(!)، و از همین دست به کارهای عجیب و کمنظیر دیگری که احتمالاً و اگر همان افراد در یک فضای حقیقی قرار بگیرند؛ به خودشان اجازهی انجام آن کارها را ندهند. وقتی این آش شورتر هم میشود که این حضرات ادعای پایبندی به اصول مذهبی و یا مدافع ولایت و حامی رهبری بودن را نیز؛ همراه خود در شبکهها و پایگاههای مختلف مجازی یدک میکشند!
«ولگردی» یا آگاهی بخشی ؟
«ولگردهای مجازی» بدون هیچ انگیزه و یا هدف از پیش تنظیمشدهای، ساعات بسیاری از روز را به سرک کشیدن در سایتها و شبکههایی که میشناسند اختصاص داده و همینطوری بیخود و بیجهت آنلاین و آفلاین میشوند. افرادی که خود نام «وبگرد» را برای توصیفشان برگزیدهاند. از این گروه فلان اپلیکیشن موبایلی به آن گروه دیگر؛ پستهای مختلفی را که برایشان جذاب است، بدون اینکه از محتوای آن آگاهی کافی داشته باشند، و یا اینکه از صحت و سقم آن اطلاع موثقی داشته باشند، کپی میکنند.
بنابر آمار رسمی منتشر شده از سوی وزارت ارتباطات، بیشتر از 13 میلیون ایرانی در شبکه اجتماعی موبایلی «تلگرام» عضو هستند. بیشتر این افراد به همین ترتیب و بی انگیزه و یا هدف خاصی، شبانه-روز مشغول کپی-پیست کردن همان پستهای تکراری؛ از به گروه دیگرند؛ و در بیشتر موارد هم با این کپی کردنها احساس خوشایندی به آنها دست می دهد که مثلاً «من چه سهم بزرگی در آگاهیبخشی به مردم دارم» و یا ...! گروهی احتمالاً بزرگترین و مهمترین دغدغهی آنها تعداد لایکهایی است که مخاطبانشان برای آنها ثبت میکنند؛ و اگر یک مطلب تعداد لایک کمتری نسبت به دیگری بگیرد، کارهای عجیب و غریبی انجام می دهند تا تعداد لایک را هر چقدر که می توانند افزایش دهند. مثلاً به دهها نفر پیام می دهند که «لایک = لایک» یا «فالو = لایک»! گویی هیچ کار مهمتر از این در زندگی وجود ندارد! اگر توفیق دست دهد روی یک موضوع، حاشیه ای ایجاد کرده و با چهار نفر هم پیرامون آن جدل کرده و یکی به دو، می کنند، سرانجامِ این جدل نیز اگر «کم نیاوردن» طرف مقابل نباشد، ناسزاهای از پیش آماده شدهای را نثار خانواده و خاندان مخاطب خود می کنند!! و این قصه البته سری دراز دارد ...! شاید مناسبترین اصطلاح برای توصیف این قشر «لایکباز»، «معتادان به لایک» باشد.
مع الأسف آنها که ادعای مذهبی بودن دارند در این غائله پیشگام و در خط مقدم هستند؛ آنجا که در قامت یک کارشناس مسائل مذهبی _بدون ذره ای آگاهی و یا مطالعه در منابع دینی_ به پاسخگویی ناقص و خالی از استدلال و برهان به شبهات پرداخته و بدتر اینکه مخاطبین خود را در صورت عدم اقناع «تکفیر» و «تفسیق» کرده و به بیدینی و هزار انگ دیگر متهم می کنند. مطالب و روایاتی بی سر و ته؛ و غالباً بدون منبع را با عنوان «محتوای دینی» و «محتوای فرهنگی» به خیال خودشان برای تبلیغ شریعت در گروهها منتشر می کنند. به این ترتیب همین بچه مذهبیها، گاهی آنچنان به دام افتند که ساعتها و در موضوعاتی کاملاً حاشیهای، به مباحثه و جدل میپردازند، بدون اینکه بدانند چه هدفی پشت این اتفاقات است و برای چه باید به این کار مشغول شوند. برای مثال و در همین هفتهی گذشته، موضوع مسابقه استندآپ کمدی برنامه تلویزیونی «خندوانه» و بازی رأی دادن به کمدینهای شرکت کننده در مسابقه که از سوی برخی «چرکاندیشان» طرفدار فتنه به راه افتاده بود، چنان افراد به اصطلاح مذهبی را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به خود مشغول کرد که اگر این موضوع در هفتهی گذشته تمام نمیشد، تصور میکردیم مثلاً رأی دادن به فلان کمدین؛ یکی از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی و مثل حفظ نظام اوجب واجبات است!
خاکریزی به سمت خودی!
فاجعه ای که اخیراً در منا رخ داد باعث شد تا «ولگردان مجازی» بیش از پیش خودشان را نشان بدهند و میزان فعالیت آنها برای تخریب اصل موضوع «حج»، «تمسخر حجاج» و «متهم کردن حجاج» به عدم توجه به نیازمندان داخلی و مثل معروف و پراشکال «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» و از این اباطیل؛ افزایش پیدا کند، مسئله اما به همینجا هم ختم نشد، و حتی برخی گفتند که چون حجاج رفته اند تا شکم عرب ها را پُر کنند؛ پس همان بهتر که دچار این فاجعه شدند و مُردند! حد انحطاط این جریان؛ راستی خارج از محدودهی تصور است، این که این ولگردها برای جلب توجه دیگران، و کاسبی چندتا لایک، حاضر بودند که در عزای هموطنانشان هم بخندند و شادمانی کنند، و لطیفه هایی را که برای این سوژهی غمبار ساخته بودند؛ از این گروه به آن گروه شِیر کنند.
شوربختانه اینکه ولگردهای مجازی و از نوع مذهبیِ آن هم در پیوستن به این جریان تمسخر و تحقیر حجاج کم نگذاشتند، و تا آنجا که توانستند پیامهایی که حاوی تمسخر مستقیم شعائر اسلامی و تحقیر حجاج و مسلمانان بود را «دورهمی» و برای خنده دست به دست کردند؛ پیام هایی که بعضاً بوی نژادپرستی و برتری دادن عجم بر عرب نیز از آنها به مشام می رسید و مخاطب خاکستری مذهبی و یا غیرمذهبی، بدون توجه به اهداف پشت پرده ی جریاناتی که در هنگام اتفاقاتی این چنین سر و کله شان پیدا شد و ناگهان دلسوز فقرا و یتیمان و در راه ماندگان شدند و این پیام ها را با حقد و غضب از رژیم سعودی برای همدیگر ارسال کردند!
به نظر میرسید جریانی سازمانیافته پشتپردهی این پیامها و پیگیری نشر و ارسال پیاپی آنها در فضای مجازی وجود داشت؛ مع الاسف پیادهنظام این جریان سازمانیافته نیز همان ولگردهای مجازی و معتادان به لایک هستند که عمدتاً بیجیره و مواجب، سرشان را پائین می اندازند و بدون لحظهای تفکر، هر آنچه به دستشان می رسید را بلافاصله منتشر میکردند. این جریانات مشکوک عمدتاً روی چند نکته متمرکز شدهاند:
1. نژادپرستی و دمیدن در آتش کینه های قومی قبیله ای، و البته دامن زدن به تقابل عرب و عجم
2. تحقیر عقاید مذهبی و تشکیک در باورهای دینی و جابجا کردن آنها (مثلا به جای حج به فقرا کمک کنید!) درحالی که همین جماعت وقتی دربرابر سفرهای پرخرج و غالبا فسادانگیز مرفهین بیدرد به کشورهای خارجی که غالبا با هدف فساد و عیاشی انجام میشود؛ قرار میگیرند، با فراموشی فقرا و نیازمندان طرفدار حریم خصوصی افراد شده و ادعا میکنند هرکس مختار است برای سرمایهاش تصمیم بگیرد!
3. تمسخر بزرگان نظام و اندیشمندان دینی. رهبری معظم انقلاب نیز در همین رابطه میفرمایند: «دشمن میخواهد مطالب خود را در بین مردم به دروغ و فریب منتشر کند. ما نباید عامل دشمن شویم و کار دشمن را آسان کنیم. این خطای بزرگی است.» (بیانات در دیدار اعضای ستادهای نماز جمعه،1381)
جای تأسف است که مذهبیها در اغلب موارد، در زمین این جریانات مشکوک و خودباخته بازی میکنند و اسیر اهداف تاریک و پنهان این جریانات به ظاهر دلسوز می شوند.
بارش اطلاعات و دوری از کتاب
مخاطبان فضای مجازی هنگامی که با حجم انبوهی از اطلاعات، تصاویر، اخبار، ویدئوها و ... روبرو می شوند، در هضم این اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها چندان موفق عمل نمی کنند و احساس کاذبی به آنها دست می دهد که دانش بسیاری کسب نموده و به اصطلاح از همه چیز سر در می آورند! وقتی فضای ذهنی افراد با محتواهای پوچ و خالی از دانش منطقی و کارآمد پُر می شود، دیگر جایی برای دریافت اطلاعات و آگاهی های لازم و کاربردیِ زندگی باقی نمی ماند. به این ترتیب، عموم افرادی که ولگرد مجازی محسوب می شوند کمترین علاقه ای به مطالعهی کتاب ندارند و در مقابل پذیرش دانش منطقی و اخبار کارآمد مرتبط با فضای حقیقی زندگی شدیدا مقاومت می کنند.
وقت خودتان را هدر ندهید!
اگر کسی بدون هدف وارد فضای مجازی بشود، پیاده نظام جریاناتی خواهد شد که ولگردان مجازی را، به ابزاری برای پیشبرد برنامه ها و اهداف کوتاه و بلند خود تبدیل میکنند. چاره چیست؟ باید آگاه بود و آگاهانه رفتار کرد و آگاهانه تصمیم گرفت. قبل از ورود به هر جریان و گروهی می بایست به تفکرات آنها، جهتگیریهای سیاسی و اجتماعیشان و اینکه آیا حضور ما لزومی دارد یا نه توجه کنیـم، در غیر اینصورت بعید نیست در انتشار محتواهای تولیدی دیگران که اطلاعی از تولیدکننده و هدف تولید آنها نداریم عامل دشمن باشیم در انتشار دروغ و فریب و شایعات بی اساس!
«وقتتان را بیهوده به هدر ندهید؛ خیلی از بچه های جوان ما _دانشجو و غیر دانشجو_ وقت هایشان را هدر می دهند، در این شبکه های اجتماعی و مانند اینها می گردند یا در بعضی از جلسات بیهوده ی بحث و جدل های این جوری می نشینند. وقتتان را هدر ندهید، وقتتان را درست مصرف کنید، هم به درس برسید و هم به کار تشکیلاتی برسید. » (بیانات در دیدار دانشجویان، 1394)
واقعا انسان از این نفاق شما تاسف میخوره بعدش اسم حزب اللهی هم یدک میکشید
خدا شمارو لعنت کنه که به این رفتار منافقانه آلوده اید بعدش ادعا هم دارید
من از کسی طرفداری نمیکنم ولی خواستم بگم نمیشه ما صحنه رو خالی کنیم برا اونا
ما هم باید از این تهدید به عنوان یک فرصت اسفاده کنیم ودر مقابل اونا ما هم
کار کنیم
مثلا" دین خودمونو معرفی کنیم به شبهات پاسخ بدیم روشنگری کنیم مطالب مفید رو پخش کنیم و خیلی کارهای دیگه
یاعلی