گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، صدای اذان به گوش میرسید. رگبار گلوله امان از مردم بریده بود. جمعیت انبوه در اطراف پراکنده، هریک به نوعی خود را از تیررس مأموران دورکرده بودند. هر کس به سویی میدوید. چند نفری مجروحین را به جای امن منتقل میکردند. لاستیکهای مشتعل در وسط خیابان شهدا چیده شده بود و جوانترها با وسایل منفجره دستساز خود سعی به مقابله با ماموران داشتند. ماموران از بام هتل یاس امروز و بانک ملی مردم را هدف گلولههای خود قرار میدادند.
30 مهر بود، خبر هتک حرمت یکی از دانش آموزان دختر و زمینهسازی برای قتل او توسط ساواک در شهر پیچیده بود. جمعی از دانش آموزان مدارس شهر برای اعتراض به این اقدام ساواک راهی خیابان شهدا شدند. جمعیت از گوشه و کنار و کوچه پس کوچههای شهر به دانش آموزان پیوستند. کم کم شعار های «الله اکبر»،«مرگ بر شاه» و «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد» در خیابان شهادا طنین انداز میشد که جمعیت مسیر خود را به سمت مدرسه آیت الله آخوند ادامه داد. شاید کمتر کسی تا این روز چنین حرکت گسترده و جدیای را در همدان دیده بود. نزدیک به ظهر بود و هر لحظه با اضافه شدن به جمعیت حاضر اعتراضات هم شدیدتر میشد. قبل از اذان ظهر ماموران حکومتی برای متفرق کردن مردم وارد عمل شدند و مقابله و شلیک به مردم را تا عصر ادامه دادند، تا آنجا که با شهید شدن حدود 100 نفر از مردم توانستند اعتراضات را سرکوب کنند. خبر تظاهرات و برخورد ساواک و شهادت مردم غیر مسلح بزودی منتشر شد. اولین عکس العمل ها از پاریس شروع شد. امام خمینی این اقدام را محکوم و با مردم مظلوم همدردی کردند. از قم هم حضرات آیات مرعشینجفی، گلپایگانی و حوزه علمیه قم و از سایر مناطق هم تشکلها و گروههای مختلف مردمی این حرکت حکومت را محکوم کردند.
مهر ماه 57 به عنوان سرمنشأ حرکتهای بعدی مردم همدان تا پیروزی انقلاب به حساب میآید. حرکتی که نه تنها در شهر همدان جریانساز بود؛ که در سطح کشور و در جریانات سرنوشت ساز انقلاب نقش به سزایی ایفا کرد. تا آنجا که این «قیام دانش آموزی» موجب بیداری این قشر در کشور شد و توانست حوادث 13 آبان را رقم بزند. به عبارت دیگر 30 مهر ماه پای دانش آموزان را نیز به نهضت امام باز کرد. اینجا بود که وعده سال 42 امام به بار نشست و آنها که در گهوارهها بودند حالا پا در صحنه میگذاشتند تا امام خود را یاری کنند.
امروز ۳۷ سال از آن روزها میگذرد. روزهایی که همه مردم با هر فکر و گرایشی برای احقاق حق یک همشهری خود به میدان آمدند و شروع یک جریان را رقم زدند. اتفاقی که به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی یک حرکت سیاسی هم نبوده و رنگ بوی دینی و انسانی داشت. آنجا که فرمودند: «اگر هر جا یک صدایی درآید، با کماندو و با این اجیرها، آنها را میکوبند. مگر همدان چه کرده است؟! همدان یک کلمهای گفته است و دنبالش، ریختند و دخترها را گرفتند و این هیاهویی که الآن پیدا شده است. یکی از دخترها را خلاف عفت با او کردند، آن هم خودکشی کرده. این کشتارها برای یک همچو مسائلی است.»
اما آنچه امروز مهم به نظر میرسد قدردانی و زنده نگهداشتن یاد آن ایام سرنوشتساز است. چند سالی میشود که برنامه هایی برای بزرگداشت آن ایام در نظر گرفته میشود. برنامههایی که همه میدانیم با منحصر بودن به یک ستاد و بزرگداشت اثر قابل توجهی نخواهد داشت. اتفاقی که شاخص تاریخ انقلاب اسلامی در همدان به حساب میآید امروز دچار بیتاریخی شده است. مشخص نبودن نام و حتی تعداد دقیق شهدای این اتفاق از مصادیق بارز این «بیتاریخی» است. اینکه نسل امروز ما هنوز در ذهن خود 30 مهر را چون دیگر ایام به یاد ندارند و یا اصلا از آن اطلاعی ندارند نشاندهنده خلاء تبلیغاتی در این مورد است. در خلاء توجه مدیران استانی که هر یک بار این روز را به دوش دیگری می گذارند آنچه جای تذکر دارد توجه فعالین فرهنگی و رسانه ای به این حماسه است. حماسه ای که نه تنها می تواند همت و غیرت فرزندان گذشته این شهر را برای همگان به نمایش گذارد و خود الگویی شود برای دانش آموزان امروز، بلکه می تواند مقطعی شود برای اتحاد همه مردم با هر سلیقه و فکر و جهتگیری سیاسی زیر پرچم انقلاب و دین و انسانیت.