گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* بزک [كردن] و ساختن چهره موجه از آمریکا (۹۴/۴/۶) یا "سازش"، دو رفتاری است که نتیجهاش پایان انقلاب است. که در آن صورت سرنوشت این انقلاب و مسئولان و مدیران این انقلاب، یا شکست است یا خیانت (۹۲/۱۱/۱۹)
به اين جمله مقام معظم رهبري كه در پايان سال 1392 بيان شده است دقت كنيد! حتي پيشنهاد مي كنم دوباره آن را بخوانيد... سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامي در سال 92 يعني روزهايي كه هنوز بيش از شش ماه از آغاز به كار دولت يازدهم نگذشته است و بازار داغ وعده ها و اميدها و تدبيرهاي مژده داده شده از سوي مسئولان تازه راه يافته به پاستور، هنوز گرماي خود را از دست نداده است. ساده لوحانه خواهد بود اگر خيال كنيم اين هشدار خطاب به خائنين و دشمنان انقلاب اسلامي يا منحرفين از راه امام بزرگوار(ره) بيان شده است و ساده لوحانه تر آنكه در انتظار اقدام و عمل "ديگران"ي باشيم كه به زعم ما، مسئوليت آن را رسما برعهده دارند، زيرا خطاب سكاندار انقلاب اسلامي خود ماييم! من و شما و همه ايرانيان و مسلماناني كه در دل و زبان از پيروي "آل سقيفه" تبري مي جويند و رحل تولي در حياط خانه علي(ع) انداخته اند – چه در كوچه بني هاشم و چه در صحراي نجد – روي سخن مقام معظم رهبري، من و تو هستيم! گرچه كه در خواب باشيم يا در زندگي روزمره گم شده باشيم و ناخودآگاه حبل الله ولايت از دستمان كشيده شده باشد و ...
دوسال از اين هشدار مهم گذشته است و در اين مدت بارها و بارها نهيب هشدار نايب خميني عزيز، نتوانست توجه ما را به جايي كه هستيم و كاري كه "بايد" انجام دهيم جلب كند و سوال مهم همين است كه اولين و مهمترين وظيفه ما چه بوده و هست؟ چه بايد مي كرديم كه نكرديم؟ كاري كه ياران رسول خدا (ص) با گفتار و رفتارشان انجام دادند، وظيفه اي كه انصار اميرالمومنين علي(ع) به بهترين شكل به انجام رساندند و همان رسالتي كه زينب (سلام الله عليها) مامور به انجامش شد و چنان عزتمندانه و غيرتمندانه به انجامش رساند كه صداي خون خدا پس از 1300 سال درنورديدن تاريخ، هنوز هم در گوش جهانيان طنين انداز است و چه بسا بلندتر و اثرگذارتر از پيش... دقيقا وظيفه اصلي من و تو تبيين، نشر و توسعه اثربخش كلام ولايت بوده است، انتشاري كه در وهله اول "رفتارها" را به احسن حال تبديل كند و در عين حال، ايجاد كننده و زمينه ساز قدرت تميزي باشد كه بدون حتي لحظه اي تأمل، بتوانيم "انتخاب" كنيم، با بصيرت انتخاب كنيم، هر انتخابي كه در مقابلمان قرار مي گيرد، از ديدن يك عكس تا انتخاب رييس جمهور و نماينده مجلس... و صدالبته بعضي از ما با ديدن كلمه بصيرت يادمان مي آيد كه اين هشدار، كتعلق به دوسال گذشته نيست و بسيار پيش از اين، آن را شنيده ايم و جاي خالي اش را در انتخاب هايمان ديده ايم.
"ما در داخل کشور عناصر دلسردکننده داریم؛ مراقب باشید؛ مسئولین مراقب باشند. چهجوری دلسرد می کنند؟ موجودیها را نفی می کنند... در تریبونهای رسمی و غیر رسمی این دستاوردها را انکار می کنند، اینها را توهّم می شمرند!... سلّولهای بنیادی واقعیّت است، نانوی پیشرفته واقعیّت است، پیشرفتهای هستهای واقعیّت است؛ همه دنیا آن را می دانند؛ [امّا اینها] منکر می شوند..این را همه دنیا می دانند، آنوقت کسانی بیایند جوانهای ما را دلسرد کنند؛ هم دلسردی از حال، هم دلسردی از آینده؛ [این که بگویند] آقا چه فایده دارد؟ برای که؟ برای چه؟ اینها دلسردکننده است، اینها خیانت است. هرکس بکند، خیانت است... خیانت به ناموس ملّی است (۹۴/۷/۲۲)
از صفر تا بيست چه نمره اي به اين "نفي كنندگان موجودي" و "خائنين" مي دهي؟ هفده؟ هجده؟ به من و خودت چه نمره اي مي دهي؟ كلام مولايمان را دوباره بخوان! از بهمن 1392 تا مهرماه 1394 چه تغييري در كلام و هشدارش ديده مي شود؟ بيان جزئيات بيشتر و شرح مجدد اتفاق چه معنايي دارد؟ جز اينكه دشمن موفق تر از ما انجام وظيفه كرده است؟ چه استفاده از رسانه هاي در اختيارمان كرده ايم؟ در شبكه هاي اجتماعي و نرم افزارهاي گفتگو و... چه كرده ايم و چه مي كنيم؟ در كدام پيچ و خم آنها گرفتار شده ايم؟ كجاي اين دهكده جهاني مشغولٌ بالدنيا هستيم؟ اگر اندكي انصاف داشته باشيم اعتراف خواهيم كرد كه ما مقصريم. مقصر و غافل، مقصر و فراموشكار، مقصر و ...
من خودم اعتراف مي كنم كه وقت براي خواندن كلام و اخبار ولايت نداشته ام، چون رسانه به رسانه سخنان و خبرهاي "آن طرفي ها" و "خارجي" ها را مي خوانده ام تا به محض اينكه فحشي دادند يا درشتي گفتند، آن را بگيرم و با تحليل و تفسير بين "اين طرفي ها" نشر دهم و زحمت "آنها" را براي انتشار حرف و مواضعشان با كمال ميل متقبل شوم! حتي براي اينكه برادران و خواهرانم ممكن بود كسي را نشناسند يا از سابقه خودش و حرفش بي اطلاع باشند، جستجو مي كردم و پرونده فرد ناشناس را با هر غلطي كه كرده تكميل مي كردم و به تحليلم ضميمه مي كردم! در اوقات فراغت هم به جاي خودسازي و تقويت پايه هاي فكري، علمي و عقيدتي خودم و دوستانم، مشغول يادداشت گذاشتن (كامنت) پاي چرنديات معاندين و منافقين بودم و فحش كاري بي ارزش با آنها كه اين كار هم موجب تكثير و نشر پيام آنها مي شد. يعني دشمن حرف و پيامش را با هزينه خودمان به خودمان مي رسانده و ما غافلانه در زمين دشمن، به بازي او مشغول بوديم. تاجايي كه رهبر و پيرمرادمان مجبور باشد تا كوچكترين جزئيات هر كاري را برايمان بازگو كند و ريزبه ريز برايمان جملات خويش را شرح و تفسير كند.
"تئوریزه میکنند اقداماتی را تا اصل رد سلطهپذیری امام منحرف و زمینه عقبنشینی ملت فراهم شود. مانند "اینکه بعضیها بیایند بگویند "فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست"، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائیای او را تهدید می کند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک می زنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب نشینی کنید(۹۵/۱/۱۱)
بهزاد توفيقفر-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
حالا هی بگو ما اهل کوفه نیستیم...
دقیقا یکی از شاخصه های اصلی مردم کوفه همین بود.