گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، جالبترین تصویر هفته قبل شات بسته دوربینها بر روی صورت جان کری بود که گفت: برخی لحظات هستند که این (انتخابات) کاملا خجالتآور بوده است. برخی اوقات انتخابات از هر عرف و هنجاری که با آن آشنا هستم خارج شده است.منظور کری، شامل افتضاحاتی است که در مناظرات ترامپ و کلینتون از قبیل آبروریزیهای جنسی یا گفتن هرآنچه در پشت صحنه قدرت امریکا میگذرد.
یکی از این مسائل وضعیت بحرانی امریکا در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی است.شاید کدخدای جهان به زعم برخی روحانی نماها، نیاز به کمی بابلیزاسیون دارد!
پادشاهان بابل باستان ابزار خاصی در اختیار داشتند. زمانی که حکومت در شرایط اقتصادی و اجتماعی خطرناکی قرار میگرفت با استفاده از این ابزار “جشن بدهی” اعلام میکرد و تا با جمعآوری پول از مردم عادی، حکومت را تاحدودی از بحران نجات دهند.
پیدا کردن راهی برای غلبه بر بحران در بازارهای مالی جهانی و نجات دادن اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۶ نیازمند نوعی “جشن بدهی” با همکاری کشورها است.
هشت سال پیش، بدهی بالای کشورهای زمینهساز رکود اقتصادی بزرگی شد. با این حال، بدهی کشورها در سطح بینالمللی بهمراتب بالاتر از سال ۲۰۰۸ است. این روند را میتوان از بحران در بازار خردهفروشی، مسکن، مالیات، بانک و بیمه در کشورهای پیشرفته جهان دریافت.
نشریه اکونومیست اعلام کرد حجم بدهی کشورها طی هشت سال گذشته با افزایش دو برابری به ۵۹ هزار میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که موسسه بینالمللی مکِنزی آمار اکونومیست را تنها تکهای از یک شیرینی عنوان کرده است. این موسسه حجم بدهی دولتها، شرکتهای بزرگ، بانکها و… در سراسر جهان را بیش از ۱۹۹ هزار میلیارد دلار برآورد کرده است.
بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ اقتصاد جهان با رشد ۲٫۴ همراه بود که به باور کارشناسان رشد سریعی قلمداد میشود. با این وجود بررسیهای انجامشده روی ۴۷ کشور جهان حاکی از آن است که با پایان یافتن سال ۲۰۱۴ کشورهای بزرگی همچون آمریکا با بدهی بالایی نسبت به تولید ناخالص داخلی مواجه بودند. بر این اساس، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی آمریکا از ۲۱۷ درصد به ۲۳۳ درصد افزایش یافت.
میزان بدهی دولت آمریکا در حال حاضر مطابق آخرین آمارهای بانک مرکزی آمریکا (فدرال ریزرو) مبلغی در حدود ۱۹ تریلیون (۱۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰) دلار است. این عدد به صورت روزانه در حال افزایش است و روزانه تقریبا سه میلیارد دلار بر آن افزوده میشود نمیتوان عدد دقیق حال حاضر آن را بیان کرد. درک این عدد بزرگ مشکل است از این رو به بیان سادهتر میتوان گفت که اگر جمعیت آمریکا را مطابق برآوردهای رسمی موجود حدود ۳۱۳ میلیون نفر در نظر بگیریم و عدد دقیق بدهی آمریکا را بر آن تقسیم کنیم به هر آمریکایی حدود۵۹ هزار دلار بدهی میرسد.
منظور از قروض دولت آمریکا یا بدهیهای این دولت میزان کل پولی است که دولت بدهکار است. این میزان در طول ۷۰ سال گذشته در حال افزایش بوده است. که در نمودار زیر آخرین رقم محاسبه شده است.
با مراجعه به www.usdebtclock.org میتوانید به صورت لحظهای میزان بدهیهای رو به افزایش و میزان درآمدهایی که بدهیها را کاهش میدهد و فزونی میزان بدهی بر درآمد را مشاهده کنید.
این عدد بدهی دولتی معوقهی آمریکا است که نشاندهندهی ارزش اسمی یا اصل مبلغ بدهیِ اوراق بهادار قابل معامله و غیر قابل معامله میباشد که هماکنون منتشرشده و در دست مردم موجود است.
نمودار زیر همچنین میزان کاهش رشد تولید ناخالص داخلی(ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک سال، در یک کشور تولید میشود) امریکا را نشان میدهد.
با توجه به کاهش شدید رشد تولید ناخالص داخی امریکا، و مقایسه رقم آن با بدهی دولت امریکا به خوبی مشخص است این اقتصاد در وضعیت بحرانی قرار دارد. نمودار زیر میزان تولید ناخالص داخلی امریکا را نشان می دهد.
تولید ناخالص داخلی امریکا چیزی حدود ۲۱ درصد از قرضهای آنها بیشتر است. و کسانی که تنها مقدار آشنایی با اعداد و ارقام اقتصاد دارند به خوبی متوجه وضعیت بحرانی اقتصاد امریکا میشوند.
اما جالب اینجاست که برخی افراد درون کشور با توجیه عدم توانایی خود بر حل مشکلات کشور، راه حل مشکلات را در ارتباط با امریکا جستجو میکنند. پرسش اینجاست که وقتی کشوری دچار بحران و رو به فروپاشی است چگونه ممکن است توان کمک به دیگر کشورها را داشته باشد؟
رهبرانقلاب هم در دیدار اخیر خود با کنایه به کسانی که راه حل مشکلات کشور را در رابطه با امریکا می دانند فرمود: آمریکا میخواهد مشکلات ملّت ایران را حل کند؟ خود آمریکا دچار بحران است؛ این را چرا نمیگویند؟ این را همهی دستگاههای مهمّ قضاوتکنندهی در اینگونه مسائل در دنیا، حتّی خود آمریکاییها دارند میگویند. آمریکا دچار بحران است. امروز قرضهای دولت آمریکا تقریباً نزدیک به تولید ناخالص کلّ آمریکا است؛ این نشانهی بحران است، این را اقتصاددانها میگویند. میگویند هروقتی که دیون یک دولت نزدیک شد به تولید ناخالص یک دولت، این دولت در حال بحران است؛ این اقتصاد اقتصاد بحرانی است؛ آن مقداری که بدهکار است، نزدیک به حدود شصت و چند درصد تولید ناخالص ملّیاش است؛ این میخواهد به چه کسی کمک بکند؟ این میخواهد بمَکد، این میخواهد بکَند تا خودش را ترمیم بکند؛ این میآید به اقتصاد کشوری کمک کند؟ این از لحاظ اقتصادی.