گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمد توانگر؛ فکر میکردیم بیحاشیه و آرام تمام شود، اما نشد.جایش را در میان پرجنجال ترین دورههای جشنواره فجر باز کرد. با قصه داوران دوتابعیتی، جنجالهای هفت و نادیدهگرفتن چند فیلم درخشان. فجر۳۵، درحالی که قرار بود صدای امید و نمایش تدبیر وزارت ارشاد باشد، درنهایت بیش از هرچیز مانند طبلی شد که علائم ضعف مدیریت آقایان را به همه میرساند. جشنوارهای که با تمام علامت سوالهایش، نتوانست درمقابل شاهکار نیمروزیِ نسل جوان انقلابی، مقاومت کند. جشنواره ۳۵، گذشته از همه جنجالها و ماجراهایش، امیدهایی هم داشت. امیدهایی که شاید گیشه سال آینده سینمای ایران را پررونق تر از گذشته کنند. امیدهای «واقعی» جشنواره فیلم فجر کدام آثار بودند؟ برای دیدن کدام فیلمها لحظهشماری کنیم؟
ماجرای نیمروز | باز هم رضوی، باز هم یک اثر استراتژیک
«ای کاش تمام نمیشد.» این احتمالاً اولین جملهای است که با نمایان شدن اسامی تیتراژ پایانی ماجرای نیمروز به ذهن مخاطب میآید. ماجراجویی بصری محمدحسین مهدویان آنقدر غریب، جذاب و البته پرکشش درآمده که میتواند فراتر از یک اثر سینمایی، به عنوان منبعی تاریخی مورد ارجاع قرار بگیرد. سوژه بکر او، که پس از 35 سال از صندوقچه سینه مامورین اطلاعات سپاه بیرون آمده، در کنار صحنهپردازیهای دقیق و فیلمنامه پرقلاب، تبدیل به اثری شده که از همین حالا میتوانیم روی جاودانه شدنش در سینمای ایران حساب کنیم. شاید دیدن همین یک فیلم، برای شناخت ماهیت پست و پلید سازمان منافقین کافی باشد و نسل جوان را نسبت به عملکرد نظام در قبال این قماش، قانع کند.
نمایش درخشان بازیگران اثر، از جمله جواد عزتی، هادی حجازیفر و احمد مهرانفر، نسل جدیدی به بازیگران آثار جدی سینمای ایران اضافه کرده. و گذشته از همه این اسامی، نقش سیدمحمود رضوی در خلق این اثر استاندارد و دقیق سینمایی را نمیتوان نادیده گرفت. رضوی حالا مهمترین متولی سینمای متعهد در میان تهیهکنندگان بخش خصوصی است. پس از سیانور، این دومین اثر تاریخی و البته جذاب اوست که به واکاوی سازمان منافقین میپردازد. از همین حالا میتوان حضور «ماجرای نیمروز» به عنوان نماینده ایران در اسکار را از مسئولین مطالبه کرد. چراکه با قصهگویی ِ لانگشاتش، در فرم پیشتاز است و با روایت بکرش، در محتوا قدرتمند.
بیست و یک روز بعد | تنهای تنها، سه سال بعد
جشنواره 32 در سال 92 ، یک پدیده عجیب داشت. تنهای تنهای تنها. اثری که از اسم تا فرم و محتوا متفاوت بود و بر محور داستان فانتزی-واقعی مواجهه یک نوجوان بوشهری با یک خانواده روسی قرار داشت. داستانی که پیرنگ ِ مقاومتمحور آن، مورد توجه بسیاری از مخاطبین قرار گرفت. سه سال بعد از تنها....، این بار یک کارگردان جوان دیگر، با دستمایه قرار دادن زندگی یک نوجوان به جشنواره آمده. 21 روز بعد در کسب رضایت مخاطبین ِ سختگیر جشنواره فجر بسیار موفق عمل کرد و در میان 5 فیلم برتر از دیدگاه تماشاگران قرار گرفت. اگرچه مورد بیمهری شدید داوران جشنواره قرار گرفت، تا جایی که گفته شد این حضرات اصلاً 21روز بعد را تماشا نکرده اند! خردمندان، که از خروجیهای جشنواره عمار است، با اولین اثر، انتظارات را از خود بالا برده. فیلم او اگرچه بعید است پرفروش باشد، اما احتمالاً از خوبهای سینمای مسالهمند و متعهد سال 96 سینمای ایران خواهد بود.
آباجان | یک دلنوشته تصویری
قرار گرفتنش در میان سه فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره، کمی عجیب بود. چراکه نه سوژه بکری داشت و نه پرداخت ویژهای. اما انگار در کسب رضایت و جلب نظر مردم، موفق بوده. علت احتمالاً در بازی خوب فاطمه معتمدآریا و «دلی» بودن اثر است. علیمردانی «آباجان» را به یاد یک آباجان ِ واقعی و همکلاسیهایش در سال 65 ساخته و بنا به قاعده «هرچه از دل برآید،لاجرم بر دل نشیند» محبوب مخاطبین شده. در کل اما فیلم، عایدی خاصی ندارد، قصهاش سرراست نیست و شدیداً از نبود ملات داستانی رنج میبرد. شبیه یک دلنوشته شخصی، و جوششی درونی است تا یک فیلم کامل. با این حال اما به خاطر اسم معتمدآریا بعید نیست فروش خوبی را تجربه کند و برای تهیهکنندهاش سودآور باشد.
فراری | روان و سریع
تازهترین اثر علیرضا داوودنژاد مورد توجه قرار گرفته و آنها که موفق شدند در جشنواره ببینندش، از قصه روان و بازیهای درخشانش بسیار تعریف میکنند. داوودنژاد هربار به سادهگویی و سادهسازی روی آورده موفق بوده و توانسته ضمن ارائه یک قصه روان برای مخاطبش، مسائل مهم اجتماعی را نیز در فیلم خود مطرح کند. فراری را میتوان در ادامه نیاز،مرهم و کلاس هنرپیشگی، و با نادیده گرفتن آثار نازلی چون هوو و تیغزن، ادامه مسیر ِ داستانگویی ِ مسالهمند ِ این کارگردان کارکشته بدانیم. درخشش محسن تنابنده در کنار برخی حواشی که درباره نمونه واقعی داستان فیلم مطرح خواهد شد، یحتمل فروشش را به رقم بالایی، در سطح سینمای اجتماعی ایران، میرساند.
ویلاییها | حماسه زنانه
بهترین کارگردان فیلماولی جشنواره 35 بیتردید منیر قیدی بود. منشی صحنه سالهای نهچنداندور سینمای ایران، حالا در قامت مولف اثری لطیف، زنانه و البته متین در رثای همسران رزمندگان سالهای جنگ روی پرده آورده. بازی طناز طباطبایی و ثریا قاسمی قدرتمند است و سناریو، اگرچه از جایی به بعد قابل پیشبینی میشود اما پر از لحظاتی احساسی، شیرین و ناب است که وقتی در کنار تصاویر تیتراژ انتهایی فیلم قرار میگیرد، پرده اشک ِ روی چشم مخاطب را ضخیمتر میکند. از جهاتی شبیه شیار143 است و اگر شرایط اکران خوبی داشته باشد، میتواند در حد همان فیلم دیده شود.