فرشاد مومنی اقتصاددان، با تاکید بر اینکه احمدی نژاد از عدالت اجتماعی بد دفاع کرد و حسن روحانی هم از عدالت اجتماعی نامی به میان نمیبرد، گفت: این دو رویکرد دو روی یک سکه هستند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، فرشاد مومنی اقتصاددان عصر امروز(سه شنبه) در نشست " جوانان خط شکن امروز پشت خط ماندگان امروز" که در محل حزب ندای ایرانیان برگزار شد, اظهار داشت: واقعیت تلخ و غم انگیزی وجود دارد و آن اینکه در کشور ما بحران های کوچک و بزرگی وجود دارد و آنچه عملا در ساختار قدرت ملاحظه می کنیم چون چندان متکی به ذخیره دانایی تجربه شده نیستند و چون فهم نظری عالمانه ای در هیچ یک از برنامه های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت مشاهده نمی شود با نوعی آشفتگی در نظام تصمیم گیری و تخصیص بودجه مواجهیم که باعث شده که مرتبا شاهد آزمون و خطاهای بی فرجام و پرهزینه هستیم.
وی افزود: جای خالی استفاده از تجربه دوران احمدی نژاد در نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع ما خالی است و بخش زیادی از آن خطاهای راهبردی را دولت حسن روحانی با شیب کم ولی با همان مقیاس خطرناک مرتکب شده و باید این غفلت بزرگ توسط کانون های اندیشه ورز جبران شود چون اگر این اتفاق نیافتد باید همینطور هزینه بپردازیم.
این اقتصاددان با بیان اینکه در دولت روحانی هم هرچه بسته اقتصادی دادند یکی پس از دیگری شکست خورد گفت: هر جهتگیری که روی آن سرمایه گزاری بیشتری کردند شکست خورد و این تصادفی نیست. مثلا درخواست انصراف داوطلبانه از یارانه یکی از آنها است.
وی افزود: بالغ بر نود درصد شعارها و مطالبات در جریان مبارزه آزادی بخش بر محور اعتراض به ظلم و تبعیض های ناروا و فقر است پس فلسفه وجودی انقلاب این بود که فکری به این مشکلات کند و چون در این مورد فکری نشده دچار بحران هستیم.
مومنی تاکید کرد: در ده ساله اول بعد پیروزی انقلاب به اعتبار آن که پایبندی نسبی به این آرمان ها در عمل بیشتر بود توانستیم کارنامه هایی رقم بزنیم که امروز هم منحصر به فرد هستند.
وی با بیان اینکه به خاطر تعارض های بزرگ میان قول و فعل اداره کنندگان کشور نوعی بی اعتمادی ایجاد شده است تصریح کرد: ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی بسیار پرهزینه و ناکارآمد است و در شرایط کنونی لازم است که عالمانه بحثی در بگیرد که بتوانیم ضعف ها و قوت های پس از انقلاب را بفهمیم.
مومنی با بیان اینکه بسیاری از چیزهایی که در اذهان مردم به صورت بدیهی در نظر گرفته می شود از لحاظ اعتبار علمی مورد تایید نیست گفت: در ابتدای انقلاب مسئولین به شعارهای انقلاب پایبند بودند و برای مثال در راستای استقلال صدور نفت خام از میانگین 4میلیون بشکه به روزی 800هزار بشکه کاهش یافت و اگر نظام آموزشی و تبلیغاتی ما علم محور بود این یکی از درخشان ترین اقداماتی است که رهبران ما انجام دادند.
این کارشناس اقتصاد ادامه داد: در تجربه جنگ تحمیلی برای اولین بار در طول تاریخ با اینکه ایران یکی از طولانی ترین جنگ های خود را تجربه کرده حتی یک مورد مرگ و میر بر اثر بیماری اپیدمی ثبت نشده است و یک سانتی متر از خاک کشور را از دست ندادیم.
وی با تاکید بر اینکه باید کل دوره پس از انقلاب مورد بررسی انتقادی قرار گیرد گفت: اگر چنین کاری کنیم آنچنان ذخیره دانایی پیدا می کنیم که هم دلیل مشکلات کنونی و هم راهکار خروج از این مشکلات آن را می یابیم.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه شاخص دخالت دولت در اقتصاد از سال 1371تا امروز هرگز از 60درصد کمتر نشده است خاطرنشان کرد: جهش مداخله دولت در اقتصاد در مقایسه با سال های پس از جنگ که سیاست های آزادسازی تجاری و خصوصی سازی و حذف سوبسیدها در جریان بوده است.
مومنی ادامه داد: در سال های 1368 تا امروز هر زمان که افراط در خصوصی سازی و آزادسازی بیشتر بوده شدت مداخله دولت در اقتصاد هم بیشتر شده و چقدر مناسباتی داریم که به دلیل مناسبات رانتی وارونه نمایی می شود و سیستم آموزشی ما نیز با این مناسبات همراهی می کند.
مومنی در پاسخ به این موج که می گوید جوانان خام و بی تجربه ای در ابتدای انقلاب با تندروی کشور را اداره کردند گفت: اگر واقعا اینطور بود افتخارات اقتصادی در آن مناسبات چگونه می توانست محقق شود؟
وی با بیان اینکه بزرگترین انتقادی که به بازرگان می شد بالا بودن میانگین سنی کابینه اش بود گفت: بازرگان و یارانش تاکنون اتهام چپ گرایی نخورده اند ولی اینکه می گویند جوانان افراطی موج مصادره را راه انداختند درست نیست و برخلاف آنچه شایع شده شورای انقلاب بدهی فراری ها را ملی کرد.
این اقتصاددان افزود: جمهوری اسلامی با منطق حفاظت و توسعه صنایع اموال بدهی سرمایه داران فراری را ملی کرد ولی اکنون متهم به تندروی می شود.
مومنی اظهار داشت: طیف هایی مثل مجاهدین و چریک های فدایی راه انداخته بودند و محورش فحاشی به شهید بهشتی بود و می گفتند بهشتی میخواهد با تصویب حفاظت از صنایع بورژوازی کمپراتور راه بیاندازند.
این اقتصاددان ادامه داد: اگر به آرمان ها و اصول انقلاب برگردیم خیلی بیشتر یاد خواهیم گرفت و اعتماد به نفس پیدا می کنیم.
وی با ذکر خاطره ای از شهید بهشتی خاطرنشان کرد: بهشتی میگفت من هزینه کم تجربگی جوانان را می پردازم و کلید را به دست جوانان می دهم ولی مشاورانی را کنار آنها می گذارم گفت: بهشتی ذره ای از این مشی خود عقب نشینی نکرد و همواره بر این موضع خود تاکید داشت.
وی ضمن انتقاد از نگاه مسئولین به جوانان ادامه داد: یک وجه این مسئله این است که برای برخورد با جوانان هم مثل برخورد با بسیاری از مسائل دیگر شیوه ظاهرسازانه بر شیوه واقعی غلبه یافته است.
مومنی با تاکید بر اینکه برخورد ظاهرسازانه و شعاری با جوانان باعث شده بالاترین سطح بیکاری مربوط به جوانان دانش آموخته بوده است تصریح کرد: پس از برنامه شکست خورده تعدیل ساختاری دچار خطاهای راهبردی شدیم و از جمله آن خطاها همین نگاه است که جوانان ما علم را کسب کردند ولی اجازه بهره گیری از علم به آنان داده نشده و در نتیجه به ناکارآمدی در حوزه اجرا دچار شدیم.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه احمدی نژاد از عدالت اجتماعی بد دفاع کرد و حسن روحانی هم از عدالت اجتماعی نامی به میان نمی برد و این دو رویکرد دو روی یک سکه هستند تصریح کرد: تا زمانی که عالمانه از توسعه عادلانه دفاع نکنیم محال است کار ایران به سامان برسد.
وی با بیان اینکه دولت روحانی بجای ژست های توخالی که در برنامه ششم تهیه کرد باید یک راهبرد را برای خود انتخاب می کرد گفت: در سند برنامه ششم سازمان برنامه و بودجه ادعا کرده در دوره 5ساله می خواهد همزمان 566 استراتژی را باهم جلو ببرد و کاش عزیزان درخصوص مفهوم استراتژی مطالعه می کردند در صورتی که از نظر علمی کسی که بیش از سه استراتژی داشته باشد یعنی اساسا استراتژی ندارد.
مومنی در همین راستا تاکید کرد: اگر به شکل معنی داری استراتژی داشته باشیم باید برای تمام عناصر قدرت مسئولیت تعریف شود و قوه قضاییه و مقننه نیز در این مسئله نقشی کمتر از قوه مجریه ندارند.
وی تاکید: اگر برنامه ملی مبارزه با فساد را اجرا نکنیم فرصت های شغلی مولد رشد پیدا نخواهد کرد و شاهدیم که برخی حرف های مقامات مسئول ادامه راه احمدی نژاد است.
این اقتصاددان ضمن تاکید بر اینکه باید رویکرد توسعه عادلانه را در دستور کار قرار دهیم که یکی از لوازم کلیدی اش مبارزه با فساد است گفت: دو گروه اندیشه لازم داریم که یکی اش صورتبندی اندیشه ای چگونگی وضع موجود است و نکته دوم نیز صورتبندی اندیشه ای وضع مطلوب است و اینها کار سنگین می برد و دم دستی و سرپایی هم نیست.
مومنی افزود: براساس میراث اندیشه ای شهید بهشتی اتفاقی نیست که عده ای می توانند با جوانان کار کنند ولی عده ای نمی توانند و باید از منظر اندیشه ای این پدیده را مورد توجه قرار دهیم.
این اقتصاددان ضمن اشاره به گذار خطرناک از "دولت خام فروش" به "دولت آینده فروش" گفت: اکنون در چنین شرایط خطرناکی قرار داریم و یکی از ارکان خطرناک بودن آن این است که از شروع تعدیل ساختاری تا امروز دولت از هزینه های حاکمیتی خود طفره می رود و در این طفره روی بالاترین سطح طفره روی دولت از مسئولیت هایش مربوط به آموزش عالی, پایه و سلامت مردم و زیر ساخت های فیزیکی است.
وی با بیان اینکه تا سال 1370 شصت درصد آنهایی که می توانستند در تولید ملی مشارکت داشتند فعال بودند و مابقی موجه یا غیر موجه مشارکت نداشتند تاکید کرد: از 1370به این طرف شرایط واژگونه شد و اکنون نرخ مشارکت حدود 40درصد است و 60درصد مردم نقشی در تولید ملی ندارند.