سال گذشته اعلام شد که سمیه محمدی خودش را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کرده و از سازمان منافقان جدا شده است، اما تصاویر جدید شبکه ۴ انگلیس از آلبانی، روایت متفاوتی دارد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» مستندی است که بارها تیزرهای جذابش از شبکههای مختلف سیما پخش شد و نهایتا یک برنامه خوب پخش در سال ۱۳۹۳ برای آن طراحی شد. سمیه چهرهای است که بسیاری از ایرانیها او را میشناسند و داستان زندگیاش را دیدهاند.
مستند، داستان زندگی مصطفی محمدی عضو جدا شده مجاهدین خلق را روایت میکند. او لحظه لحظه زندگیاش را ضبط کرده و در واقع فیلمبردار مستند، خود مصطفی محمدی است. محمدی و خانوادهاش تابعیت کانادایی دارند و در آنجا مقیم هستند. بعد از جدا شدن مصطفی، پسر و دخترش به سازمان مجاهدین علاقمند و جذب میشوند. با تلاشهای پدر و تجربه زندگی در پادگان اشرف عراق، پسر خانواده هم بعد از چند سال از سازمان جدا میشود، اما سمیه همچنان در پادگان میماند. داستان سمیه ناتمام میماند، چون او مقابل پدر و خانوادهاش میایستد و میگوید که علاقهای برای بازگشت و خروج از سازمان ندارد.
داستان سمیه، اما به همینجا ختم نشد. مهر سال ۱۳۹۶ خبری خوش در رسانهها منتشر شد؛ سمیه محمدی به کمیساریای عالی پناهندگان در آلبانی رفت و از سازمان منافقان اعلام جدایی کرد. مرتضی پایهشناس کارگردان «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» اعلام کرد طبق تماسی که با پدر سمیه داشته و پیگیریهایش از سوی کمیساریا در آلبانی، این خبر صحیح است، ولی هنوز کسی سمیه را ندیده است.
در روزهای گذشته شبکه ۴ انگلیس گزارشی از وضعیت منافقان در آلبانی پخش کرد. این فیلم بازتابهای گستردهای در رسانههای ایران و جهان پیدا کرد. خبرنگار شبکه ۴ جایی در خیابانهای تیرانا پایتخت آلبانی یک زوج ایرانی را پیدا میکند که تلاش میکنند مردم آلبانی را نسبت به فعالیتهای تروریستی فرقه رجوی آگاه کنند. این زوج ایرانی، مصطفی محمدی و همسرش یعنی والدین سمیه محمدی هستند که همچنان دنبال آزادی دخترشان هستند.
مصطفی محمدی به خبرنگار انگلیسی میگوید که به آلبانی آمده تا فقط بتواند یک بار دیگر دخترش را آنهم تنها برای ۱۰ دقیقه ملاقات کند. پس از آن فیلمی آرشیوی از داخل کمپ پخش میشود که سمیه با صدا و دستانی لرزان پدرش را به «جاسوسی» و همکاری با وزارت اطلاعات ایران متهم میکند. سمیه همچنان در داخل کمپ سازمان منافقان باقی مانده است، اما اینبار دیگر معلوم نیست که به اختیار خودش یا به اجبار سازمان.