گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ساعات پایانی هر روز نمایشگاه کتاب تهران نسبت به معرفی یکی از پرطرفدارترین اثر نمایشگاه اقدام خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزای دانشجو، سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۴ تا ۱۴ اردیبهشت ماه از ساعت ١٠ صبح تا ٢٠ عصر در مصلی تهران برپا خواهد بود که دراین دوره ۳۲۰۰ ناشر با ۴۴۰ هزار عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب حضور دارند که بدون شک نمایشگاه کتاب تهران را به بزرگترین محفلی علاقهمندان به کتاب و کتاب خوانی تبدیل کرده است.
بر همین اساس گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ساعات پایانی هر روز نمایشگاه کتاب تهران، نسبت به معرفی یکی از پرطرفدارین کتاب نمایشگاه تهران اقدام خواهد کرد که در ادامه از نظرتان میگذرد:
حکایت زمستان
«حکایت زمستان» نوشته سعید عاکف از نویسندگان فعال و متعهد حوزه ادبیات دفاع مقدس است. او در این کتاب روایتی متفاوت از صفحهای ماندگار از دیوان افتخارآمیز دفاع مقدس را شرح میدهد؛ روایت مقاومتها و مظلومیتهای اسرای ایرانی در زندانهای بعثیها و منافقین که از زبان آزاده سرفراز عباس حسینمردی بیان شده است.
کتاب راوی شجاعت رزمندگان دلیری میشود که تا آخرین نفس برای دفاع از دین و سرزمین خود مقاومت کردند. داستان رشادتها و پایداریهای رزمندگان اسلام، شرایط عجیب و حیرتانگیز اردوگاههای عراقی، فضای روحی و روانی دشوار دوران اسارت و شکنجههایی که گرچه تصورش برای انسان مشکل میباشد، اما حقایقی است که بر جریده تاریخ ثبت شده است.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
از همان لحظه اول ورودشان، از چهرههای مصمم شان معلوم بود که هیچ چیزی را لو نخواهند داد. آنها را هم مثل من لخت کرده بودند و فقط یک شورت پاشان بود. عجیب بود که موقع شکنجه، هر یک از آن دو میخواست سپر بلای دیگری بشود. بیشتر هم آن که کوچکتر بود، این حال و هوا را داشت. خودش را میانداخت روی آن که بزرگتر بودتا به جای او شکنجه شود.
در اولین فرصت کوتاهی که پیش آمد تا با آنها تنها باشم، اسم و فامیل، و اسم پدرشان را پرسیدم. میخواستم اگر روزی از چنگال منافقها خلاص شدم، نام آنها را هم به صلیب سرخ بگویم. تازه وقتی اسم و مشخصاتشان را گفتند، فهمیدم باهم برادر هستند. این موضوع را، ولی به منافقین نگفته بودند. اسم کوچک تره سعید بود و اسم برادر بزرگ تر، سعادت.
از آن به بعد، وقتی آن دو جلو شم من شکنجه میدادند، احساسات و عواطفم بیشتر تحریک میشد و بیشتر کنترلم را از دست میدادم. هرچه فحش به دهانم میرسید، به مأموران شکنجه میدادم و ازشان میخواستم آنها را ول کند. گاهی به شان التماس میکردم که بیایند و مرا به جای آنها شکنجه کنند.
«حکایت زمستان» حکایت رزمندهای است که در صحنهای از صحنههای نبرد میرود تا توسط دشمن در یک گور دسته جمعی دفن شود، در واپسین لحظات، متوسل به وجود مقدس حضرت ابوالفضل (علیه السلام) میگردد و به معجزه آن حضرت، از مرگ حتمی نجات مییابد. پس از آن، در دل خاک دشمن و در میان اردوگاههای مخوف، چندبار دست به عملیاتهای شهادت طلبانه میزند، اما ....
این کتاب در ۲۶۴ صفحه ازجمله پرتیراژترین کتب حوزه دفاع مقدس است که توانسته چند ده چاپ را روانه بازار کند و این روزها نیز در غرفه انتشاران ملک اعظم در سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران آماده عرضه به مخاطبان است.