میرلوحی به دلیل زندگی در آمریکا و شناخت تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی ایالات متحده و همچنین اطلاع از ناآگاهی عمیق مردم از چهره واقعی آمریکا برای استثمار ملتها، وظیفه انقلابی خود دانسته در حد توان برای تبیین ابعاد حقیقی نظام سرمایهداری اقدام کند و به نگارش این کتابها بپردازد.
در این فرصت به بهانه رونمایی از تازهترین کتاب میرلوحی گفتوگوی مشروحی با او انجام شد که در ادامه میخوانید:
مردم ایران و حتی مسئولین آن از آمریکا آشنایی عمیقی ندارند
* آقای میرلوحی چه شد که به آمریکا عزیمت کردید؟
قبل از انقلاب برای تحصیل به آمریکا رفتم. نه بنده و نه هیچ کسی دیگری فکر نمیکرد که انقلاب پیروز شود. ۲۱ سال در آمریکا اقامت داشتم و وقتی به ایران آمدم، متاسفانه وضعیتی را که در ایران دیدم باعث شد دست به قلم شوم و کتابهایی را بنویسم. چیزی که با آن روبرو شدم، این بود که دیدم مردم ایران و حتی مسئولین آن از آمریکا هیچ اطلاعات دقیقی ندارند و همین ناآگاهی با ماهیت آمریکا، باعث تجزیه و تحلیلهای نادرست آنها در مواجهه با جامعه جهانی شده است. از این رو بر حسب وظیفه یک سری اطلاعاتی که لازم بود مردم آنها را بدانند بر اساس منابع معتبر خود آمریکا جمعآوری کردم. این مطالب در مجموع ۱۷ یا ۱۸ جلد کتاب شده است.
* طبیعی است آثار متعدد، با نگاههای متفاوتی در مورد آمریکا تالیف شده است. وجه تمایز آثار شما با این کتابها چیست و در واقع چه مسئله متفاوتی در این تالیفات مطرح شده و چه نکته کلیدی را بیشتر مدنظر داشتید؟
البته خود خواننده باید نظر بدهد و قضاوت کند. من سعی میکنم همیشه مطلبی را که درباره آمریکا میگویم همه بر اساس منابع خود آمریکا باشد. در مکتوباتم در واقع اطلاعاتی نظیر کدام کتاب؟ کدام نویسنده؟ کدام ناشر؟ و کدام صفحه؟ را ذکر میکنم. چنانچه مطلبی را نوشتم که باورش برای مردم مشکل بوده، سعی کردم عین آن متن را در پاورقی بیاورم که مخاطب متوجه شود هیچ دخل و تصرفی در آن نداشتهام. بیان این موارد برای مخاطب جای هیچ اما و اگری باقی نمیگذارد.
حقایق در مورد آمریکاییها گفته نمیشود و آمریکای بزک شده را به ایرانیها نشان میدهند
* ابتدای سخنان خود گفتید که حدود ۲۰ سال در آمریکا اقامت داشتید و آمریکا را با تمام وجود لمس کردهاید. این زیست ۲۰ ساله چه تاثیری روی نوشتههایتان گذاشته است؟
خیلی از این قضایا را من به عینه دیدهام. بعضی از مطالب منتشر شده از کتب درسی خود آمریکاست؛ چیزهایی که آنها به ما درس میدادند. نکته بسیار مهمی که میخواهم به شما بگویم، اینکه متاسفانه در ایران اسلامی هر چند ۴۰ سال از پیروزی انقلاب آن میگذرد، اما حتی کتبی در حال حاضر در دانشگاههای ایران تدریس میشود که سردمداران آمریکا میخواهند. در واقع حقایق در مورد آمریکاییها گفته نمیشود و آمریکای بزک شده را به ایرانیها نشان میدهند.
در هر صورت ای کاش کتب بعضی از این افراد فرهیخته و اساتید دانشگاههای آمریکا که در مورد آمریکا نوشته شده، یعنی همان کسانی که چند نسل در آمریکا متولد شده و زندگی کردهاند و تالیفاتی دارند، جزو کتب درسی دانشگاهی ما بود. مثالی برای شما میزنم. یک استاد تاریخ آمریکایی به نام «هاوارد زن» میگفت: «تا چه زمان میخواهید به مردم آمریکا دروغ بگویید، اسطوره سازی کنید؟« با این ادله و سخنان خودش دست به قلم شد و کتبی را در مورد تاریخ آمریکا خصوصا بخشی از ماهیت اصلی و جنایات آن نوشت و در کتاب خود ترسیم کرد. در زمان حیاتش در بعضی از دانشگاههایی که خودش نفوذ داشت این اثر تدریس میشد، ولی زمانی که به این آثار اعتراض شد و مطرح شد که چرا باید کتابهای او در دانشگاه تدریس شود، همه آثار این محقق را جمع کردند.
ناآگاهی، عدهای را در سال ۸۸ به دام فتنه انداخت
متاسفانه سوالات و موضوعات کلیدی هست که جوامع بشری و مخصوصاً جامعه اسلامی باید از آن آگاه باشد. بیش از ۴۰ سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته، ولی آنچه باید درباره غرب و آمریکا در دانشگاه تدریس نمیشود. علاوه بر آن صدا و سیما و یک سری از سازمانهای ذیربط، آنطور که باید و شاید وظیفهشان را درست انجام ندادهاند. بنده معتقدم در بسیاری از موارد از جمله فتنه سال ۸۸ بیشتر افرادی که در دام فتنه افتادند، به خاطر ناآگاهی بود. زیرا افرادی که در صدا و سیما و در خیلی نهاد و سازمانهای دیگر کار میکنند، خودشان از وقایع و حقایق مطلع نیستند و بعضی از آنها حتی پالانشان کج است. در هر صورت جمهوری اسلامی ایران که امالقرای اسلام خوانده میشود و خیلیها در جهان چشم امید به او دوختهاند، (حتی افراد مستضعف در آمریکا) منتظرند وضعیت به گونهای شود که جمهوری اسلامی قدرتی پیدا کند تا کسانی را که در آمریکا و دیگر نقاط هستند، نجات دهد. بنابراین نباید ایران وضعیتی را پیدا کند که چهره واقعی آمریکا در بخش قابل توجهی از مردم ایران مخفی بماند.
گذشته از آن، نکته کلیدی دیگری را باید بگویم. گاهی میمانم که این را بنویسم یا آن را بنویسم. بعد از مدتی میبینم سخنرانی حضرت امام (ره) در ۳۷ سال قبل را پخش میکنند که تمام مطالبی را که در ذهن من بوده امام به روشنی و کامل بیان فرمودهاند؛ یعنی صحبتهایی که امام در زمان حیاتش و مخصوصا بعد از انقلاب در مورد آمریکا و استکبار داشته، اگر خوب گوش میکردیم و میفهمیدیم و به آن عمل میکردیم، دیگر لازم نبود مقام معظم رهبری لب تَر کنند و دائم از خباثت آمریکا برایمان بگویند.
نکتهای که امام به آن اشاره داشتند این بود که: پیامبران الهی به اهدافشان نرسیدند، ولی وظیفهشان را انجام دادند و ما به عنوان یک مسلمان و فردی که بعضی از قضایا را دیده و تشخیص میدهیم که حقیقت چیست، باید وظیفهمان را به طور کامل انجام بدهیم. حالا اگر قضایا طور دیگری رقم خورد، لااقل در آن دنیا مسئول نیستیم.
آمریکا و اذناب و اقاربش در یک کار تبحر دارند و آن خلق کردن گوساله سامری است
* پس تمام تلاش شما برای نوشتن کتابهایتان این است که مردم ایران با ماهیت واقعی آمریکا و استکبار آشنا شوند.
بله. تمام این مطالبی که میگویم و مینویسم در همین یک عبارت خلاصه میشود: «میخواهند برای شیطان قربانی و ذبحت کنند، مواظب باش!»، یعنی اگر طوری زندگی کنیم که به پای شیطان قربانی نشویم، انشالله به هدفمان رسیدهایم؛ وگرنه وضعیت به صورتی دیگر رقم زده میشود و ما دیگر باختهایم. در هر صورت من سعی میکنم تا آنجایی که توان دارم و به ذهنم میرسد و مخاطب نمیداند آن را یادآوری کنم که آمریکا این است. زیرا شیطان قسم خورده تمام تلاشش را بکند تا انسان را در اعماق جهنم جای دهد. الان هم میبینیم که سردمداران آمریکا و انگلیس و اراذل و اوباش آنها مثل اسرائیل و غیر او سعی کردهاند افرادی را با ترفندهای مختلف به مسلخ شیطان ببرند و برای شیطان ذبح کنند.
چیز دیگری که باید بگویم، این است که آمریکا و اذناب و اقاربش در یک کار تبحر دارند و آن، خلق گوساله سامری در زمینههای مختلف است. متاسفانه حرکاتی که از این گوساله سامری، خلق شده توسط آمریکا صادر میشود، خیلیها را مجذوب خودش کرده است. باید فریاد بزنی و بگویی که این گوساله سامری است و واقعیت چیز دیگری است.
* اینکه میگویید «مردم را به مسلخ شیطان میبرند»، آیا در داخل مرزهای ایران هم مصداق دارد؟
بله نمیشود همه چیز را شکافت. افرادی هستند حتی بعد از انقلاب و حتی بعضی از مسئولین رده بالا که سعی کردهاند مردم را به مسلخ شیطان ببرند و برای شیطان قربانی و ذبح کنند و این کار را هم کردهاند. نمونهاش بنیصدر با تبانیای که با دارودسته مریم ابریشمچی داشت، وضعیت را طوری تغییر داد که ۱۲ هزار نفر را حتی بر سر سفره افطار کشتند. یک فرد باید خیلی بدبخت و فلکزده باشد که شارونها و موشهدایانها و جرج بوشها زنده باشند بعد بگوید که باید سیدعبدالحسین دستغیب را بکشم. همین فردی که این جنایت را مرتکب شد، اول فکر کرده که برنده شده است ولی بعد از مرگشان حقیقت برایشان مشخص میشود که چه خبطی کردهاند.
فرهنگ آمریکا فرهنگ فاضلاب است
* جدیدترین کتابی که در حال تألیف هستید، چیست؟ آیا در همین موضوع است؟
بنده سعی کردم جواب بسیاری از این مطالب را که در ذهن دوستان هست در این کتابها بیاورم و پوشش دهم. البته موضوعات مختلفی وجود دارد که آدم دوست دارد در مورد آن بنویسد، ولی خیلی زمانبر است. مثلاً موضوع فرهنگ «فاضلاب». اما من نمیتوانم آن را بنویسم؛ زیرا زمان زیادی میبرد. فرهنگیان و فرهیختگان آمریکا در مورد فرهنگ آمریکا میگویند: «فرهنگ آمریکا فرهنگ فاضلاب است». بعضی از این مطالب اصلا قابل ترجمه نیست.
امیدوارم خداوند تلنگری به همه ما بزند که در مسیری قدم برداریم که رضایت خدا در آن است. ببینید در زمان پیامبر (ص) کسانی که در کنار آن حضرت بودند و خدمات زیادی برای اسلام انجام دادهاند، در زمان امیرالمومنین علی علیه السلام در مقابل ایشان ایستادند. بنابراین باید مراقب بود. آنچه بنده دیدم این است که در فرهنگ فاضلاب کسانی هستند که مسلمان شدهاند و خیلی مقاومت کردند. حتی در خانه خودشان هم آسایش ندارند، زیرا پدر و مادرشان هم با آنها مخالفت کردهاند. اما در میان همان منجلاب خداوند دست آنها را کشیده و بالا آورده است.
امیدوارم از کتاب «داعشهای کراواتی و تفریح آدمخواران» فیلم مستند تهیه شود
* اگر در پایان نکتهای درباره آثارتان دارید یا از مخاطبان (رسانه و یا افراد) مطالبهای هست، بگویید.
امیدوارم این کتابها با قیمت پایین به چاپ برسد. زیرا خیلیها دوست دارند بخرند، اما با این گرانی، توان خرید ندارند. چیزی که باید به افراد گفت این است که تا جایی که توان دارند از اسلام و مواضع بهحق جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند؛ حتی اگر شده در حد یک جمله.
امیدوارم افرادی که این کتاب را میخوانند برای اشاعه آن بکوشند. شکر خدا صداوسیما از میان گفتههایم مستندی را تهیه کرد و امیدوارم از کتاب «داعشهای کراواتی و تفریح آدمخواران» فیلم مستند تهیه و پخش شود.