با حضور در مراکز شبانهروزی حفظ قرآن بیتالاحزان حافظ قرآن شد و پس از حفظ همانجا مشغول به کار شد. با وجود معلولیت استعداد و انگیزه بالایی برای کار داشت و راهاندازی چند مرکز شبانهروزی حفظ و تربیت صدها حافظ کل قرآن حاصل تلاش اوست.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مؤسسه قرآنی بیتالاحزان حضرت زهرا (س) یکی از مراکز موفق در امر تربیت حافظان قرآن است که در این راستا اولین مراکز شبانهروزی حفظ قرآن کشور را این مؤسسه راهاندازی کرده است.
یکی از کارهای مهم این مؤسسه در زمینه تربیت حافظان قرآن موضوع کادرسازی است، به این صورت که برخی از جوانان مستعدی که در این مؤسسه موفق به حفظ کل قرآن میشوند تحت برخی آموزشها قرار میگیرند و به عنوان مربی و مدیر در مراکز شبانهروزی و شعب مؤسسه مورد استفاده قرار میگیرند.
محسن قیصری یکی از این جوانان است که پس از آشنایی با مؤسسه بیتالاحزان دیار خود در اصفهان را ترک و در مرکز شبانهروزی حفظ قرآن روستای لایخرمی شهرستان استهبان استان فارس مشغول به حفظ قرآن شد و پس از حفظ آیات الهی به عنوان مربی و مدیر در این مؤسسه مشغول و امروز به عنوان پایهگذار بسیاری از مراکز شبانهروزی حفظ قرآن مؤسسه در نقاط مختلف کشور معروف است.
این حافظ قرآن درحالی مشغول فعالیت در شهرهای مختلف و تربیت قرآنی جوانان است که دچار معلولیت است، اما این معلولیت هیچگاه مانع از موفقیتهای او نشده و به گفته وی معلولیت انگیزههایش را برای کار بیشتر کرده است.
یکی از دغدغههای قیصری راهاندازی مرکز شبانهروزی حفظ قرآن کریم در تهران بود که این دغدغه وی چند سال قبل محقق شد، اما این مرکز به عنوان تنها مرکز استان تهران با مشکلات متعدد خصوصاً مشکل مکان مواجه است و طی سه سال چندبار ناچار به تغییر مکان شدهاند.
بانگاهی به فعالیتهای قیصری در زمینه تربیت حافظان قرآن و گسترش مراکز شبانهروزی حفظ قرآن شاید بتوان او را یکی از مؤثرترین و موفقترین افراد در تحقق خواست رهبر معظم انقلاب در تربیت حافظان قرآن در کشور به حساب آورد.
برای آشنایی بیشتر با این جوان فعال و جهادگر در حوزه قرآن و فعالیتهایش دقایقی را با وی به گفتگو نشستیم.
راهاندازی مرکز شبانهروزی حفظ قرآن در تهران یکی از دغدغههای ما بود که با سختی محقق شد
مدرسه تهران یکی از مراکزی است که سالها فعالان قرآنی منتظر راهاندازی آن بودند که با همت مؤسسه بیتالاحزان این امر محقق شد. اما این مرکز طی سالهای فعالیتش دستخوش اتفاقات مختلف شد و با مشکلات متعدد از جمله مشکل مکان روبرو بود. کمی از مرکز تخصصی حفظ شبانهروزی تهران بگویید. اکنون در چه وضعی است؟
یکی از دغدغههای مهم ما در مؤسسه بیتالاحزان راهاندازی مرکز حفظ شبانهروزی در پایتخت بود که به لطف خدا کلید کار خورد و اولین مرکز راهاندازی شد، اما این مرکز فراز و فرودهای فراوانی داشت به دلیل نداشتن مکان طی سه سال هفت بار جابجا شد و این جابجاییها باعث ریزش بسیار قرآنآموزان شد.
هفتبار جابجایی مرکز تهران طی سه سال به دلیل نداشتن مکان
ابتدا مرکز شبانهروزی حفظ قرآن تهران با عنوان مرکز حضرت ولیعصر (عج) با همکاری نیروی دریایی سپاه راهاندازی شد، اما بنا به دلایلی این همکاری عمر کوتاهی داشت و فقط دوره آزمایشی برگزار شد، اما فضا و امکانات مناسب مرکز شبانهروزی حفظ یک ساله نبود و همکاری قطع شد.
البته همین که کار استارت خورد برای ما سبب خیر شد و در ادامه با همکاری حجتالاسلام نوبختی امام جماعت مسجد جابری موقوفهای در اختیار ما قرار داده شد و به سختی توانستیم کار را البته به شکل محدودتری ادامه دهیم. به این ترتیب سال اول دوره حفظ برگزار شد و سال دوم هم با موافقت حجتالاسلام نوبختی در مسجد جابری برگزار شد.
در ادامه اداره اوقاف از مسجد خواست که موقوفه را تحویل بدهند و به این ترتیب مرکز در معرض تعطیلی قرار گرفت. مشکل را با اوقاف مطرح کردیم و موافقت کردند که مکانی به ما بدهند و نهایتاً ساختمانی در منطقهای به نام کرشت از توابع بومهن در اختیار ما قرار داده شد. اما این مکان، ساختمان نیمهکارهای بود که اصلاً امکان استقرار در آنجا ممکن نبود. موقتاً به امامزاده هاشم (ع) واقع در جاده هراز رفتیم تا اینکه ساختمان کرشت آماده شد و به آنجا نقل مکان کردیم.
گویا ساختمان کرشت هم سال اول فقط مشکل نداشتید و اکنون باز هم مشکلاتی به وجود آمده است؟
ساختمان کرشت بعد از تجهیز شدن یک طبقهاش در اختیار ما قرار گرفت و به هر زحمتی که بود سال اول را در آنجا گذراندیم. البته به دلیل آماده نبودن ساختمان و مشکلاتی که در امامزاده هاشم (ع) داشتیم دو ماه از دوره یک ساله بچهها را به خراسان جنوبی و مدرسه بیرجند منتقل کردیم که این کار با مخالفت خانوادهها روبرو شد و برخی انصراف دادند تا اینکه بالاخره ساختمان آمده شد و در کرشت مستقر شدیم.
ریزش قرآنآموزان مهمترین آفت جابجاییهای مکرر مرکز حفظ قرآن تهران
انصراف قرآنآموزان که گفتید تا چه میزان بود و چرا رخ داد؟
مهمترین عامل ریزش قرآنآموزان همین نداشتن فضای آموزش مناسب و نقل مکانهای متعدد بود. حفظ قرآن آن هم در یک سال کار بسیار سختی است و قرآنآموز باید برای این کار امکانات، آرامش و تمرکز خاصی داشته باشد. به دلیل این مشکلات و بینظمیها هر سال بیش از ۳۰ درصد از قرآنآموزان ما کار را رها کردند و رفتند. حدود ۴۰ نفر از قرآنآموزانی که طی این دو سال کار را رها کردند، افراد نخبهای بودند که از بین صدها داوطلب دستچین شده بودند و دوره آزمایشی را هم با موفقیت پشت سر گذاشته بودند که هر کدام از آنها میتوانستند ضمن حفظ کل قرآن به اساتید این امر تبدیل شوند و دیگر جوانان را هم تربیت قرآنی کنند.
مشکلات جدید ساختمان چه بود؟
این ساختمان چند سال نیمهکاره رها شده بود و کسی کاری به آن نداشت، اما به محض اینکه ما پیگیر تکمیل آن شدیم و امکانات ساختمان کامل شد آموزش و پرورش و یک حوزه علمیه به سراغ آن آمدند و خواستار تخلیه ساختمان شدند.
دورهای که با ۸۰ نخبه آغاز شد و به دلیل جابجاییهای زیاد تنها ۱۷ نفر باقی ماندند
امسال ما ۸۰ نفر را برنامهریزی کردیم که در دو طبقه اسکان دهیم، اما مجبور شدیم در همان ابتدا عذر عدهای را بخواهیم، ۲۰ نفر هم در دوره آزمایشی رفتند، زیرا تنها یک طبقه در اختیار ما گذاشته شد و طبقات دیگر به آموزش و پرورش واگذار شد. حتی در ادامه به ما گفتند که آن یک طبقه را هم به حوزه علمیه بدهید و باید تخلیه میکردیم که نهایتاً مدیر حوزه علمیه هنگامی که دید با گرفتن این طبقه از ما مرکز حفظ قرآن منحل میشود، این یک طبقه را به ما واگذار کرد و به این صورت این شمع روشن ماند، اما بسیار کمنور.
چرا کمنور؟
زیرا ما برای دوره آزمایشی ۸۰ جوان نخبه را گزینش کردیم که به دلیل مشکلات که گفتم ۲۰ نفر ریزش داشتیم و در ادامه به دلیل اینکه تنها یک طبقه در اختیار گرفتیم، باز هم عذر عدهای دیگر را خواستیم و نهایتاً دوره اصلی را با ۲۴ نفر آغاز کردیم. اواخر شهریور به ما اعلام کردند که دو طبقه از ساختمان را به آموزش و پرورش و یک طبقه را به حوزه علمیه واگذار کردیم، به این صورت ما باید ساختمان را تخلیه میکردیم. ناچار بچهها را به مسجد جابری بردیم و در صحن مسجد جابری مستقر شدیم. آنجا هم دیدیم نمیشود کار حفظ قرآن را دنبال کرد. در ادامه به مشهد رفتیم و در حسینهای مستقر شدیم، آنجا هم فضای آرام و مطلوبی نبود تا اینکه حوزه علمیه آن یک طبقه را به ما واگذار کرد و به کرشت بازگشتیم، اما در این جابجاییها باز هم ۷ قرآنآموز انصراف دادند و کار را رها کردند و اکنون ۱۷ قرآنآموز برای ما باقی مانده است.
با نهادهای دیگر برای گرفتن مکان مذاکره نکردید؟
در همین مدت ۲ هفتهای که کرشت را تخلیه کردیم به ۳۵ نهاد از جمله اوقاف، ارشاد، سازمان تبلیغات، امور مساجد، حتی تکتک مساجد و حسینیهها مراجعه کردم، اما نتیجهای حاصل نشد.
قرآنآموزان هرروز از ساعت ۷ تا ۱۴ در ساختمان محبوس هستند
الان وضع چگونه است؟ آیا در همین یک طبقهای که در ساختمان کرشت گفتید جا افتادهاید؟
این یک طبقه فضای نسبتاً مناسبی است، اما مشکل اصلی این است که دو طبقه دیگر در اختیار مدرسهای دخترانه قرار گرفته و قرآنآموزان هرروز از ساعت ۷ صبح تا ساعت ۱۴ در طبقه سوم ساختمان محبوس هستند و حق تردد ندارند. این فضا اصلاً استاندارد نیست، زیرا قرآنآموزان در طول روز برای حفظ قرآن از محوطه ساختمان، مسجد محل و... استفاده میکنند، اما الان باید تا تعطیلی کامل مدرسه صبر کنند و در طبقه سوم حبس باشند که آن هم تا ساعت ۱۴ طول میکشد و به ناچار آنجا هستیم و ممکن است سال آینده اصلاً با این شرایط برگزار نکنیم.
تقاضا برای حضور در مراکز شبانهروزی حفظ بسیار زیاد است، اما به دلیل کمبود امکانات جوابگو نیستیم
با وجود امکانات کم و مشکلات متعدد آیا تقاضا هم برای حضور در مراکز شبانهروزی مطلوب است یا اینکه قرآنآموزان را به سختی جذب میکنید.
حفظ قرآن آن هم در یک سال کار بسیار سختی است و هر داوطلبی نمیتواند این کار را انجام دهد. اولاً باید قرآنآموز بسیار با استعداد در یادگیری باشد، ثانیاً مجرد باشد و درگیر زندگی و درس و اینها نباشد و ثالثاً باید به روخوانی و روانخوانی قرآن مسلط باشد.
با وجود این شرایط خاص و سخت و با وجود اینکه به هیچ وجه برای جذب قرآنآموز در مراکز شبانهروزی یک ساله تبلیغات نمیکنیم، اما باز هم نمیتوانیم جوابگوی داوطلبان و علاقهمندان باشیم.
البته عده زیادی از داوطلبان شرایط دوره یکساله را ندارند و در دورههای ۲ یا چند ساله حضور پیدا میکنند، اما با این حال تعداد داوطلبان حائز شرایط دورههای یک ساله بسیار زیاد است و ما جوابگوی علاقهمندان نیستیم.
من تضمین میدهم اگر امکانات فراهم باشد بدون تبلیغات ما میتوانیم چند صد قرآنآموز مستعد و حائز شرایط برای دورههای حفظ یکساله در تهران جذب کنیم.
از ۱۲ مرکز شبانهروزی حفظ قرآن در کشور فقط یک مرکز مکان ثابت و دائمی دارد
از دیگر مراکز شبانهروزی حفظ یکساله مؤسسه بگویید. شرایط آنها چگونه است؟
با وجود مشکلات فراوان، اما شرایط دیگر مراکز بهتر از مرکز تهران است. مرکز مشهد در جوار امامزادهای واقع است و مکان خوبی دارد. مرکز بیرجند هم در موقوفهای مستقر است که مکان خوبی است، اما میراث فرهنگی فشارهایی وارد میکند که آنجا را تخلیه کنیم، البته این مکان موقوفه است و نیت واقف هم آموزش قرآن است و حضور ما در آنجا کاملاً مطابق با نیت واقف است و امیدوارم در سالهای آینده با مشکلی مواجه نشویم. فعلاً به صورت مستقیم مدیریت این سه مرکز به عهده من است، البته بانی مرکز مشهد آقای مروج کاشانی است، اما وی برای تثبیت محفوظات و حفظ قرآن همسرش به مدت یک سال مدیریت کار را به من واگذار کرده و از سال آینده باز هم خودش مشغول میشود.
در قم مرکز حفظ قرآن در امامزادهای مستقر بود که اکنون در دارالقرآن آموزش و پرورش مستقر است، آنجا هم مکان ثابتی نداریم.
در کل در ۱۲ مرکز فقط مرکز واقع در روستای لایخرمی شهرستان استهبان است که مکانش برای مؤسسه است و هیچ نگرانی بابت آن نداریم. ۱۲ مرکز دیگر توسط نهادها و خیران به ما واگذار شده و هر آن ممکن است از ما پس بگیرند.
با این صحبتها مشکل مکان برای مراکز شبانهروزی حفظ جدی است. راه حل این مشکل چیست؟
اگر خیرانی پیدا شوند و زمین در اختیار ما قرار دهند، دیگر میدانیم این زمین محل دائمی مرکز شبانهروزی حفظ قرآن است و به این صورت با کمک خیران آنجا را به مرور میسازیم و مشکل به طور کلی حل میشود.
هر قرآنآموز ماهانه حدود ۲ میلیون تومان هزینه دارد
دیگر هزینههای مرکز شبانهروزی حفظ قرآن چقدر است و چگونه تأمین میکنید؟ مراکز با توجه به شبانهروزی بودن مراکز دیگر چه هزینههایی دارد؟
مهمترین هزینه ما هزینه سه وعده غذای قرآنآموزان است و به جز آن اردوهایی که برای آنها برگزار میکنیم، حقوق مربیان و پرسنل، جوایز و تشویقهای قرآنآموزان، پول آب، برق و گاز و تلفن و بسیاری هزینههای دیگر در مجموع هر قرآنآموز حدود ۲ میلیون تومان ماهانه برای ما هزینه دارد. اغلب قرآنآموزان هم توان پرداخت شهریه را ندارند و برخی از آنها حدوداً ماهانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان پرداخت میکنند و برخی هم توان پرداخت همین مبلغ را هم ندارند.
هیچ بودجهای نداریم و هزینهها را با سختی و با کمک خیران تأمین میکنیم
این هزینهها را چگونه تأمین میکنید، آیا بودجهای در این خصوص دارید؟
هیچ بودجهای برای کار مراکز شبانهروزی حفظ قرآن نداریم و منبع اصلی تأمین هزینههای ما خیران هستند. مدیران مراکز شبانهروزی بخشی اصلی وقت خود را به جای اینکه صرف آموزش و مدیریت مرکز کنند به دنبال جذب خیر و تأمین هزینهها هستند و با سختی هزینهها را تأمین میکنیم.
گاهی اوقات میشود در اوج فشار قرار میگیریم و واقعاً ناامید میشویم، اما در اوج ناامیدی گشایشهایی میشود و خداوند و حضرت زهرا (س) عنایت میکنند و هزینهها تأمین میشود.
تخصص من آموزش است، اما شرایط بهگونهای پیش رفته که کار آموزش را به دیگر دوستان واگذار کردهام و فقط به دنبال پشتیبانی مراکز هستم.
بیشتر بودجهها در نهادهای دولتی میچرخد و خروجی خاصی هم از آن احساس نمیشود
اگر به اخبار قرآنی نگاهی بیندازیم میبینیم که بودجههای کلانی با عناوین مختلف از جمله نیم درصدی، منشور توسعه فرهنگ قرآنی، بودجههای جاری سازمانها و نهادها و... وجود دارد، چرا کسانی که به صورت مردمی کار میکنند بویی از بودجه احساس نمیکنند؟ به نظر شما این بودجهها باید چگونه هزینه شود؟
این بودجهها که اغلب مبالغ هنگفتی هم هست اغلب در نهادهای دولتی میچرخد، مثلاً بخش زیادی به آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و... واگذار میشود و خروجی چندانی هم از بودجهها احساس نمیشود. به نظر من باید این بودجهها در اختیار فعالیتهای مردمی قرار گیرد. نهادهای مردمی ساختارهایی هستند که به دنبال گزارش دادن به بالادستی، حضور در رسانهها و کارهای تبلیغاتی بیهوده نیستند و خروجیهای آنها واقعی است. مثلاً مؤسسه بیتالاحزان طی سالهای فعالیتش بیش از ۲ هزار حافظ کل قرآن تربیت کرده که همه این افراد در آزمونهای مختلف مورد سنجش قرار گرفتهاند. این آمار را اگر با آمارهای برخی نهادها مقایسه کنید میبینید که ممکن است برخی نهادها آمارهای میلیونی از تربیت حافظان قرآن بدهند که هیچکدام واقعی نیست و در عمل طبق گزارشهای رسمی و غیررسمی تعداد حافظان قرآن در خوشبینانهترین حالت حدود ۱۵ هزار نفر هستند. حال چگونه یک نهاد آمار میلیونی میدهد؟
ایکاش منابع و بودجهها به درستی در اختیار نهادهای مردمی که کارشان جواب پس داده قرار میگرفت و نهادهای دولتی دقیق روی آنها نظارت میکردند و خروجی میخواستند، آنگاه مشاهده میکردید که چگونه جریان حفظ قرآن در کشور فراگیر و همهگیر میشد.
تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن نیازمند برنامه ریزی دقیق و فراهم کردن مقدمات و امکانات است
اگر میخواهم بحث تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن را محقق کنیم باید ابتدا مقدمات آن را فراهم کنیم که آن هم تربیت نیرو و مربی است. همین افرادی که در دورههای یکساله به حفظ قرآن میپردازند نخبگانی هستند که هر کدام میتوانند در کشور یک جریان ایجاد کنند و در مؤسسه بیتالاحزان همین امر هم رخ داده است. بسیاری از مدیران، مربیان و بنیانگذاران مراکز شبانهروزی حفظ قرآن و شعب مؤسسه بیتالاحزان همین قرآنآموزان هستند که پس از پایان دوره حفظ به امر آموزش امثال خود روی میآورند، اما متأسفانه شاهد اجرای برنامههای کوتاهمدت هستیم و مسئولان به دنبال بازدهی کوتاهمدت هستند که نهتنها نتیجهای نمیدهد بلکه همه بودجهها هم به هدر میرود.
باروند فعلی امیدی به تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن نیست
ای کاش مسئولان اگر هم کار را به نهادهای مردمی واگذار نمیکنند حداقل برنامههایی درست با زیرساختهای اساسی اجرا کنند که نتیجهبخش باشد و بعد از چند سال خروجی آن در جامعه احساس شود و مردم آن را لمس کنند. این گونه اگر عمل شود مردم با تمام قوت و قدرت پای کار میآیند و برنامههای قرآنی هم مانند برنامههای اهل بیت (ع) از جمله عزاداری امام حسین (ع) باشکوه و با حمایت مردم برگزار میشود. اینگونه میتوان امید داشت که ۱۰ میلیون حافظ قرآن محقق شود و با روند فعلی قطعاً این اتفاق رخ نمیدهد، زیرا به یک عزم جهادی نیاز است.
کمی از خودتان بگویید تا مردم با شما بیشتر آشنا شوند. متولد چه سالی هستید و چگونه به حفظ قرآن گرایش پیدا کردید؟
متولد سال ۱۳۶۷ حسنآباد جرقویه علیا از توابع اصفهان هستم. از کودکی مباحث قرآنی و حفظ قرآن را پیگیری میکردم و، اما به طور جدی سال ۸۸ زمانی که در دانشگاه اصفهان دانشجوی رشته زبان و ادبیات عرب بودم، در مجتمع فرهنگی رشد اندیشه حسن آباد کار قرآنی را جدی دنبال کردم و پنج جزء قرآن را حفظ شدم. در ادامه توسط حجتالاسلام رضوی با مؤسسه بیتالاحزان آشنا شدم. آقای رضوی استاد اخلاق مؤسسه بیتالاحزان است که از ابتدای تأسیس مؤسسه از اساتید اخلاق و یاور مؤسسه هستند. آن زمان ۲۱ سال داشتم که به مدرسه شبانهروزی لایخرمی معرفی شدم کار حفظ را در بیتالاحزان ادامه دادم.
فعالیت در مؤسسه را کی و کجا شروع کردید؟
سال ۸۹ بعد از اتمام دوره حفظ به دعوت حاج آقای شاهسونی مدیر مؤسسه بیتالاحزان، به عنوان مدیر داخلی مرکز حفظ امام حسن مجتبی (ع)، یعنی همان مرکزی که خودم در آنجا قرآن را حفظ کرده بودم، منصوب شدم. سال ۹۰ در همان روستای لایخرمی علاوه بر مدیر داخلی، مربی حفظ هم بودم. سال ۹۱ به علت بیماری حدود ۳ ماه در مؤسسه حضور نداشتم، اما پس از بهبودی در سمت مدیر آموزش مرکز آقا اباعبدالله الحسین (ع) در روستای محمدآباد به فعالیت خود ادامه دادم؛ البته همزمان مربی حفظ هم بودم. سال ۹۴ با برگزاری اولین دوره طرح ملی رحله به عنوان دبیر طرح منصوب شدم. در همان سال مرکز ثامن الحجج (ع) در مشهد به همت آقای مروج شروع به کار کرد و بنده هم آنجا مشغول شدم. سال ۹۵ توفیق این را داشتم که مرکز حضرت ولیعصر (عج) در تهران و مرکز امام رضا (ع) در بیرجند را راه اندازی کنم. در این سال علاوه بر مسئولیت دو مرکز، مدیر مرکز ثامن الحجج (ع) مشهد هم بودم و به صورت دورهای به این مراکز سرکشی میکردم. امسال هم مدیریت مراکز تهران، مشهد و بیرجند را برعهده دارم.
معلولیتم را احساس نمیکنم و از آن انگیزه میگیرم
شما معلولیتی دارید که هیچگاه دوست ندارید دربارهاش صحبت کنید، اگر ممکن است در این زمینه هرچند کوتاه، اما برای اولینبار کمی سخن بگویید.
اینکه درباره معلولیتم حرفی نمیزنم به این دلیل است که اصلاً آن را احساس نمیکنم و حتی این معلولیت سبب خیر شده و انگیزه من را برای کار بیشتر میکند. این معلولیت به صورت مادرزادی است، ناراسایی عصبی در کل بدن است که در پاهایم بیشتر از باقی اعضا است.
خدا را شاکرم که من را در راه قرآن قرار داد و از او میخواهم یاریم کند تا در این را ثابت قدم باشم و توفیق دهد جانم را هم در راه قرآن و اهل بیت (ع) فدا کنم.