درختی که اوباما کاشت، ترامپ بزرگش کرد و با تحریم توانست به میوه برساند، از دو ماه دیگر در دستان بایدنی است که قطعاً نمیخواهد به راحتی آن را از دست بدهد.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، چند هفته پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، تحلیلها و گمانهزنیهای بسیاری درباره نتیجه نفتی پیروزی جو بایدن در رسانههای خارجی و ایرانی منتشر شد که سعی داشت این گزاره را در اذهان جا بیندازد که در صورت شکست ترامپ، ایران بهزودی به بازار نفت بازمیگردد.
در رسانههای خارجی این خط بیشتر برای ترساندن مردم امریکا بود که در صورت شکست ترامپ، همه دستاوردهای او و تحریمهایی که برای باز کردن بازار برای نفت ایالات متحده ایجاد کرده بود، از بین میرود. ترامپ که در طول چهار سال گذشته با خروج از معاهده پاریس؛ نقش قوانین ایالتی، کاهش مالیاتها و افزایش وام به شرکتهای نفتی امریکایی توانسته بود کشورش را به صادرکننده نفت و گاز تبدیل کند، نزد شرکتهای نفتی و کارکنان آن یک فرشته نجات بود.
دونالد از ابزار تحریم بهترین بهره را برد؛ یکی از تفاوتهای نقش تحریم در این چهار سال، تبدیل نقش تحریم از «ابزار» به «ضرورت» بود. گرچه او با تحریم روسیه، ایران و ونزوئلا قصد داشت این سه کشور را با بحران اقتصادی و تغییر رفتار سیاسی مواجه کند، اما در عمل بخش اصلی تحریمهای نفتی که او وضع کرده بود، به نوعی بازارسازی برای تولیدی بود که در خاک امریکا شکل گرفته بود.
ترامپ در تاریخ صنعت نفت امریکا یک یادگاری بزرگ بجا گذاشت؛ پس از دهه ۶۰ میلادی، امریکا یکبار دیگر به صادرکننده نفت و گاز تبدیل شد. او نه مثل نیکسون با بحران انرژی سروکله زد و نه مانند بوش پسر به عراق یورش برد تا نیازهای انرژی را تأمین کند. ترامپ یک گام بزرگتر از اوباما برداشت و کشورش را صادرکننده نفت و گاز کرد، آن هم با حمایت ویژه از تیولهای نفتی در تگزاس و آلاسکا.
اشتغالزایی وی برای نفتیها، وی را در میان کارکنان بخش نفت ایالات متحده محبوب کرده بود، به همین دلیل او با قاطعیت توانست آرای دو ایالت مهم تگزاس و آلاسکا را با اختلافی بزرگ از آن خود کند، بهویژه در آلاسکا که منابع نفتش، یک دعوای همیشگی میان دموکراتها و جمهوریخواهان بود.
درختی که اوباما کاشت، ترامپ بزرگش کرد و با تحریم توانست به میوه برساند، از دو ماه دیگر در دستان بایدنی است که قطعاً نمیخواهد به راحتی آن را از دست بدهد. هرچند که او گفته است به معاهده پاریس برمیگردد و محدودیتهایی را برای تولید نفت در امریکا وضع میکند، اما تحلیلهای داخلی در اینباره برای خود آفتی شده است.
تحریمهایی که علیه بخش نفت ایران وضع شده، هم اهداف سیاسی دارد و هم اهداف اقتصادی که بایدن مانند هر رئیسجمهور دیگری نمیخواهد موضع خود را در این تحریمها تضعیف کند. ترسی که رسانههای عمدتاً امریکایی بر دل مردمشان انداختند که اگر بایدن بیاید، صنعت نفت امریکا نابود میشود، همان گفتههایی بود که ترامپ هم بارها به صراحت به آنها اشاره کرده بود.
با این وجود، عدهای در داخل با حل شدن در این فضاسازیها اینگونه القا میکنند که ایران بهزودی به بازاربر میگردد و حتی در حال ارزیابی آن هستند که نفت کشورمان یک ماهه به بازار سلام میکند یا دو ماهه؟!
بایدن اگر به کاخ سفید راه یابد و هر برنامهای داشته باشد، قطعاً به این زودیها استراتژی ترامپ در حوزه نفت و گاز را کنار نمیگذارد، بهویژه در قبال کشورهایی که اگر به تحریمشان فرصت تنفس دهد، بهسرعت منافع واشنگتن و شرکتهای نفتی را به خطر میاندازند.
چنین تحلیلهای عجیب، بیش از آنکه نشئت گرفته از بررسی دقیق هژمونی نفتی امریکا و رصد تحولات سیاسی – اقتصادی یانکیها باشد، بیشتر شبیه امید واهی است که شاید برای چند روز بتواند فضای رسانهای را با خود همراه کند. هرچند بایدن دموکرات است، اما از یاد نبریم در دوره اوبامای دموکرات بود که صنعت شیل نفت امریکا به سرعت رشد کرد و این کشور را از یک واردکننده بزرگ نفت، در آستانه خودکفایی در تولید نفت و گاز قرار داد.
آنچه امریکاییها برای امنیت ملی و منافع خود قائل هستند با چیزی که در ایران بر زبانها رانده میشود، تفاوتهای چشمگیری دارد و این همان بزنگاهی است که تحلیلها را دچار خطاهای فاحش میکند.