گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمدرضا محمدی؛ مردم ایران پس از یک دوره فشار اقتصادی دولت دموکرات اوباما و بایدن از سال ۹۰ تا ۹۲ از خیلی از حرفهایی که تا کنون گفته و شنیده بودند کوتاه آمدند و برای تنش زدایی و رفع تحریم ها، به ایده مذاکره حسن روحانی اعتماد کرده و با آمریکا و اروپا وارد گفتگو شدند.
همان موقع صداوسیمای سرافراز وسط میدان بود. ظریف که سهل است، حتی عراقچی و تخت روانچی هم وقتی به اروپا میرفتند، سرخط همه رسانههای رسمی و حاکمیتی کشور بودند. گپ و گفت روانچی با وندی شرمن خبر اول کشور بود و دستاوردهای علمی کشور خبر آخر. صدا و سیما موج آفرینی میکرد، از موج پیاده روی با جان کری تا گفت و شنودهای شبانهروزی اشتون یا موگرینی با ظریف
وقتی توافق شد همه شرطی شده بودند به مذاکره. بارها به مردم تلقین شده بود که هر توافقی بهتر از توافق نکردن است. حتی اگر در تیم مذاکره مان حتی یک حقوق دان هم نداشته باشیم و همه روابط بین الملل خوانده باشند. حتی اگر در برجام هیچ جملهای مبنی بر به رسمیت شناختن حقوق کشورمان نباشد، حتی اگر مجبور باشیم تعلیقها را به اسم لغو به مردم غالب کنیم. حتی منتقدان برجام به راحتی نمیتوانستند حرف بزنند. ما بی شناسنامهها باید به جهنم میرفتیم و بهشت متعلق به ظریفی بود که صدا وسیما از شخصیت متزلزلش یک رابین هود ساخته بود
اما این تجربهها به دردی نمیخورد. همه ما بازهم اشتباه کردیم. وقتی با تحلیل انتخابات آمریکا مشغول جذب فالور بودیم، وقتی رفتارهای ترامپ را با موسوی و کروبی مقایسه میکردیم، وقتی آمار لحظه به لحظه آرای الکترال را منتشر میکردیم، لحظه به لحظه و قدم به قدم خودمان را از رهایی از گفتمان روحانی-لاریجانی-ظریف دور کردیم. امروز همه ما و خصوصا صداوسیما در تصور مثبت عمومی مردم به بایدن مقصریم. امروز بسیاری از همشهری هایمان منتظر مذاکره با بایدن اند تا شاخص بورسشان رشد کند یا بتوانند هفتهای یک شب برای شام شان گوشت داشته باشند.
درحالی که بایدن، روحانی، اوباما، لاریجانی، ترامپ و ظریف، تا گوشت تن مردم ایران تمام نشود، از رویای دهکده جهانی دست برنخواهند داشت.
محمدرضا محمدی - حقوق دانشگاه شاهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.