به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ماجرای پولهای کثیف در سینمای ایران از همان ابتدای امر سینماگران، اصحاب رسانه و فعالان فضای مجازی را به دو گروه تقسیم کرد؛ عدهای مخالف آن بودند که حتی ریالی پول کثیف در سینمای ایران وجود دارد و منکر پولشویی در سینما بودند و عدهای هم معتقدند که نهتنها میلیاردها تومان در سینمای ایران پول کثیف در جریان است که سینمای ما یکی از محلهای مطمئن و مناسب برای پولشویان و اختلاسگران شده است. بناگاهی تضمینی برای بریز و بپاش سرمایههای مشکوکی که میان بانکهای کشور و نهادهای اقتصادی و جیب رانتخواران چرخیده و گم شده است!
عدهای هم البته در این میان خاکستری بودند و میگفتند که منکر پولهای کثیف نیستند اما از اینکه حتماً چنین پولهایی در سینمای ایران بهعنوان سرمایه آمده باشد اطمینان نداشتند، تا اینکه با بازداشت یکی از متهمین اقتصادی بهنام محمد امامی بهعنوان سرمایهگذار و تهیهکننده سریال شهرزاد کاشف بهعمل آمد که سینمای ایران آلوده به ویروس پولهای کثیف شده است و تازه باید فکری برای مداوای آن کرد.
از اینجا به بعد بود که مسئله راهکارهای جلوگیری از ورود پولهای کثیف به سینمای ایران مطرح شد و گروه خاکستری و معتقد به حضور پولهای کثیف و سرمایههای مشکوک در سینمای ایران به طرح بحث در این باره پرداختند.
اما بعد از سریال شهرزاد هیچیک از پروژههای سینمایی یا نمایش خانگی البته بهجز آثاری که محمد امامی سرمایهگذار آنان بود، بهطور قطع مشکوک به آلوده بودن به پولهای کثیف نبود تا اینکه خبر ساخت و تولید سریالی منتشر شد، سریالی که از همان ابتدا حواشی مختلفی را پشتسر گذاشت از جمله ماجرای دستمزد یکی از بازیگران آن که حتی کار را به دادگاه کشاند.
این سریال بهعلت آنکه توسط فردی تهیه شده است که از نزدیکان و شرکای محمد امامی بود مشکوک به آلوده بودن به پولهای کثیف است. میتوان واگذاری سهام 50درصدی شرکت «تصویرگستر پاسارگاد» توسط فرشاد شفیعی در مهرماه 1394 به محمد امامی و همینطور تأسیس شرکت «تصویرگستر پاسارگاد» در تیرماه سال 1387 با سرمایه پنج میلیون ریال (500 هزار تومان) با حضور علی اسدزاده و افشین ساعی بهعنوان رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت را اصلیترین علت این ظن دانست.
علی اسدزاده و محمد امامی
رفته رفته این علل باعث شک و گمان نسبت به منشأ تأمین هزینه ساخت این سریال شد و در نهایت بعد از چندبار اعلام زمان پخش و تغییر آن قرار شد که قاطعانه 24 آذر ساعت 20 این سریال از یکی از پلتفرمهای نمایش خانگی منتشر شود اما یکباره خبر لغو پخش این سریال توسط سامانه مذکور اعلام و گفته شد که بهدستور نهاد قضایی و برای پالایش و نظارت بر این سریال تا اطلاع ثانوی پخش سریال لغو شده است.
لغو پخش سریال باعث شد که برخی ادعای توقیف سریال را با دلایلی مانند مباحث محتوایی و مضامین سینمایی آن اعلام کنند. یکی از رسانهها در همین ایام نیز از خشونت و پلیسکشی این سریال گفت و باعث تقویت این ایده شد، از همین رو برخی از فعالان فضای مجازی و خبرنگاران تلاش کردند بر همین طبل بکوبند تا مسئله اصلی تأخیر در پخش یعنی شک در منبع و منشأ هزینه ساخت آن را به عقب و انتهای صحنه ببرند و روی احتمال مشکلات فرهنگی و مضامین متمرکز شوند تا هرطور شده این سریال مشکوک به سرمایههای آلوده تبرئه شود.
اما طولی نکشید که دادسرای عمومی تهران آب پاکی را روی دست این جماعت ریخت و اعلام کرد که ادعاهای مورد اشاره صحت ندارد و پخش این سریال با توجه به گزارشهای ضابطین و برخی ابهامات در مورد لزوم بررسی منشأ هزینههای تهیه و تولید این سریال تا حصول نتیجه به تأخیر افتاده است.
آدرس غلطی که برخی دستهای پنهان برای تغییر جهت مسئله این سریال دادند، عملیاتی طراحیشده و البته قدیمی بود که پایههای آن بسیار سست و متزلزل بود چه در سینمای ایران و همینطور نمایش خانگی مضامین ضداخلاقی و ضدانسانی و حتی ضدحکومتی فراوان است و اکثراً کک هیچ کدام از مسئولین امر نیز گزیده نشده است چه برسد به توقیف، البته در این میان برخی از فیلمهای سینمایی به توقیف کشیده شدهاند اما حجم آثار توقیفی با حجم مضامین نامناسب فرهنگی و اجتماعی میان فیلمها و سریالهای نمایش خانگی اصلاً قابل قیاس نیست.
از سوی دیگر حتی ساترا بهعنوان یکی از ناظرین اصلی بر نمایش خانگی نیز از عدم ممانعت این نهاد فرهنگی برای پخش این سریال خبر داده و حتی اعلام کرده است که از قوه قضائیه خواستار همکاری برای پخش این سریال است.
اما از این گذشته گاف بزرگ محمد امامی در دادگاه که اشاره کرد "سه سریال دیگر دارم که در حال سپری کردن مراحل کاری خودند" نیز بهصورت جدی توجه مسئولین قضایی را جلب کرد که این متهم بزرگ اقتصادی در عین حال که در بازداشت بهسر میبرد فعالیتهای سینمایی جاری بیرون از زندان دارد و این یعنی بدون شک یکی از سریالهای پرهزینه نمایش خانگی همین الآن با پولهای کثیف در حال ساخت و یا ساخته شده است، این قضیه کنار مشارکت و همکاری علی اسدزاده با امامی گمانه تولید این سریال با پولهای کثیف امامی را دوچندان میکند.
بنابراین فرضیه تأخیر در پخش سریال و مشکلات آن تنها همان ظن و گمان آلوده بودن این سریال به سرمایههای مشکوک و پولهای کثیفِ محمد امامی است و بس.
هنرمندان و اصحاب رسانه باید با هوش و حواس جمع بدانند که برخی در این میان دنبال این هستند که با کمک از وجهه و جایگاه فرهنگی آنان تلاش کنند پشت آنان سنگر بگیرند و آنان را قربانی جریان پولهای کثیف در سینما کنند تا از این مهلکه جان بهدر ببرند، نباید فرهنگیان و هنرمندان ما در دامِ پازل بازی پولشویان وارد شوند و ناخواسته به تکمیل آن کمک کنند.
امیدواریم که گروه خاکستری و مخالفین پولهای کثیف در سینما نیز بدانند که جریان پولهای کثیف در سینما دیگر یک ادعا نیست بلکه واقعیتی جدی است که نمیتوان آن را انکار کرد.